آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

قیصر امین‌پور در ۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ در شهرستان گتوند در استان خوزستان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در گتوند و متوسطه را در دزفول سپری کرد و در سال ۵۷ در رشته دامپزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد ولی پس از مدتی از این رشته انصراف داد.
قیصر امین‌پور، در سال ۱۳۶۳ بار دیگر اما در رشته زبان و ادبیات فارسی به دانشگاه رفت و این رشته را تا مقطع دکترا گذراند و در سال ۷۶ از پایان‌نامه دکترای خود با راهنمایی دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی با عنوان «سنت و نوآوری در شعر معاصر» دفاع کرد. این پایان‌نامه در سال ۸۳ و از سوی انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد.
او در سال ۱۳۵۸، از جمله شاعرانی بود که در شکل‌گیری و استمرار فعالیت‌های واحد شعر حوزه هنری تا سال ۶۶ تأثیر گزار بود. وی طی این دوران مسئولیت صفحه شعر ِ هفته‌نامه سروش را بر عهده داشت و اولین مجموعه شعر خود را در سال ۶۳ منتشر کرد. اولین مجموعه او «در کوچه آفتاب» دفتری از رباعی و دوبیتی بود و به دنبال آن «تنفس صبح» تعدادی از غزلها و شعرهای سپید او را در بر می‌گرفت. امین پور هیچگاه اشعار فاقد وزن نسرود و در عین حال این نوع شعر را نیز هرگز رد نکرد.
دکتر قیصر امین‌پور، تدریس در دانشگاه را در سال ۱۳۶۷ و در دانشگاه الزهرا آغاز کرد و سپس در سال ۶۹ در دانشگاه تهران مشغول تدریس شد. وی همچنین در سال ۶۸ موفق به کسب جایزه نیما یوشیج، موسوم به مرغ آمین بلورین شد. دکتر امین‌پور در سال ۸۲ به‌عنوان عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزیده شد.
ز وی در زمینه‌هایی چون شعر کودک و نثر ادبی، آثاری منتشر شده‌است که به آنها اشاره می‌کنیم:
• طوفان در پرانتز (نثر ادبی، ۱۳۶۵)،
• منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان، ۱۳۶۵)،
• مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان، ۱۳۶۸)،
• بی‌بال پریدن (نثر ادبی، ۱۳۷۰)
• به قول پرستو (شعر نوجوان، ۱۳۷۵).
• مجموعه شعر آینه‌های ناگهان (۱۳۷۲)،
• گزینه اشعار (۱۳۷۸، مروارید)
• مجموعه شعر گل‌ها همـه آفتابگردان‌اند (۱۳۸۰، مروارید)،
• دستور زبان عشق
 

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 28 اسفند 1390برچسب:قیصر, امین, قیصر امین پور,معاصر,, :: 11:8 :: توسط : آوا رضایی

1-      تعبیر جبران خلیل جبران از زنا شویی:

در کنار هم بایستید ، نه بسیار نزدیک،

که پایه های حایل معبد ، به جدایی استوارند،

و بلوط و سرو در سایه ی هم سر به آسمان نکشند.........

2-      دهش (بخشش )، آنگاه که از ثروت است و از مکنت ، هر چه بسیار ، باز اندک باشد ، که واقعیت بخشش ، ایثار از خویشتن است..........

3-      و کدامین ثروت است که محفوظ بدارید تا ابد؟

آنچه امروز شما راست ، یک روز به دیگری سپرده شود.

4-      هنگامی که سیبی را با دندانهای خود له می کنی در قلب خویش به آن بگو :

دانه ها و ذرات تو در کالبد من به زندگی ادامه خواهند داد.

شکوفه هایی که باید از دانه هایی تو سر زند ، فردا در قلب من شکوفا می شود .

عطر دل انگیز تو ، توام با نفسهای گرم من به عالم بالا صعود خواهد کرد ، و من و تو در تمام فصلها شاد و خرم خواهیم بود.

5-      به معیار دل ، شادمانی ، چهره ی بی نقاب اندوه است و آوای خنده از همان چاه بر شود که بسیاری ایام ، لبریز اشک می باشد.

 

6-      شما می توانید بانگ طبل را مهار کنید و سیمهای گیتار را باز کنید ، ولی کدامیک از فرزندان آدم خواهد توانست چکاوک را در آسمان از نوا باز دارد؟

سخنانی از خلیل جبران

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:جبران, خلیل,جبران خلیل جبران, :: 11:45 :: توسط : آوا رضایی

• برترین مهارت دنیا، زیستن با دیگران
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

ميدانيم كه هستي، بقا و يادگيري هاي همه ما از انسان است و آگاهيم كه آنچه سبب آسايش و راحتيمان مي شود در طول قرن ها به وسيله او ساخته و يا تكميل شده است. كودكي كه دامان مادرش، انسانی که مصاحبت دوستش و عاشقي كه وصال معشوقش را مي جويد به شما خواهند گفت كه نه تنها خدمات و ساخته هاي انسان ارزنده و آسایش آفرینند، بلكه حضورمحض او نيز درموارد بسیاری آرامش بخش و دلپذبر می باشد. بنا براين اولین راز پيروزي اینست که از عظمت انسانها و وابستگي شديد آنها نسبت بيكديگر آگاه شویم و ایشان را محور فعاليت هاي خود قرار دهیم.
پذيرش اين حقيقت تغيير ناپذير و بزرگترین راز جاودانه پيروزي، فرد را به انديشه واميدارد و از خود مي پرسد كه اگر انسان (پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزند، کورش، ماندانا، ساسان، پروین) ازنخستین دم حیات تا آخرين لحظه های زندگی نگهبان ، حامي ، مربي ، دوست ، همكار، همراز, محبوب و محور فعاليت هاي منست، من چه آمادگي ها ، يادگيري ها، و مهارت هايي بايد بدست آورم تا بوسيله او پذيرفته شده، با او رابطه احترام آميز وصميمانه برقرار كرده وهمكاري سازنده داشته باشم. كسي كه پاسخ درست اين پرسش را بيابد، و براساس آن عمل كند افسرده نمي شود، تنها نمي ماند، و درهاي سلامت و آرامش وپیشرفت را بروي خود می گشاید. براي اثبات اين ادعا كا فيست كه ارتباطات روزانه مردم را باز نگري كنيد.
شادترین لحظات و دل انگیزترین ساعات عمر انسان را انسانهای دیگرمی آفرینند و متاسفانه هم آنها می توانند اندوه و درد و رنجش را سبب شوند. كمتر كسي است كه از در و ديوار وميز و صندلي و ديگر اشياء اطرافش آسيب ديده و آزرده خاطر باشد. اگرآزردگی و آسیبی هم باشد ازسازندگان آنهاست. رفتار ناخوشايند بعضي ازمردمان با يكديگر بيشتر از همه چيز درد آور و رنج دهنده مي باشد. همه بنوعی قهر و پرخاشگري در خانوادها، پیمان شکنی دوستان, بي انصافي كسبه با مشتريان، حسادت همكاران نسبت به يكديگر، ودست بسر كردن مراجعان دراداره ها را تجربه کرده یا از آنها با خبرند. داستان هاي غم انگيز روزنامه ها، گله هاي منعكس شده در مجله ها، دعواهاي ثبت شده در دادگاهها، همه گواهی روشن براين مدعا مي باشند. حال آنکه اصل اجتماعی بودن انسان, انزجاراو از درد ورنج, و آرزوی دیرپایش برای دستیابی به سلامت روح و روان و شاد و پیروز زیستن, ایجاب می کند که با دیگر انسانها روابطی مطلوب داشته باشد. علاوه براین همه انسان های موفق معترفند که پیروزیشان تنها دراجتماع و دررابطه با دیگرانسانها شکل گرفته ومعنادار شده است. بنا براين دانستن و بکاربستن مهارت زیستن سازنده با دیگران دومین راز پیروزی است.
مهارت زیستن سازنده با دیگران بی تردید مهارتی برترازهمه مهارتهاست. بارها شنیده اید که گفته اند " اگرشیشه عمرم هم در دست این دکتر بداخلاق باشد, باردیگربه او مراجعه نخواهم کرد". " مردم حنظل را ازدست خوشخویان آسان ترمی خورند تا شیرینی ازدست ترشرویان".
روابط هر انسان با دیگرانسانها تارو پود هستی اجتماعیش را می سازند. بنابراین تردیدی نیست که سلامت روابط عمومی جامعه و آرامش و آسایش فرد در گرو دانستن و بکار گرفتن مهارت زیستن با انسانهاست. هرچه بيشتر از نيت ها، حالت ها، احساسات، انگيزه ها، و افكار مردمان آگاه شده و با آنها همكاري و همراهي كنيد بر غناي روابط ، شمار دوستان و پیروزي و شادي خود مي افزاييد ومحیطی صمیمانه تر برای آنها ایجاد می کنید. راستی انسانها از یکدیگر چه می خواهند؟
بطورکلی انسانها می خواهند که مورد توجه وپسند دیگران واقع شده و از خدمات و یا ساخته های آنها قدردانی شود. بعضی از روانشناسان معتقدند که تقریبا پنجاه درصد از رفتارهای غیر غریزی انسان برای اینست که توجه دیگران را جلب کرده و مورد تاییدشان قرارگیرد و پنجاه در صد دیگر رفتارهایش بدین منظورست که از طرد گردیدن, یا پس زده شدن به وسیله دیگران جلوگیری به عمل آورد. در زندگی روزمره بسیار دیده می شود که مردم خوش رویانه به انسان قابل اعتماد نزدیک می شوند و بی صبرانه پیمان شکنان و دورویان را از خود می رانند.
از داستانها و نوشته ها ی مختلف روشن است که بشر از دیر یاز ارزش این مهارتها و اهمیت انتقالشان را به نسل های بعد می دانسته است. بعضی ازاین مهارتها بقرار زیرند:
- هر عمل و اقدامی که موجب زنده و سالم ماندن و قوی و برازنده شدن فرد شود
- هر مهارت کلامی و غیرکلامی که انتقال پیام و رسانگری را موثر و مطبوع کند
- هر اقدام و عملی که موجب پیراستگی و آراستگی متداول و ظاهری فرد شود
- هر رفتارو گفتاری که سپاس و قدردانی فرد را به کسانی که باو نیکی می کنند برساند
- هرحرکت و عملی که نشان دهنده قابل اعتماد بودن, نگهداری پیمان ووفای به عهد باشد
- هر آمادگی و تدبیری که نشان دهنده دانستن ارزش وقت گرانقیمت خود و دیگران باشد
- هر عمل و اقدامی که مبین ایستادگی و پابرجایی فرد در اعتقاداتش باشد
- هر رفتار و کرداری که دلیل بر شناسایی و احترام به حقوق دیگران است
- هر دانش و روشی که فرد برای مشاوره و کمک کردن به دیگران بکار می گیرد
- هر رفتار و کردار و گفتاری که فرد با بکارگیری آنها خطا های دیگران را می بخشاید
- هر کردار و گفتاری که فرد با آنها خوشرویانه احترامش را به انسانها بیان می کند
- هررفتار و عمل و گفتاری که همدلی و پشتیبانی فرد را از دیگران نشان می دهد
- هر کردار ورفتاری که ازمهربانی, تواضع و ادب فرد نسبت به دیگران حکایت می کند

اصل قرار دادن وهمگانی ساختن این مهارتها از طریق آموزش درخانه , مدرسه واجتماع , حتی ازنظر افرادی که متخصص تعلیم و تربیت نیستند, ضرورتی کاملا مشهود است. جامعه آرامش جوی ما آغوش خود ودرهای پیروزیش را برهرکسی که مهارتهای زیستن با انسان را بطورعمقی بیاموزد و صمیمانه بکارگیرد, می گشاید.
قابل تاکید است که از میان مردم بسیاری که اهمیت این مهارت ها را دانسته اند, تنها کسانی به قدرت تا ثیر وارزش این مهارت ها پی برده اند و محبوب مردم و موفق شده اند که دانسته خود را بکار بسته اند. بنا براین جویندگان مصمم موفقیت آرامش آفرین، نیز می توانند با آموختن و بکارگرفتن این برترین مهارتهای انسانی, اعجازآنها را باردیگربه اثبات رسانند وبا الگو قراردادن خویش، رفتارو روابط حاکم برجامعه امروز را تعالی بخشند.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهاي جاودانه پيروزي" كتاب نوشته همين نويسند مراجعه فرماييد.


www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 25 اسفند 1390برچسب:مشاوره,نسل,هستی,زیستن,انسان,, :: 10:3 :: توسط : آوا رضایی

تمام نزاع های دنیا بر اساس سه چیز است

1-زر

2- زن

3- زمین

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:زر,زن, زمین, دنیا,جنگ,, :: 17:23 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:جام,جان,جام جان,مستند,فیلم,فیلم مستند, :: 17:18 :: توسط : آوا رضایی

یک روز پر غوغا و شهرت

و افتخار بهتر از صد سال

گمنامی است

از ناپلئون بناپارت

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:ناپلئون,بنا, پارت,ناپلئون بناپارت,غوغا,افتخار,شهرت,گمنام, :: 17:13 :: توسط : آوا رضایی

محسن دانش میگوید:اسپانیایی ها زریاب را مبدع گیتار می دانند

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:, :: 17:9 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:زر,زریاب,گیتار,نابغه,ایرانی,اسپانیایی,, :: 17:3 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:امیلی دیکینسون,آمریکا ,ایران ,فروغ,, :: 16:57 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:نقد,نقد کتاب,داستان, شعر,فروغ,انتزاع,مجموعه,دفتر ,قلم,, :: 16:31 :: توسط : آوا رضایی

تکرارعشق را فقط امواج میداند
تویی که نمی شناسمت
یک روز می آیی
ومن
با دل دریاییم
امواج را
هموار خواهم کرد.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:تکرار, امواج,هموار,دریا,, :: 21:6 :: توسط : آوا رضایی

سایه ی فریادی
صیادآوازم
میشود،
زیر پوستم بهشت می بافم
کامل می شوم
در تاریخ
ودر خلوت پنهانم
رنگ خودرا می سرایم.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:بهشت,کامل, تاریخ,رنگ,خلوت,پنهان, :: 21:0 :: توسط : آوا رضایی

فروغ فرخزاد ـ حسین عسکری
"براي بانوي چراغ و دريچه"



با آينه
مي‌آيي
از سفر رنگ‌ها
ناپيداي پيدا
به تماشايت
مي‌نشينم.
نگاهم،
ستار مي‌چيند!
دلم،
آفتابي مي‌شود.
*
از كدام سفر مي‌آيي؟
بانو!
از كدام قبيله‌اي؟
با اين همه،
گلوي نيلوفري!
رهايم مي‌كني
در افق نرگس‌ها
تا سرود كنم
تولد سبزم را
بر گرده آهن و سنگ
بي‌درنگ
*
از كدام ديار مي‌آيي؟
بانو!
با اين همه چراغ.
دست‌هايت.
آفتابي مي‌نويسد!‌
و صبح
بر شانه‌هاي تو
ديدن دارد
*
صدايم مي‌كني
از دور دست‌هاي ناپيدا
پيداي پيدا
به جستجوي
چراغ و آينه /
مي‌كشانيم
تا در كوچه‌هاي سرد
عبوري داشته باشيم
آفتابي
حضوري ...
+ نوشته شده توسط محسن عباسپور |

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:عسکری,بانو,چراغ,آفتاب,آینه,دریچه,دل,, :: 20:55 :: توسط : آوا رضایی

مهارت تصمیم گیری وگزینش
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

تصمیم گیری و گزینش ازجمله مهارت های لازمیست که بشردر سراسر عمربدان نیازمندست. این مهارت ضروری یکی از ویژگی های مهم هرمدیر ومسئول توانایی نیزمحسوب می شود. تمام سازمان ها با تصمیم گیری و نظارت بر اینکه تصمیم ها اجرا شوند اداره می گردند. بدون تصمیم گیری پیشرفتی ممکن نیست. واقعیت اینست که ما پیوسته براساس نیازها و انگیزه هایمان در خانه وبیرون از آن تصمیم گیری و انتخاب می کنیم. این تصمیم گیری ها و گزینش ها می توانند در موارد مختلف زندگی از جمله زمینه های شخصی، حرفه ای، خانوادگی، آموزشی، معنوی و اجتماعی باشند. اینکه چه بخوریم، چه بپوشیم، کجا برویم، چکارکنیم، چه بخواهیم، چگونه رفتار کنیم، چه رشته ای بخوانیم، وقتمان را چگونه بگذرانیم ، کدام شغل بپذیریم، با که ازدواج کنیم، کجا زندگی کنیم ، چه اعتقادی داشته باشیم، به که رای بدهیم، کدام هدف را دنبال کنیم بعضی از گزینش های ما هستند. گزینش بر پایه تصمیم گیری درست از امتیازات بزرگ انسان است و بعضی آن را یکی از ابزارهای شادی او می دانند. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد می تواند بر تصمیم گیری آنها اثر گذارد.

اگرچه بعضی از تصمیم گیری ها کوچک و کم اثرند حاصل بعضی دیگر چنان مهمند که جریان زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و جهت حرکت و مسیر تلاش های ما را معین می کنند. تصمیم گیری و گزینش ها در شکل دهی به زندگی ما چنان نقش مهم و زیر بنایی دارند که گفته اند زندگی انسان هرچه هست حاصل مجموعه گزینش های اوست. بعبارتی دیگر هر انسانی با گزینش هایی که می کند و تصمیماتی که می گیرد زندگی خویش را بصورتی خاص شکل می دهد. گزینش علاوه بر آنکه نشان دهنده توانایی تصمیم گیری ماست، آشکار کننده دانش، ارزش و سلیقه ما نیز می باشد.
تصمیم گیری و گزینش ها تنها زندگی مادی و بیرونی ما را تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه بر درون ما و تصویری که از خویش ساخته ایم نیز اثری عمیق می گذارند. مثلا تفسیرما ازحاصل نا خوشایند چند گزینش ممکن است این باشد که خود را ناتوان بدانیم وسزاواروضعی بهتر ازآنچه داریم نشناسیم. این تعبیروتفسیرنادرست که تصورما را نسبت به خودمان مخدوش و منحرف می کند، می تواند از این به بعد ما را به ترس و شک انداخته اعتماد بنفسمان را کم کرده و از قدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن بکاهد. از طرف دیگر نتیجه دلخواه چند گزینش مناسب و تفسیر مثبتی که از آن می کنیم می تواند موجب افزایش اعتمادمان به خود شده و برقدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن افزوده و ازما فرد دیگری بسازد.
عمل تصمیم گیری را می توان بصورت های زیر تعریف کرد:
تصمیم گیری بررسی اطلاعات وا نتخاب یک گزینه از میان گزینه های مختلف است.
تصمیم گیری موضع ، عقیده ، یا قضاوتی است که پس از بررسی بدست می آید.
تصمیم گیری روند شناختی گزینش یک روش عمل از میان روش های متفاوت است.
تصمیم گیری روند بررسی اطلاعات، ارزشیابی راه های گوناگون حل مسله، و انتخاب و بکار گیری بهترین راه می باشد.
هرکس با توجه به تعریف خود برای تصمیم گیری از روش ویژه ای استفاده می کند. گروهی به احساس
خود تکیه می کنند، جمعی اولین امکان را برمی گزینند، بعضی آنقدر در مورد امکاناتشان فکر می کنند که بطورکلی تصمیم گرفتن را فراموش می کنند. حتی دیده می شود که عده ای اجازه می دهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. گروه های دیگری نیز هستند که تصمیم گیری را هرچه بتوانند به عقب می اندازند یا آنرا بدست سرنوشت واگذار می کنند.

در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سودبخش است:
تصمیم گیری باید بر اساس استدلال باشد.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد.
تصمیم خوب درهرشرایطی؛ برگزیدن بهترین راه حل عملی می باشد.
تصمیم گیری باید بموقع انجام شود و گرنه سود بخش نیست.
تصمیمات مهم آنها هستند که اثر بلند مدت و اساسی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشند.
پیدا کردن راه حل های بیشتر امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهند بنابراین خوبست همیشه از بارش مغزی استفاده شود.
اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نيست. اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما می شوند ولی درهرحالتی که بسر بریم توانایی گزینش داریم.
دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد بر تصمیم گیری آنها اثر می گذارد.
تصمیم گیری هایی که مهم وغیر قابل برگشتند اطلاعات و دقت بیشتری می خواهند.
نوشتن موارد مختلف تصمیم گیری موجب روشنی و فراموش نشدن اطلاعات می شود.
افرادی که تصمیمات بر آنها اثر دارد باید در تصمیم گیری شرکت داده شوند.
بدترین کار به فردا فکندن وتصمیم نگرفتن است.
یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
اما با توجه به نقش و اهمیتی که تصمیم گیری و گزینش در زندگی حال و آینده ما دارد بجاست که برای انجام آن ازروش منظم، منطقی وحساب شده تری استفاده کنیم.
.
چنین روشی شامل شش مرحله زیرمی شود:
1- روشن ومشخص کردن موضوع تصمیم گیری با تعریف آن.
بدیهی است که تا مسئله ای روشن نباشد نمی توان را ه حلی برای آن یافت. این تعریف و وبررسی جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری هدف، اهمیت، و نحوه پی گیری آن را
مشخص می کند و منابع اطلاعاتی و حاصل مورد نظررا روشن تر می سازد .

2- جمع آوری اطلاعات مربوط به موضوع تصمیم گیری.
تصمیم گیرنده باید ازهمه جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری آگاه شده و آنها را مورد بررسی قراردهد. بسته بنوع تصمیم گیری و گزینش، فرد تصمیم گیرنده ، افراد خانواده،
همکاران و دوستان، و یا افراد صاحب نظر و با تجربه می توانند این اطلاعات را در
اختیارداشته باشند. بدیهی است که در صورت لزوم می توان ازاینترنت و کتابخانه ها نیز
اطلاعات لازم را بدست آورد.

3- بررسی راه حل ها ی مختلف.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد. معمولا دراین مورد هم علاوه
برتصمیم گیرنده، دیگران که تصمیم مشابهی گرفته اند یا صاحب نظران می توانند راه حل
های گوناگونی برای حل مشکل مشخص کنند. مهم اینست که ازاثرمشورت با دیگران چشم
پوشی نشود و همه راه حل ها صرفنظر از اثر احتمالیشان یادداشت شوند.

4- نوشتن امتیازات کمی و کیفی هرراه حل.
هر راه حلی پیامد ویژه ای دارد. در این مرحله باید با دقت نکات مثبت و منفی هر راه حل را
مشخص نمود و به هر یک امتیازی داد تا بتوان هر گزینه را با دیگری مقایسه کرد. رسم
جدول ساده ای که این امتیازات را نشان می دهد کارمقایسه را آسان تر می کند.

5- انتخاب بهترین گزینه .
پس ازانجام مقایسه دقیق و بررسی کامل تمام جوانب، عملی ترین گزینه یا راه حلی که
بیشترین امتیازات و بهترین پی آمد دارد برگزیده می شود.

6- بکار گیری بهترین راه حل یا گزینه .
لازم است قبل از اجرا تصمیم خود را درمورد این گزینه برای آنها که در موضوع ذینفع هستند توضیع داد و گزینه خود را به بهتری شکل ممکن باجرا در آورد. این روش تصمیم گیری بسرعت یاد گرفته می شود. یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " به سوی امروز و فردای روشن" نویسنده همین نوشته مراجعه فرمایید.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:نطق,منطقی,اطلاعات,روش,راه,راه حل,اساس, اساسی,آمار, :: 20:43 :: توسط : آوا رضایی

وقت،با ارزش ترین سرمایه
داریوش دهقان www.dariushdehghan.com
نقش چندین عامل دردستیابی به موفقیت چنان موثراست که افراد خواهان پیروزی چاره ای ندارند جز اینکه آنها را بشناسند ومورد مطالعه دقیق قرار دهند و حاصل یافته های خود را به کار گیرند. یکی از این عوامل کلیدی " وقت " می باشد.1
مقصود ازوقت دراینجا پاره ای ازآن مقطع زمانی است که از تولد تا پایان زندگی هرانسانی را در برمی گیرد. وقت برای ههمه افراد ارزش و اهمیت یکسانی ندارد. بسیاری آنرا چنان بباد می دهند که انگار همیشه زنده اند, و گروهی که بیشتر گرامیش می دارند آنرا با پول و طلا همسنگ می شمارند. بنظر می رسد که حتی این گروه از یاد می برند که پول و طلا را می توان دو باره بدست آورد اما وقت از دست رفته را نمی توان با تمام پول و طلاهای دنیا بازگرداند.
این هدیه بزرگ یکی از با ارزشترین و گرانقدرترین منابع و سرمایه های بالقوه ما انسانها می باشد. بدیهیست که بودنمان و همه آنچه را که می خواهیم انجام دهیم. بشویم, و داشته باشیم تنها با داشتن وقت امکان پذیرست. بدون استفاده از ساعت ها, روزها, هفته ها, ماهها و سالهای عمرمان نمی توانیم یاد بگیریم , خدمت کنیم , بیافرینیم , مهر بورزیم , صاحب چیزی بشویم یا ازآنچه که موجودست بهره برگیریم . این سرمایه بزرگ که بسترهستی و زمینه همه فعالیت هایمان می باشد , همچون امانتیست که اگر ناگهانی هم ربوده نشود, سرانجام پس گرفته خواهد شد. این منبع کم یا ب که حتی یک ثانیه اش نیز می تواند فرصت زندگی, پیام رسانی, درخشش و اثر گذاری فراهم کند, ( به مسابقات المپیک توجه کنید) تنها مدت کوتاهی دراختیارما ست. کوتاهی آن تا آنجا حقیقی است که حتی مادران دلسوزهم برای فرزندان دلبندشان عمرصد و بیست ساله آرزو می کنند نه بیشتر!؟
براساس این حقایق, داشتن آگاهی از ارزش وقت, جلوگیری از بهد ر رفتنش, و بکارگیری شایسته
آن در جهت رسیدن به آرزوها سومین راز پیروزی می باشد. 2
انسانی که به این رازپی برد و خواهان موفقیت باشد, جستجو و مطالعه درزمینه جلوگیری از اتلاف وقت واستفاده درست از آن را جزء آموزش های اولیه و مقدمات کار خود قرار می دهد.
برای استفاده شایسته ازوقت اولین قدم را آنگاه برمی دارید که فعالیت های روزانه خود را مورد مطالعه قرارمی دهید. با این بررسی می خواهید که وضع موجودتان را بدانید, عادات کاری خود را بشناسید ودریابید که با چه تغییرات و یادگیری هایی می توانید به وضع مطلوب برسید .
انجام کارهای زیرشما را در رسیدن به این مقصود کمک می کند:
- یک یا دو هفته ای فعالیت های ساعات بیداری خود را بررسی کنید تا ببیند چه مقدارازوقتتان صرف چه کارهایی می شود. حاصل بررسی را در جدولی یادداشت کنید.
- کارها , روابط ‘ سرگرمی ها, تلفنها, در فکر فرورفتن ها, بحث و جدلها, سرگرمی های رایانه ای , دنبال کاغذ یا پرونده ای گشتن ها, نحوه استراحت وکلیه فعالیت هایتان را درطول این مدت مورد مطالعه قراردهید وببیند با حذف کردن و یا کاهش دادن کدام یک می توانید بیشتربه کار با ارزشترخود بپردازید و بر بازدهی خود بیفزایید.
- با توجه به اطلاعاتی که بدست آورده اید, نظم لازم را در محیط یا میز کارتان بوجود آورید, فعالیت های مهم و دنباله دار و بلند مدت خود را که برای رسیدن به هدفتان لازمند بنویسید و به فعالیت های کوچکتری تقسیم کنید. سپس ترتیب این فعالیت ها, منابع و مدت و تاریخ اجرا یشان را تخمین بزنید و دردفتری یادداشت کنید.
- ازاین فعالیت های کوچک شده, برنامه ماهانه , هفتگی, و روزانه بسازید و برای اجرا در تقویمی وارد کنید. درپایان هرروزلیستی از کارهایی که باید روز بعد انجام شود, تهیه نمایید و درمحل کار ومعرض دیدتان قرار دهید.
- سعی کنید تا کارهای روزانه را حتما طبق برنامه و به ترتیب اولویت انجام دهید. عادت کنید که اگر در طول روز وضع غیر منتظره ای پیش آمد و کار برنامه ریزی شده انجام نشد, آنرا روز بعد یا در طول همان هفته بانجام رسانید.
- در پایان هرهفته کارهای انجام شده را با برنامه نوشته شده و برنامه کلی مقایسه کنید تا اگر تغیری لازم است انجام دهید واز پیشرفت خود اطمینان حاصل کنید.
- اگردرپایان هفته خوب کار کرده وپیشرفت داشته اید, با دیداراز یک خویشاوند یا دوست,
خواندن یک کتاب جالب, دیدن یک فیلم , تماشای یک مسابقه ورزشی , یا هر فعالیت ساده ای که بشما لذت می دهد به خودتان پاداش دهید.
شاید تعجب کنید اما لزومی ندارد که فقط دیگران به شما پاداش دهند. آنها ممکن است اشتباه کنند ولی شما خودتان می دانید که چه وقت سزاوار پاداش می باشید. دادن پاداش مشروط بخود را آزمایش کنید. خواهید دید که, روش موثری برای کارآمدتر شدن است. خلاف آن هم صادق است. تنبلها تنبل ترمی شوند چون بدون آنکه کارمفیدی ارائه دهند, دیگران به آنها یا آنها بخودشان پاداش می دهند!!
بطور کلی شناخت ویژگی های خود, سالم و ورزیده ماندن, داشتن هدف ارزشمند و روشن, منظم بودن و سامان بخشیدن به وسایل و مدارک محیط کار, مشخص کردن کارهای مهم ماهانه , هفتگی و روزانه, انجام دادن کارهای مهم هرروز در همان روز, عقب نینداختن تصمیم گیری, نپذیرفتن کارو مسئولیت های دیگران, " نه " گفتن به فعالیت های بی حاصل یا کارهایی که شما را به هدفتان نزدیکتر نمی کند , محول کردن بعضی از کارها در صورت امکان, استفاده از فاصله های زمانی کوتاه مثل وقتی که از خانه به محل کار یا دانشگاه رفت و آمد می کنید, و پاداش دادن بخود آنگاه که سزاوارش هستید, بعضی از راههای موثربرای جلو گیری از اتلاف وقت و استفاده بیشتر از آن می باشند.
حال اگر موارد ذکر شده را دوباره بخوانید خواهید دید که شما در "وقت " تغییری ایجاد نمی کنید, بلکه با ایجاد تغییرات لازم در رفتارهای خودتان ازوقت موجود بهره بیشتری می برید. حقیقت اینست که وقت را نمی توان افزایش داد و نمی توان اداره کرد. وقت همچون رود خانه ای در حال گذرست. رودخانه ای که نمی توان جریانش را متوقف ساخت , برآن سدی بست یا منحرفش کرد. شما می توانید آگاهانه وفعالانه ازاین رودخانه برای شنا کردن, ماهی گرفتن, قایقرانی, و گردش توربین های مختلف استفاده کنید, یا همچون ناظری بی منظور گذران آن را بتماشا بنشینید. انتخاب با شما ست. یادتان باشد که شما تمام ابزارهای پیروزی یعنی توانایی تفکر, قدرت گزینش, وامکان عمل را در اختیار دارید. اجازه ندهید تفکر, گزینش ویا عمل اشتباه, پیروزیتان را بتعویق اندازد. انتخاب شما در همه موارد بویژه در مورد چگونگی گذران وقت باید پیوسته وابسته به رسا لتی باشد که برای خود رقم زده اید و هدف های ارزنده ای که براساس این رسالت برای خود ساخته اید.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهاي جاودانه پيروزي" نوشته همین نویسنده مراجعه فرمایید.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:وقت ,ارزش,سرمایه,جاودانه,پیروزی,آرزو,هدف, :: 20:37 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:سیاه,قلم,سیاه قلم,خط, :: 20:29 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:سالک, نژاد, رنگ,روغن,سبک,, :: 20:3 :: توسط : آوا رضایی

چه پيامي براي فرزندانمان داريم؟
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

هيچكس در عشق پدران و مادران به فرزندانشان شك و ترديدي ندارد. عشق آنها طبيعي ترين و بي آلايش ترين عشق هاست و موضوع بسياري از داستانهاي زيبا و فيلم هاي گيرا. اما آيا همه پدران و مادران در بيان عشق خود ورساندن پيام خويش توانايي لازم را دارند؟
پاسخ انبوهي از جوانان و بسياري از مشاوران مدرسه و خانواده به اين پرسش منفي است. علت اين پاسخ منفي بيشتر در دانش و گاهي درروش پدرو مادران است. والدين اغلب فكر مي كنند كه علاقه ايشان به فرزندانشان كافي است تا پيام هاي نهفته شان بوسيله جوانان دريافت شود. چنين چيزي گرچه ايده ال است ، بندرت اتفاق مي افتد.
پيام بايد بطور كامل رسانده شود تا اميد اثري باشد. اگر پذيرفته شود كه رساندن پيام كامل ضروري است، بايد ديد كه محتواي پيام چه بايد باشد. پدر و مادران چه مي خواهند به فرزندانشان بگويند؟
جواب اين پرسش پيچيده نيست. مجموعه تجربياتي كه در اثرگذشت زمان بدست آمده تصويري از خوب و بدهاي زندگي درذهن پدر و مادران ايجاد كرده است. آنها مي خواهند كه فرزندانشان اين خوب و بدها را هر چه زودتربياموزند تا تجربيات تلخ زندگي را تكرار نكنند. ياد گرفتني هاي با ارزش را ياد بگيرند و انجام دادني هاي سودبخش را انجام دهند تا سلامت مانده و براي خود و ديگران مفيد واقع شوند. خلاصه تر اينكه بزرگسالان سعي بسيار دارند كه جوانانشان با رمزو رازهاي موفقيت آشنا شوند.
حال بايد دانست كه رمزو رازهاي موفقيت چيستند؟ بعبارت ديگر بايد ديد كه انسان پيروزداراي
چه ويژگي هايي است ، تا اگر پدر و مادران نشانه اي ازآنها را در جوانانشان ديدند پرورش دهند و اگر نديدند با پيام ها و همكاري مربيان ومشاوران ايجادشان كنند.
اكنون سعي كنيد این ويژگي ها را مجسم كنيد. براي يافتن ويژگي ها مي توانيد به زندگي عملي و واقعي خودتان بنگريد و معدودي از عمده ترين كسان يا چيزهايي را كه در طول زندگييتان مهم ترين نقش ها را داشته و دارند بياد آوريد. شايد نياز به جستجوي زيادي نباشد كه در يابيد انسان مهم ترين نقش ها را در زندگي شما دارد. چرا كه بوسيله دو انسان پا به عرصه وجود گذاشته ايد، با مهرو توجه آنها و دكترها ، و پرستارها زنده مانده ايد، به كمك ايشان و معلمان و دبيران واستادان آموخته و فرهيخته شده ايد، از كارگران ومهندسان ساختماني و شهرداري براي داشتن سر پناه و بهداشت سود برده ايد . هنگام استفاده كردن ازهوا پيما، كشتي، ترن، تلفن، تلويزيون، تاكسي، كامپيوتر، واتوبوس ازكارو كوشش و ابداعات هزاران انساني بهره مي بريد كه قرن ها پيش آتش، آهن، چرخ، جاده، قوانين اجتماعي و مقدمات وسايل آسايش بخش امروزتان را كشف
و فراهم نموده اند. تازه وقتي هم كه بزرگ و قهرمان و يا هنرمند بسيار مشهوري مي شويد و يا مقام اجتماعي مهمي پيدا مي كنيد كه نظيرتان كم پيدا مي شود ، نيازمند آن هستيد كه انسانها شما را تشويق كرده و شكوهتان را تاييد كنند. با اين مقدمه وكمي تجسم مي پذيريد كه ويژگي اول انسان پيروزآگاهي داشتن ازعظمت واهميت انسان ها و پذيرفتن وابستگي شديد و اجتناب ناپذير آنها به يكديگر مي باشد. *1
به مجرد قبول ويژگي اول ويژگي دوم ظهور مي كند. زيرا به خود مي گوييد اگر انسان (پدر، مادر، برادر، خواهر، همسر، فرزند، سارا، دارا) ازاول تا پايان حيات در زندگيم نقشي سازنده، پايان نيافتني وانكار ناپذير دارد، ومي بينم كه همه اسباب راحتي و آسايشم بوسيله او بوجود آمده، چه كار كنم تا بتوانم در گروه او پذيرفته شوم و با اومسالمت آميزانه و همكارانه زيست كنم؟ بنابراين دارا بودن مهارتهاي زيستن با انسان ها را ويژگي دوم انسان پيروز مي دانيد. سالم نگهداشتن جسم وروان، قدرداني وسپاسگزاري، نگهداري پيمان، و آنچه آداب معاشرت خوانده مي شود جزء اين ويژگي مي شود و بحق مهارتهاي زيستن با انسان، از مهارتهاي تخصصي برتري مي يابد.
به رويدادهاي غم انگيز زندگي روزانه خود و اطرافيان مي نگريد و فقدان جمعي از آنهايي را كه سخت گرامي ميداشته ايد مثل مادر بزرگ ها وپدربزرگ ها، احتمالا پدرها و مادر ها، معلمان و راهنمايان، پهلوانان و قهرمانان و الگوهاي دوران كودكي كه اكنون در گذشته اند، رنج و درستان مي دهد. مرگ آنها، حقيقت محدود بودن و كوتاهي عمررا بر شما آشكار ترمي كند. درمي يابيد كه حتي اگر دعاي مادر بزرگتان هم مستجاب شود و صدوبيست ساله بشويد بازهم وقتتان در دنيا كم است و عمرتان در برابر گذشت زمان و تاريخ چون جرقه اي بيش نيست. بنابراين دانستن ارزش وقت واستفاده شايسته از آن براي رشد خويش، خدمت به مردم ، ورضايت دروني را ويژگي سوم انسان پيروز بشمار مي آوريد.
در جريان زندگي روزانه و مقايسه انسان ها، متوجه مي شويد گروهي ازآنها بسيارخوشرو و شاد عمل مي كنند، كارشان را دوست دارند و هر روزبر ميزان مهارت حرفه اي خويش مي افزايند، نو آورو مبتكر مي شوند و در طول ساعات كاري، آثار خستگي از خود نشان نمي دهند. در حاليكه جمع كثيري برخلااف اين گروه رفتار مي كنند. كاوش بيشتر نشان مي دهد كه گروه اول به كار خود علاقه داشته و در آن صاحب استعداد هستند. حسن رابطه، رفتار انساني، ثمر بخشي اجتماعي، رضايت فردي آنها از يك طرف و خشنودي مراجعان اين گروه از طرف ديگر شما را متقاعد مي كند كه شناختن و پرورش دادن استعدادها و علايق خويش براي ايجاد خشنودي فردي و خدمت موثر به مردم ويژگي چهارم انسان پيروز مي باشد.
چون به فرداهاي خود مي انديشيد در مي يابيد كه يكي از عمده ترين رقم زنندگان زندگي انسان اميد و آرزوي او مي باشد. زيرا درهمه دوران حيات با اوست، شادش مي كند، به تلاشش وامي دارد، رشدش مي دهد، و بارورش مي سازد. اما مي دانيد كه اميد و آرزو بصورت آرزو و رويايي دست نيافتني باقي مي ماند اگر به هدف وعمل وبرنامه سالانه، ماهانه، هفتگي و روزانه تبديل نشود. بنابراين بكار گيري روش هاي درست هدف سازي و دست يابي به هدف ها براي پيشبرد خود و جامعه انساني را پنجمين ويژگي انسان پيروز قلمداد ميكنيد.

اين پنج ويژگي اصلي و جاودانه را بخاطر بسپاريد و به كمك مشاوران و معلمان آنها را هرچه زودتردرفرزندانتان ايجاد و تقويت كنيد. اطمينان داشته باشيد كه پيام هايي ازاين قبيل مسير درست زندگي را به فرزندان شما مي نماياند و تلاشهاي صميمانه تان را به ثمر مي رساند. بسياري از كتاب هاي تربيتي مي توانند به شما در انتخاب و رساندن پيام مناسب ياري دهند. اگر در رساندن اين گونه پيام ها با مربيان و مشاوران همكاري كنيد، نتيجه بهتري خواهيد گرفت. مهم اينست كه پيامهاي فرستاده شده از خانواده با فعاليت ها و پيامهاي مدرسه مطابقت داشته باشند.
dariush@dariushdehghan.com

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:, :: 18:51 :: توسط : آوا رضایی


انسان، بزرگترین عامل پیروزی
داریوش دهقان
http://www.dariushdehghan.com
درجريان هياهو و تلاش هاي تقليدي گاهي عمده ترين هاي زندگي فراموش مي شوند يا اصلا تشخيص داده نشده و به چشم نمي آيند. بايد زماني را به توقف و تامل اختصاص داد و به تصوير كلي حيات نگريست و ديد كه به كدام جهت مي رويم و تلاش هايمان براي چيست. ترديدي نيست كه همه مي خواهند و حق دارند كه پيروز باشند، اما بسياري از آرزومندان پيروزي پس ازصرف وقت وتلاش بسيار و احتمالا رسيدن به مقصد درمي يابند كه به قله اي صعود كرده اند كه نمي خواسته اند.
پيروزي حقيقي و پایدارجرياني است كه فرد را به سلامت روح و روان ورضايت فردي برساند و خواسته هاي معنوي و ماديش را تامين كند. با توجه به اين تعريف از پيروزي مي توانيد درخلوت خويش بنشينيد و براي پيدا كردن جاودانه ترين رازهای آن، به تجربیات گذشته، زندگی فعلی، و امیدهای آينده خود نگاهي دوباره بياندازيد وببينيد كه چه عامل، دانش، و مهارت ها یی، بطور پیوسته وپاینده نه بطورناگهانی و در دوره ای کوتاه مدت، درزندگيتان موثرترين، با اهميت ترين وارزشمندترين نقش ها را داشته، دارند، و خواهند داشت. آنگاه ازخود بپرسید که از میان تمام این عوامل کدامیک موثرترين، مهم‌ ترين وارزشمندترين نقش را در زندگي شما داشته، و دارد. این عامل چيست؟ كيست؟ قبل از اینکه بقيه مطالب را بخوانيد سعي كنيد پاسخي بيابيد واين عامل مهم راپيدا كنيد.
براي جواب دادن به اين سؤال تا آنجا كه مي‌توانيد به گذشتة برگرديد و تمام خاطرات برجسته خود را بياد آوريد. فكر كنيد كه در ميان همه موجودات زنده و غير زنده اي كه در اطراف خود ديده و مي‌بينيد كداميك همیشه در زندگيتان بيشترين اثر،اهميت و ارزش را داشته و دليل اين موثر بودن واهميت و ارزش داششتن چيست؟
شك نيست كه همه شما انسان را موثرترين، مهمترين و ارزشمندترين عامل زندگي خود مي دانيد و دلايل بسياري نيز براي اين گزينش داريد. دليل مي آوريد كه هستييم از انسان است، چون دو انسان مرا به دنيا آورده اند، براي زنده ماندنم كوشيده اند، بكمك ديگر انسان ها برايم امنيت ايجاد كرده، سرپناه ساخته، پرورش و آموزشم داده اند. استدلال مي كنيد كه من چيزي نيستم جز مجموعه اي از يادگيري ها و خاطراتم، و هيچ گوشه اي از اين يادگيريها و خاطرات نيست كه انسان در آن نقشي نداشته و يا حداقل رد پايش در آن ديده نشود. مي گوييد انسان پدر، مادر، خواهر، برادر، معلم، معشوق، دختر، پسر، دوست، همسايه، همكار، هموطن و همنوع منست. مثال مي زنيد كه ده ها نفر انسان كارمي كنند تا من روزي را به شب رسانم . مجسم مي كنيد كه اگر كشاورز، نانوا ، پليس، قاضي، مهندس، كارگر، رفتگر، پرستار، و دكتر نبود، نان ، امنيت، خانه ، پاكيزگي، بهداشت و سلامت وجود نداشت. اگر شاعرو اديب و هنرمند و موسيقي دان نبود زندگي رنگين و نمكين نمي شد. اگردلبستگي به محبوب ومهرباني هاي معشوقي نبود، شادي دل، شكوه گلها، و شيريني زندگي معنايي پيدا نمي كرد.
آسايش امروز خود را نه تنها حاصل كار و كوشش و تلاش انسانهاي زمان خودتان مي دانيد كه مشكلات فراواني را حل نموده، و بر ميزان علم و دانش افزوده و با خلق رسانه هاي گروهي، مردم را به هم نزديك تر كرده اند، بلكه آنرا به انسان هايي كه هزاران سال پيش از اين مي زيسته اند ارتباط مي دهيد. انسان هايي كه آتش ، آهن ، چرخ، جاده، خط، كاغذ، بخار، برق، تلفن، علت امراض، خواص گياهان ، قوانين كارآمد اجتماعي وهزاران چيز ديگر را كشف و اختراع وابداع نمودند و زير بناي پيشرفت وآسايش امروزيان را فراهم كردند. مي گوييد كه هيچ چيزي در اطراف شما نيست كه انسان‌ها به نحوي در به وجود آوردنش يا تغييرش مؤثر نبوده باشند. هرچه بيشتر فكر مي كنيد معتقدتر مي‌شويد كه هستي، سلامت، آموخته هايتان و هر آنچه داريد از انسانهاست. آنها عامل يادگيري ، سرچشمة اطلاعات ، سازنده وسایل، ارائه دهنده خدمات، و منبع لذت و شاديهايتان مي باشند. تصور اينكه در محيطي خالي از آنها به دنيا مي‌آمديد و از ياري و مصاحبت هيچ كس برخوردار نمي‌شديد، مرگ را در جلو چشمانتان مي آورد. تازه اگر معجزه ‌وار زنده مي‌مانديد نمي‌توانستيد حرف بزنيد، راه برويد، يا مهارتي هايي از قبيل آنچه داريد، داشته باشيد. به اين نتيجه مي رسيد كه زيستن بدون انسان‌ها اگر ممكن هم مي‌بود، ارزشي نمي‌داشت. مي انديشيد كه نه تنها در دوران كودكي و نوجواني بلكه درسراسر دوران بزرگسالي نيزبه انسان نيازمند بوده و هستید زیرا بیاد می آورید که آنها:
بوجودتان آورده اند،
دوستتان داشته اند،
از شما مواظبت کرده اند،
دانش و مهارت های زیستن بشما آموخته اند،
در شرایط بحرانی حمایت و تشویقتان کرده اند،
امکانات و فرصت های لازم برایتان بوجود آورده اند،
مشوق بروزعلاقه و استعداد شما بوده اند،
الگوی رفتاری شما قرارگرفته اند،
عشق ورزیدن را به شما آموخته اند.
آسایش و آرامش برایتان بوجود آورده اند.
تقریبا همه آنچه را که از آنها استفاده می کنید ایشان بوجود آورده اند.
مي دانيد كه حتي اگر اوج گرفته و قهرمان قهرمانان و يا هنرمند ترين هنرمندان شويد باز به انسانها نياز داريد تا دست آوردها و هنرتان را ببينند وبپذيرند و شكوهتان را جشن بگيرند. مي پذيريد كه از اولين دم تا آخرين نفس وابستگيتان نسبت به آنها كاهش نمي يابد.
بر اساس اين حقايق و تفكرات است كه عميقاً معتقد مي شويد كه انسان موثرترين، مهم ترين، و با ارزش ترين عامل در زندگيتان مي باشد. اين اعتقاد راستين باعث مي‌شود كه خود را نسبت به انسان‌هاي نسل‌هاي گذشته و حاضر مديون بدانيد و همة آنها را، به هر شكل، سن، باور و رنگي كه باشند دوست داشته باشيد. معتقد مي شويد كه بايد خدمتي كنيد تا نشان دهد كه ارزش كارهايشان را مي‌دانيد و مي‌خواهيد مراتب سپاس و قدرداني خود را به آنها اثبات نماييد. ا ين باز نگري و روشن سازي مثل بيدارشدن از يك خواب طولانيست و شما را به جاودانه ترين راز پيروزي يعني محور قرار دادن انسان، خدمت كردن به او، و جلب رضايتش هدايت مي كند. اين حقيقتي ابدي و تغييرناپذير است. شناختن و پذيرفتن عمقي اين مطالب معجزه ‌وار به شما كمك مي‌كند تا از ميان تمام كوره‌ راه‌هاي زندگي، مسير روشن حال و آينده‌تان را دريابيد. انسان، يعني كانون توجه‌اتان و بزرگترين وحقيقي ترين راز پيروزي را بشناسيد و به بيراهه نرويد.
شناخت و پذيرش اين راز شما را متقاعد مي كند كه هيچ انساني را بيگانه نپنداريد وهيچ جا خود را غريب ندانيد. مشاهده مي كنيد كه كار برايتان وسيله خدمت كردن به انسان و جلب رضايت او مي شود. مي پذيريد كه هيچ كس در هيچ كاري پيروزو برجسته نمي‌شود و درخشش نمي‌يابد مگر اينكه با خدمات یا ساخته های خود نيازي از نيازهاي انسان‌ها را برآورد و حاصل كارش مورد قبول آنها قرار گيرد. با اين نگرش رفع تكليف و سرهم بندي نمودن، و دست بسر كردن مراجع را كار نمي دانيد. ازاین ديدگاه كار و خدمت تبديل به تابلوي نقاشي زيبايي مي شود كه شما به انسان ها ثقديم مي کنید و مصرانه مي خواهيد كه اسم و امضايتان برپايين چنين كاري باشد. آنگاه كه اهميت و عظمت انسان ها را از اين منظر ببینید و بر اين اساس خدمت به او را سپاسگزاري از زحماتش تلقي كنيد، به اولین، جاودانه ترين وبزرگترين راز پيروزي دست مي يابيد. با اين ديد پيوسته برميزان دانش، و مهارت‌ ها و نوآوري هايتان مي افزاييد و مي كوشيد تا عاشقانه آنها را به پاي انسان هاي بيشتري بريزيد. با اين نگرش صميمانه و كار انساني وصادقانه، بي ترديد سلامت روح و روان، رضايت فردي و پيروزي معنوي و مادي دلخواه را نصيب خود مي كنيد، الگويي براي نظاره گران مي شويد، و جامعه را جان تازه اي مي بخشيد.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهای جاودانه پیروزی" نوشته همین نویسنده مراجعه فرمایید.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:انسان, پیروزی,عامل,مهارت,آرامش,اوج, :: 23:19 :: توسط : آوا رضایی

 آرزوهایمان را به هدف تبدیل کنیم
آزادهء شجاعی- دهقان داریوش
www.dariushdehghan.com
همانگونه که جنبش داشتن نشانهء زندگی است،هدف داشتن نشانهء زندگی معنی دار میباشد.هر فرد پیروزی را که به یاد آورید دارای هدف بوده است. دانش،کوشش و مهارتها تنها وقتی به جایی میرسند که متوجه هدفی باشند. بعضی از فایده های داشتن هدف به قرار زیر است:
به تفکر و فعالیت های انسان جهت می دهد. هیجان و تحرک ایجاد می کند. موجب استفادهء شایسته از وقت،تواناییها و امکانات میشود. موجب بازدهی و بهره وری معنوی و مادی از زندگی می شود. رضایت ایجاد می کند و اعتماد به نفس را افزایش می دهد. فردرا یاری میکند تا آیندهاش را آنگونه شکل دهد که میخواهد. به انسان چیزی می دهد تا به خاطرش بر خیزد و تلاس کند. وقتی به عمل درآید،به فرد امکان میدهد میزان پیشرفت خود را اندازهگیری کند. کلید برآوردن آرزوها می شود. موجب رشد و تعالی فرد و جامعه می گردد.
میتوان گفت هیچ چیز مثل داشتن هدف و پیگیری آن به زندگی انسان معنی و سازمان نمیدهد.وقتی هدفی دارید که بدان متعهدید،از وقت،اندیشه و نیروی خود برای رسیدن به آن استفاده میکنید و از این طریق به هستی خود سامان میدهید و زندگیتان را پرثمر میکنید.
حال باید دید هدف چگونه ساخته میشود. برای ساختن هدف باید به آرزوها و خواستهای راستین خود مراجعه کنید. آرزو یا خواستی راستین خوانده میشود که شدیدا آن را بخواهید و حاضر باشید برای بهدست آوردنش تلاش کنید و از بعضی چیزها بگذرید.وقتی برجستهترین آرزوی خود را مشخص کردید،هفت قدم هدفسازی زیر را دنبال کنید: (رازهای جاودانه پیروزی دهقان،1383))
1-فایده های دستیابی به آن آرزو را بیان کنید.
میدانید که دانایان،کار بیفایده انجام نمیدهند،بنابراین فهرستی از سودهای معنوی و مادی که از برآورده شدن این آرزو به شما میرسد،بنویسید.این فهرست نوشته شده را پیوسته در پیشرو یا در ذهن خود داشته باشید تا انگیزهای برای ادامهء تلاشهایتان شود.برای مثال،کسی که میخواهد در چین رشتهء پزشکی را تحصیل کند ممکن است فایدههای عمومی زیر را بنویسد و همیشه در معرض دید خود قرار دهد: - فارغ التحصیل شدن در رشته ی پزشکی از دانشگاه یک کشور بزرگ شرق. – متخصص شدن در استفاده از طب قدیم و جدید. – تاکید بیشتر بر درمان با استفاده از گیاهان و مواد خوراکی،نه فقط مواد شیمیایی. – جزء ایرانیان محدودی بودن که از کشور چین فارغ التحصیل میشوند. – دیدن کشور افسانهای چین و زندگی کردن در آن کشور. – شناخت مردم و آگاهی از فرهنگ قدیمی کشور چین.

مثال دیگر : کسی که می خواهد وزن کم کند ممکن است امتیازات زیر را بنویسد: سالم تر می شوم و نیروی بیشتری خواهم داشت. از بیماری های ناشی از سنگینی وزن جلو گیری می کنم. در فعالیت های بدنی بیشتری می توانم شرکت کنم. از نظر ظاهر و پوشش برازنده تر خواهم بود. اعتماد به خودم را افزایش می دهم.
2- آرزو یا خواست خود را به صورت رویداد یا رفتاری دقیق و روشن بنویسید.
برای مثال،به جای اینکه بگویید میخواهم در چین ادامهء تحصیل دهم یا وزن کم کنم،بنویسید: در رشته ی طب سوزنی از دانشگاه پکن مدرک دکترا خواهم گرفت،بیست کیلو از وزنم را کم خواهم کرد.
3- مشخص کنید که به چه دانش و مهارتهایی برای دستیابی به خواستتان نیاز دارید؟
برای مثال،برای تحصیل در چین نیاز به یادگیری زبان چینی دارید،یا برای از دست دادن وزن باید راههای بی خطر رژیم گرفتن و ورزش کردن را بیاموزید.
4- موانع رسیدن به خواست خود را معین کنید.
هنگام نوشتن هدف باید واقع بین بود و همهء جوانب کار را در نظر گرتفت و سدهای راه را مشخص کرد.این آگاهی هدف را واقعیتر و فرد را مهیا میسازد تا پیشبینیهای لازم را انجام دهد.در مثالهای قبلی عدم شناخت کشور چین، بیخبری از فرهنگ مردم این کشور،هزینههای سفر و دوری از خانواده میتوانند بعضی از موانع ادامهء تحصیل در چین محسوب شوند.صرف نظر کردن از بعضی از خوراکیهای مورد علاقه،تعهد برای ورزش منظم و اختصاص دادن وقتی به فعالیتهای ورزشی نیز از موانع کم کردن وزن بهحساب میآیند.
5- منابع و مراکزی را که ممکن است شما را برای دستیابی به خواستتان یاری کنند مشخص کنید.
درست است که مسئولیت هر هدف با فرد صاحب هدف است،اما میتوان منابع و مراکزی یافت که شما را در دسترسی به هدفتان کمک کنند.برای مثال،آرزومند تحصیل در چین میتواند از سفارت چین،اینترنت،یا کسانی که قبلا در آن جا دست خواندهاند اطلاعات لازم را به دست آورد؛یا کسی که میخواهد وزنش را کم کند میتواند از پزشکان،مراکز ورزشی،مشاوران بهداشت فردی،مربیان ورزشی یا کسانی که قبلا پیروزمندانه وزن کم کردهاند،اطلاعات و احتمالا یاری موردنظر را به دست آورد.
6- برای دستیابی به آرزو یا خواست خود تاریخ سر رسیدی تعیین کنید.
برای مثال،خواهان تحصیل در چین میتواند بنویسد:تا پایان خردادماه 1402 در رشتهء طب سوزنی از دانشگاه پکن مدرک دکترا خواهم گرفت.فردی که میخواهد وزن از دست بدهد میتواند بنویسد: تا اول اسفندماه 1391 پانزده کیلو وزن از دست خواهم داد.تعیین تاریخ سر رسید باعث تعهد و تلاش بیشتر و تنظیم وقت میشود.
7- برای دستیابی به خواست خود نقشه ای طرح کنید و آن را به اجرا بگذارید.
اجرای هر عمل باارزشی مستلزم نقشه و برنامه است. نقشه میبایست تمام فعالیتهای شما را از آغاز تا پایان برآورده کردن آرزوهایتان،به روشنی،مشخص کند.نقشهء شما ریز اقداماتتان را به ترتیبی که انجام میشوند منعکس میکند، بهطوری که بتوانید این اقدامات را برای اجرا،در برنامه و تقویم سالانه،ماهانه،هفتگی و روزانهء خود قرار دهید.برای مثال اگر قصد تحصیل در چین داشته باشید نقشهء شما پاسخ پرسشهای زیر و جزئیات آنها را نشان میدهد:
1- برای کسب اطلاعات لازم چه وقت و چگونه با دانشگاه موردنظر در چین ارتباط برقرار میکنید؟ 2- مخارج کلی تحصیل در آن دانشگاه و آن کشور چقدر است و چگونه این مخارج را تامین می کنید؟
3- هزینه ی یادگیری زبان چینی چقدر است؟ 4- چه نمرههایی در زبان چینی قابل قبول دانشگاه مورد نظر میباشد و چه باید کرد؟ 5- زبان چینی را در کجا و کی خواهید آموخت؟ 6- چه روزها و ساعتهایی برای خواندن زبان چینی به کلاس میروید و از کجا شروع میکنید؟ 7 – اقدامات لازم برای گرفتن ویزا را در چه زمانی به پایان میرسانید؟تاریخ را ذکر میکنید. 8- ترتیب سکونت شما در کشور چین چگونه خواهد بود؟جستوجو در این مورد و تاریخ آن را مینویسید. 9- چه مقدار از مخارج را با خود خواهید برد و آن را از کجا تهیه میکنید؟مبلغ را ذکر کنید. 10- برای چه درصدی از مخارج باید از هم اکنون کار کنید؟مبلغ را برآورد کنید و بنویسید. 11- چه کاری خواهید کرد؟ نوع کار، ساعت ها و روزها را مشخص نمایید. 12- با چه وسیلهای به چین خواهید رفت؟اگر با هواپیما مسافرت میکنید،تاریخ خرید بلیت و پرواز را ذکر میکنید. اگر به شکل دیگری میروید مسیر،مدت،تاریخ حرکت و رسیدن به مقصد را مشخص مینمایید. 13- آیا لازم است برای تأمین قسمتی از مخارج در آن جا کار کنید؟ 14- آیا اجازهء کار به دانشجو میدهند؟اگرنه،چگونه باقیماندهء هزینه را تأمین میکنید؟ مثالی دیگر:
اگر خواستید برای کم کردن وزن از دویدن استفاده کنید و معلوم شد که دویدن به شما زیان نمیرساند،نقشهء شما باید مشخص کند که کدام روزها و در چه ساعتی از روز خواهید دوید،در کجا خواهید دوید،با چه کسی خواهید دوید،چه لباسی خواهید پوشید،چه مدت و با چه سرعتی به دویدن ادامه خواهید داد،در چه مقطعی بر مدت و شدت دویدن خود خواهید افزود و مسایلی از این قبیل.نقشهء عملی میتواند چنین ذکر شود:
دویدن به مدت 30 دقیقه صبحها،سه روز در هفته (دوشنبه،چهارشنبه و جمعه از 6 تا 30/6)در پارک لاله، شرکت در کلاسهای ورزشی و بدنسازی سهراب،روزی یک ساعت،2 روز در هفته(عصرهای پنجشنبه وسهشنبه از ساعت 6 تا 7)،خوردن غذاهای کمچربی و کمشیرینی،کاستن از نان و مواد نشاستهای،مصرف زیاد میوه و سبزی، حد اقل نوشیدن 8 لیوان آب در روز و کاستن 2 کیلو از وزن در هر ماه.
با دنبال کردن این هفت قدم میتوانید هر آرزویی را به هدف تبدیل کنید و به آن دست یابید.هدفسازی مهارتی کارساز است که همهء عمر به کار میآید. قابل ذکر است که حتی در کشورهای پیشرفته فقط پنج درصد افراد دارای هدفهای نوشته شدهاند. به عبارت دیگر تنها افراد پیروزی طلب و با برنامه،هدف دارند. بنابراین اگر این هفت قدم هدفسازی را بیاموزید و به کار گیرید و سپس به دیگران یاد دهید،به خود و آنها خدمت باارزشی خواهید کرد. dariush@dariushdehghan.com
رازهای جاودانهء پیروزی" نوشته ی همین نویسنده مراجعه فرمایید..برای اطلاعات بیشتر به کتاب

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:آرزو,تبدیل,هدف, :: 23:16 :: توسط : آوا رضایی


زندگی، نمایشی از نگرش‌ها
داریوش دهقان
www.dariushddehghan.com
نگرش‌های ما پیوسته در همه جا و در هر موردی بر احساس و کنش‌ها و واکنش‌های ما اثری شگرف می‌گذارند. این نگرش‌های مثبت یا منفی که از دوران کودکی در اثر هزاران رویداد و پیام‌های مکرر و عوامل دیگر در ذهن ما معنا یافته، تقویت شده، و شکل گرفته‌اند لحظه‌ای ما را رها نمی‌سازند.
آن‌ها تعیین می‌کنند که با محیط اطرافمان و آنچه در آن است چگونه برخورد کنیم، دنیا را چگونه ببینیم، از دیگران چه انتظاراتی داشته باشیم، و با مردم چگونه رفتار کنیم. نگرش‌ها تعیین می‌کنند که ما باید چگونه باشیم و دیگران و دنیا باید چگونه باشند. زیربنای تفکرات، فرض‌ها، احساسات، و رفتارهای ما نگرش‌هایمان هستند. آن‌ها نه تنها در چگونگی رفتار ما با دیگران مؤثرند بلکه بر تصوراتی نظیر این‌که دیگران در مورد ما چگونه می‌اندیشند، و یا حدود توانائی و ناتوانی ما چقدر است، نفوذ دارند. نگرش‌ها چنان بر همه جنبه‌های مختلف زندگی ما اثر می‌گذارند که می‌توان گفت زندگی ما نمایشی از نگرش‌هایمان است.
می‌دانیم که نگرش‌ها در اثر عوامل متعددی از جمله ژن‌های به ارث برده شده، محیط زندگی فرد مخصوصاً در دوران کودکی، آموزش، وضع جسمی و ظاهری فرد، نظر گروه همگن، تصویری که او در ذهن از خود ساخته، پذیرفته و تأیید شدن یا نشدن به‌وسیله آن‌ها که برای فرد مهم هستند، و میزان موفقیت‌های او تشکیل می‌شوند. توجه به این عوامل نشان می‌دهد که محیط زندگی بیشتری اثر را در شکل‌گیری نگرش‌ها دارد.
از طرف دیگر آگاهیم که هزاران رویداد و پیام‌های متعدد و مکرر محیط، همیشه درست، دقیق، آگاهانه و بی‌غرضانه نیستند. بنابراین فرد باید در مقطعی از زندگی رویدادها و پیام‌های گذشته را ارزشیابی کرده و تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد اختیار زندگی خود را به نگرش‌های منفی ناخواسته بسپارد یا آن‌ها را تغییر داده و در کنترل خویش در آورد. حقیقت این است که همه ما چه بخواهیم چه نخواهیم با روزهای سخت، دردهای روحی، و جسمی، نامهربانی و بی‌عدالتی روبه‌رو می‌شویم. می‌دانیم که در بسیاری از موارد نمی‌توانیم عوامل خارجی را کنترل کرده و یا تعدیل کنیم. اما کنترل ذهن ما در اختیار ماست. این ما هستیم که برمی‌گزینیم که چگونه به رویدادها پاسخ دهیم. می‌توانیم تمرکز خود را به حل مسئله معطوف کنیم یا به‌جای این‌کار، مسئله را چنان بزرگ کنیم که خود را در گشایش آن ناتوان بیابیم. گزینش پاسخ، با ماست.
وقتی‌که ما با واقعه‌ای روبه‌رو می‌شویم، بلافاصله یک فکر آنی برای پاسخ به آن واقعه در ذهنمان پدیدار می‌شود که ریشه در نگرش‌هایمان دارد.
این فکر آنی منجر به پیدایش احساس خاصی شده و این احساس به‌نوبه خود ممکن است ما را به بروز رفتاری وادار کند. بسیاری از روان‌شناسان معتقدند که وقتی واقعه‌ای برایمان پیش می‌آید، خود واقعه ذهن ما را آشفته نمی‌کند بلکه تعبیر و تفسیر و داوری ما از واقعه است که موجب نشان دادن واکنش خاصی می‌شود. این نگرش ماست که در تعبیر و تفسیر آن واقعه، موضوع و یا تجربه نقشی اساسی دارد.
درستی این اعتقاد را همه ما در شرایط مختلف آزموده‌ایم. مثلاً فرض کنید از دور گروهی از دوستان را می‌بینیم و به طرف آن‌ها می‌رویم. آن‌ها با دیدن ما شروع به خندیدن می‌کنند و ما چون از آن‌ها دوریم دقیقاً دلیل خنده آن‌ها را نمی‌دانیم. اگر به‌خود اعتماد فراوان داشته باشیم، ممکن است فکر کنیم دیدارمان دوستان را شاد کرده و از خوشحالی، خنده سر داده‌اند. اگر تجربیات و پیام‌های مکرر گذشته، ما را معتقد ساخته که اغلب مورد تمسخر گروه همگن قرار می‌گیریم و اعتماد به‌نفسمان کم است، ممکن است این خنده را نیز ناشی از تمسخر بدانیم.
در اصل فرقی ندارد که دلیل خندیدن چه بوده است، این تفسیر ما از خندیدن است که موجب این پندار می‌شود. براساس این پندار احساس خوشی یا ناخوشی به ما دست می‌دهد و این احساس می‌تواند سبب رفتاری شود..
در مورد اول ممکن است قبل از رسیدن به دوستان، ما نیز خندان دست‌هایمان را برای به آغوش کشیدن آن‌ها که پنداشته‌ایم از دیدنمان شاد شده‌اند، بگشائیم. در مورد دوم امکان دارد معترض و خشم‌آلود به طرف کسی که صدای خنده‌اش از همه بلندتر بوده یورش بریم. تنها پس از واکنش ما و توضیح آنان، معلوم می‌شود که دلیل خنده همگانی، دیدن ما و به یادآوری لطیفه خنده‌داری بوده است که در آخرین دیدار برای دوستان نقل کرده‌ایم. همه ما این‌گونه تجربه‌ها را داشته‌ایم.
این مثال چند چیز را روشن می‌کند:
1- احساسی که داریم و رفتاری که نشان می‌دهیم ناشی از طرز تفکر و تفسیر ما از وقایع است.
2- تعبیر و تفسیر ما از آن‌چه اتفاق می‌افتد همیشه درست و دقیق نیست.
3- اگر افکارمان تغییر کند تعبیر و تفسیر ما از وقایع نیز تغییر خواهد کرد.
4- افکارمان وقتی تغییر خواهد کرد که نگرش‌هایمان را تغییر دهیم..
تغییر نگرش امکان‌پذیر و چنان امیدبخش و تواناکننده است که فیلسوف و روان‌شناس بزرگ ویلیام جیمز، آن را بزرگ‌ترین کشف نسل خود می‌داند. او می‌گوید: ”بزرگ‌ترین کشف نسل من این است که انسان می‌تواند با تغییر نگرش ذهنی خود جنبه‌های بیرونی زندگی‌اش را تغییر دهد.“
با توجه به این‌که همه از همنشینی با افراد شاد و دارای نگرش مثبت لذت می‌بریم، و با در نظر گرفتن این‌که می‌دانیم تغییر نگرش، زندگی‌مان را تغییر می‌دهد، مصمم می‌شویم که نگرش‌های منفی خود را تغییر دهیم.
اکنون پرسش این است که چگونه می‌شود نگرش‌ها را تغییر داد. نگاهی دوباره به عوامل تشکیل‌دهنده نگرش‌ها نشان می‌دهد که تغییر آن‌ها کاری تدریجی و مستلزم تمرکز و تمرین است. اولین و مهم‌ترین قدم برای تغییر دادن نگرش، شناخت خویشتن است. برای شناخت خود باید به مشاهده رفتارهای خویش بپردازید، و از نزدیکان که رفتارهای شما را بیشتر می‌بینند بخواهید که مشاهده‌های خود را بی‌کم و کاست برایتان بازگو کنند. لازم است مشخص کنید که چه نگرش‌هائی برای شما مشکل فکری، احساسی، و یا رفتاری ایجاد می‌کنند. می‌بایست به زبانی که با دیگران صحبت می‌کنید، گوش فرا دهید. صدایتان چه تنی دارد؟ چه کلماتی را به‌کار می‌گیرید؟ مخصوصاً به آنچه به‌خود می‌گوئید توجه کنید زیرا این گفتار خصوصی بیشترین نفوذ را بر شما دارد. همیشه می‌توان می‌توان گفتار شوق‌انگیز و یا افسرده کننده داشت. شما قدرت گزینش هر کدام را که بخواهید دارید. آگاهانه واژه‌ها و عبارت‌های یأس‌آمیز و حاکی از درماندگی را از گنجینه لغات خود بیرون کنید.
نوع نگرانی‌های خود را بنویسید و بدترین شکلی را که می‌توانند داشته باشند، تصور کنید تا بدانید که هیچ پیشامدی همه هستی شما را نابود نمی‌کند، هیچ‌یک از مشکلات‌تان همیشگی نیست، و هیچ دردی را مخصوصاً برای شما نیافریده‌اند. عوامل و اعتقادات مانع‌ساز را، یکی‌یکی کنار گذاشته و به‌جای آن‌ها عوامل و اعتقادات کارساز را به‌کار گیرید. قالب‌ها و الگوهای فکری ناکارآمدی که شما را به منفی‌نگری می‌کشانند مشخص کرده و بشکنید، و ارزش‌ها، پندارها و تمایلاتی که انگیزه رفتارهایتان هستند و آن‌ها را در گزینش‌ها و عدم گزینش‌ها به‌کار می‌گیرید، مشخص کنید تا خود را بیشتر بشناسید. شناسائی خود و مشکلات‌تان، هدف تغییر را معین می‌کند. پس از داشتن این هدف، برای تغییرات لازم نقشه و برنامه‌ای تهیه کنید و آن را مثل هر برنامه ارزشمند دیگری هفته‌ها و ماه‌ها پیگیری کنید.
به یاد داشته باشید که نگرش‌ها در زمانی طولانی و با پیام‌های مکرر شکل گرفته‌اند، بنابراین انتظار تغییر ناگهانی آن‌ها را نداشته باشید. باید قدم‌های کوتاه بردارید و هر تغییر کوچکی را که ایجاد می‌کنید، موفقیت بزرگی محسوب نمائید، زیرا مجموعه این تغییرات کوچک، نگرش‌های مثبت شما را بیشتر کرده، طبیعت حقیقی شما را نمایان‌تر ساخته، و سرانجام نمایشی زیباتر و پربارتر از زندگی ارزشمندتان ارائه می‌دهند.
dariushd2@yahoo.com

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:نگرش,گروه, ذهن,توانا,ناتوان,زیربنا,, :: 23:13 :: توسط : آوا رضایی

سفری از خواستن تا یافتن
دکتر داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

خواستاران موفقیت درهرزمینه ای آنگاه موفق شناخته می شوند که بتوانند با کارو کوشش وضع موجودشان را به وضع مطلوب تبدیل کنند. ازآنجا که می دانیم وضع موجود دراثر تفکر ات ، شرایط ، رفتارها و کردارهای فعلی ایجاد شده است ، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که ادامه همین تفکرات، شرایط ، رفتارها و کردارها بتواند وضع مطلوب را بوجود آورد. بنا چار تغییر همه یا بعضی ازآنها را ضروری می یابیم. مثالی ساده این موضوع را روشن ترمی کند. فرض کنید شما اکنون وزنتان هشتاد کیلو است (وضع موجود) و می خواهید آنرا به شصت کیلو برسانید (وضع مطلوب). بی تردید نا گزیرید که ابتدا تصویر ذهنی خود را در مورد نیرو، سلامت، و تناسب اندام و سپس سبک زندگی، برنامه غذایی، و میزان فعالیت های بدنی خویش را تغییربدهید تا به نتیجه دلخواهتان برسید.
بسیاری از مردم درراه پیروزی گام برنمی دارند چون نمی خواهند وضع نسبتا ثابت موجود را که برایشان راحت وآشنا ست با وضع مطلوب ولی نا آشنایی که متضمن تغییر می باشد عوض کنند. اما افراد پیروزی خواه، ازتغیراستقبال کرده و تغییردهنده نیزمی شوند. آنها می دانند که تغییر دادن آگاهانه همه یا بعضی ازعواملی که اوضاع و احوال فعلی را بوجود آورده اند در مواردی، وایجاد بینش، نگرش، محیط ، عوامل و شرایط جدید درموارد دیگر، جزء ضرورت های موفقیت می باشد. روشن است که هرچه موفقیتی بزرگترباشد تغییرات بیشتری را می طلبد.
می توان جریان پویای ازخواستن تا دست یافتن را به سفرتغییر دهنده و رشد افزایی تشبیه کرد و
شرایط عمومی آن و ویژگی های مسافرومقصدش را بررسی نمود، تا آنها هم که تغییررا نمی
خواهند و یا به دلائلی توانایی های خود را ندیده می گیرند، آگاهی وانگیزه بیشتری برای آغازسفر پیروزی خود پیدا کنند. واژه های بکار رفته در این تشبیه بصورت زیر تعریف می شوند:
مبداء = وضع موجود
مقصد = وضع مطلوب ( آرزو، هدف)
مسافر = فردی پایداربا آرزویی شعله ور
باروبنه = دانش، اراده، تعهد و تمرکز
خودرو = امید، اعتماد بنفس و پشتکار
راه = نقشه و برنامه پیروزی
تابلو راهنما = دانش وتجربه پیشروان
سوخت = تجسم پیروزی وامتیازاتش
همانطور که برای شروع هر سفر ارزشمندی پیش بینی ها و وسایلی لازمست، برای آغاز وادامه این جریان آگاهانه یا سفررشد افزای پیروزی نیز پیش نیازها وتدارکاتی ضروریست
که غفلت ازآنها مانع رسیدن به وضع مطلوب می شود. برجسته ترین و ضروری ترین پیش نیازمسافر پیروزی که مقصد اورا تشکیل می دهد، داشتن آرزویی شعله ورو این باورمی باشد
که تا به این آرزو نرسد آرامش نخواهد یافت. این خواست که برای خواستارو انسان های مورد نظرش سودبخش است، باید چنان قوی باشد که اهمیت و ضرورت یک نیاز را دارا شود. این آرزو باید چنان سراسرذهن مسافررا فرا گیرد که اولین چیزی باشد که با آن ازخواب برمی خیزد و آخرین چیزی که با آن به خواب می رود. آرزویی با این ویژگی ها پیوسته مسافررا به جانب خود می خواند و وادارش می کند تا درهرجا وهر فرصتی در موردش جستجو کرده و اطلاعات تازه ای بدست آورد. هرکس وهرچیز که ازاین مقصد آگاهی و نشانی داشته باشد کنجکاوی وبررسی مسافررا جلب می کند. کاربرد واثر چنین آرزو یا مقصدی آن قدرمهم است که فقدانش بیش از نود و نه در صد پیروزی خواهان را از ترس مانع و مشکل، ازمیدان بدر می کند. تنها آرزومندانی که چنین مقصدی دارند، بی تردید وتزلزل بطرف آن پیش می تازند واز مانع و دشواریها نمی هراسند.
مسافر پیروزی انسانی است با آرزویی شعله ورواراده ای استوار که خود را شایسته و سزاوار وضعی برترمی داند و به خواسته خود قدرت نیاز بخشیده است. او فرد هدفداروجسوریست که می خواهد خود را از اسارت وضع موجود برها ند و به وجاهت وضع مطلوب برساند.
باروبنه این مسافر ماجراجو دانش و اطلاعات مربوط به آرزو، اراده قوی، تعهد به ادامه راه، و نیروی متمرکز برای رسیدن به مقصد و مقصودش می باشد.
خودرو این مسافر ازامید رسیدن به آرزو، اعتماد بخود، و پشتکار ساخته شده است. یکی از مهارتهای چشمگیر مسافر پیروزی در هدایت این خودرو اینست که تنها برجاده پیروزی و تابلوهای آن تمرکز داشته و تا رسیدن به مقصد به راه دیگری منحرف نمی شود. او دانشجویانه و سپاس گزارانه از دیگران یاری و اطلاعات می گیرد اما فرمان وسیله نقلیه اش را به هیچکس نمی سپارد. راننده این خودرو جستجوی لازم کرده و برای رویارویی با دست اندازها و باد و باران ها و موانع و مشکلاتی که در سرراهش پیدا میشوند آمادگی دارد.
جاده و راه مسافر پیروزی، نقشه و برنامه ای است که پس از تبدیل کردن آرزو به هدف، برای خود ساخته و آنرا دنبال می کند. این نقشه و برنامه که ریز اقدامات انجام دادنی هر سال، ماه، هفته و روز را نشان می دهد، مسیردقیق سفرو برنامه هر روزه اش را مشخص می سازد.
این مسافرخستگی ناپذیر بفراست دریافته که اگر صاحب عمری چند برابرمعمول هم بشود، همه چیزرا خود نمی تواند تجربه کند، بنابراین نوشته ها و یافته های افراد پیروزو پیشرو را بدقت خوانده و دانش و تجربیات آنان را تابلوی راهنمای سفرش قرارداده است.
او آموخته که رسیدن به پیروزی ارزشمند مستلزم تلاش برتر و عبورازموانع و مشکلات است. مسافرپیروزی یقین دارد که تجربه و رشد دراثررویارویی با مشکلات وحل آنها حاصل می شود. خوانده است و بیاد می آورد که همه داستا نهای هیجان انگیز موفقیت، شرح غلبه انسان ها بر دشواریهاست. بنابراین می داند که اگر هدفی بدون مشکل و تلاش میسر شود، ارزش عنوان پیروزی نداشته و داستانی برای گفتن ندارد.
او با خود عهد کرده که شاخص باشد و ممتازعمل کند. بنابراین هرکاری را چنان انجام می دهد که انگار همه پیروزیش به آن وابسته است. بازتاب تمرکز قلب و روح، هوش و سلیقه، و دانش
و مهارتش درهر کار کوچک و بزرگی که انجام می دهد، دیده می شود. حتی یکروزهم نمی گذرد که برای نزدیکتر شدن به هدفش فکر و کاری نکند. او عادت کرده که قبل از شروع هرعملی از خود بپرسد آیا این عمل مرا به هدفم نزدیکتر می کند یا نه و اگر جواب مثبت بود انجامش دهد. مسافر پیروزی می داند که وسیله نقلیه یا خودروش تنها زما نی به گل نشسته و از کارمی افتد که او امید واعتماد بنفس خود را از دست بدهد و تلاشش را متوقف سازد. اهمیت و عظمت این خورو برای او روشن شده و دریافته که در سراسر راه به آن نیازمند ست، بنابراین درهیچ شرایطی آن را رها نمی کند.
او می داند که همانطور که خودش برای زیستن به آب و غذا نیاز دارد، خودروی پیروزیش نیز سوخت می خواهد تا پیش رود. بنابراین تمام امتیازات معنوی و مادی وضع مطلوب را بصورت فهرستی برجسته می نویسد و درهرجا ی جالب خانه و محل کار نصب می کند تا تماشاگه
دید گانش شده و نیروی حرکت بجانب مقصودش را دو چندان کند. ازوضع مطلوب منظری محبوب می سازد و آنرا در پرجلوه ترین جایگاه ذهن خود قرارمی دهد تا آنی از خاطرش محو نشود. او زیباترین نقش وخواستنی ترین صحنه را از سکوی پیروزی ترسیم می کند و خود را برفرازآن می نشاند تا شکوه دست یابی به هدف، آتش اشتیاقش را پیوسته شعله ورتر ساخته و
خود رو پیروزیش را با شتابی هرچه بیشتربه طرف آن پیش براند.
آری این مسافر، مسافر پیروزی است. او مقصد را برگزیده، مسیررا مشخص نموده، وآماده ومجهز به حرکت درآمده تا هستی خود را بشکل دلخواهش تغییردهد.
dariushd2@yahoo.com

برای اطلاعات بیشتر به کتاب " بسوی امروزی روشن و فردایی درخشان" نوشته همين نويسنده مراجعه فرماييد.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:یافتن, خود,ارزش, ارزشمند,مسافر, مقصد, :: 23:9 :: توسط : آوا رضایی

رييس خانه موسيقي فارس :
موسيقي کودک نيازمند آموزش هاي آکادميک است
شيراز- موسيقي دان شيرازي و رييس خانه موسيقي فارس گفت: موسيقي کودک نيازمند آموزش هاي آکادميک است و بايد در این بخش به طور جدي سرمايه گذاري شود تا در آينده شاهد تغييرات اساسي و عمده اي در حوزه موسيقي باشيم.
شهرام ممتحن روز سه شنبه در گفت و گوي اختصاصي با خبرنگار ايرنا اظهار داشت: در سيستم آموزشي موسيقي جامعه ما ضعف هايي در زمينه آموزش و به ويژه در عمده مراکز آموزشي موسيقي در کشور وجود دارد و چون اغلب مسوولين امور آموزش مراحل آکادميک آموزش را طي نکرده اند نمي توانند آن ها را منتقل کنند بنابراين پرداختن به بحث آموزش جدی و آکادمیک موسيقي خصوصا در حوزه موسيقي کودک لازم و ضروري است که نسبت به اين بخش بسيار کم لطف بوده ايم.
وي افزود: بايد با آکادمیک کردن سیستم های آموزشي به سمت ايجاد تغيير و تحول اساسي در اين بخش برويم که از جمله کارها براي دست يابي به اين مهم، کنار گذاشتن برنامه ريزي هاي کوتاه مدت و سرمايه گذاري بر روي برنامه ريزي هاي طولاني مدت است.
ممتحن اضافه کرد: براي دست يابي به اين هدف با توجه به آگاهي از مجموعه هاي بزرگ و موفق آموزشي دنيا،کميته هايي از جمله کميته پژو هش و ترجمه شکل گرفته است و بزودی نخستين و تنها مجموعه جامع آموزش کودک براي مربيان و علاقمندان آموزش موسیقی کودک در این مجموعه تولید خواهد شد همچنین کمیته توليد ابزار- وسايل بازي و کمک آموزشي راه اندازي شده که از افراد متخصص در اين زمينه استفاده شده است.
وي گفت: در حال راه اندازي يک ارکستر خوب کودک و نوجوان در آينده نزديک در استان فارس هستيم.
ممتحن با بيان اينکه اگر سطح علمي هنرجو در استان فارس و کشور بالا رود بازده و بهره وري نيز افزايش مي يابد ادامه داد: کودک بعد از آموزش و گذراندن دوره هاي اوليه موسيقي نبايد رها شود زيرا زيرساخت هاي او شکل گرفته و بايد در گروه تهای خصصي نوازندگي موسيقي هم به طور منظم شرکت کند.
ممتحن با اشاره به کسب مهارت هاي جديد و بين المللي خود و محمد يزدان پناه به عنوان نخستين افراد در جنوب کشور با گذراندن دوره هاي فشرده موسيقي در دانشگاه بين المللي موسيقي موتزارت سالزبورگ افزود: در اين دوره از کلاس ها عناويني از جمله موسيقي و حرکت، بدن يک ساز است، بداهه نوازي، آواز، صدا سازي، اصول آموزش کودک، شيوه برخورد با کودک در کلاس هاي آموزشي، شناسايي استعدادهاي کودکان در سنين مختلف و خلاقيت و طرح بازيهاي موسيقايي براي کودکان به صورت کارگاهي و توسط 10 استاد برتر اين رشته ها در دنيا براي 150 دانشجوي بين المللي تدريس شد.
وي اضافه کرد: مطالب ارايه شده در اين سيستم آکادميک و آموزشي مي تواند براي اهالي موسيقي بسيار مفيد، موثر و کارساز باشد و با نشستي با مسوولان دانشگاه موتسارت درصدد برگزاري اين دوره ها بر اساس معيارهاي فرهنگي، اخلاقي و ضوابط اجتماعي مان در شهر شيراز هستيم.
رييس خانه موسيقي فارس ادامه داد: امکان ديگري که اين دانشگاه بين المللي موسيقي ارايه مي دهد اين است که اين دوره ها هر ساله به صورت جهاني برگزار مي شود و مي توان با ارايه فراخوان هاي مربوطه جذب دانشجو کنيم و اين تبادل استاد و دانشجو بر تحول موسيقي کودک اثر مثبت و خوبي مي گذارد.
ممتحن با بيان اينکه اطلاعات مورد نياز اين دانشگاه ها را در اختيار علاقمندان به تحصيل و آموزش جدي در رشته موسيقي در خارج از کشور مي گذاريم افزود: اميدواريم از سال آينده بتوانيم يک تيم چند نفره جهت شرکت در اين دوره ها در جهت ارتقاء سطح کيفي و کمي موسيقي استان فارس به اين دانشگاه اعزام کنيم.


 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:ممتحن,شهرام,خانه,موسیقی,ارف,ارف آکادمیک,کودکان,, :: 18:56 :: توسط : آوا رضایی

دور از تو

دور از تو

رودی کوچکم

قفل اسکله را می بوسم

توقع دریایی ندارم.

 

دور از تو

فواره ی بی قرارم

پرپر می زنم

که از آسمان تهی

به خانه ی اولم برگردم.

زندگینامه
شمس لنگرودی در سال ۱۳۲۹ در لنگرود متولد شد و سرودن شعر را از دههٔ ۱۳۵۰ آغاز کرد. نخستین دفتر شعرش رفتار تشنگی در ۱۳۵۵ منتشر شد، اما پس از انتشار مجموعه‌های «خاکستر و بانو» و «جشن ناپیدا» در اواسط دههٔ ۱۳۶۰ به شهرت رسید.
پس از از انتشار نخستین دفتر شعرش، «رفتار تشنگی» در سال ۱۳۵۵ خورشیدی، در سال‌های پرتب‌وتاب دههٔ ۱۳۶۰ از او چهار مجموعه شعر از جمله «قصیدهٔ لبخند چاک‌چاک» منتشر می‌شود؛ سپس ده‌سالی را با سکوت در شعر می‌گذراند و سرانجام در سال ۱۳۷۹، مجموعه شعر «نت‌هایی برای بلبل چوبی» را روانه بازار کتاب می‌کند. این شاعر در دههٔ ۱۳۸۰ «سال‌های سکوت و کم‌کاری» را جبران می‌کند؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او منتشر می‌شود که از آن جمله‌است: «پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم‌کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است». از این میان، مجموعه شعر «۲۲ مرثیه در تیرماه» از طریق رسانه‌های اینترنتی منتشر شده‌است.[۱

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:شمس,لنگرود,بانو,نقاب,خاکستر,متولد,رفتار,, :: 18:29 :: توسط : آوا رضایی

.

1.     نگاهی به تاریخ موسیقی ایران نوشته آوارضایی - آوای قلم

avayeghalam.lxb.ir/post.php?p=173 - Translate this page

21 ژانويه 2012معرفی کتابها واشعارومقالات چاپ شده در روزنامه هاومعرفی برخی از اساتید. نويسندگان. آوا رضایی.

آوای قلم - معرفی کتابها واشعارومقالات چاپ شده در روزنامه هاومعرفی برخی از اساتید - آوای قلم. ... [ 19:53 ] [ آوا رضایی ]. 7 نظر ... این گونه موفقیت ها نیاز به تفکر، دانش، مهارت، نقشه، برنامه و عمل متعهدانه دارد که از جمله مطالب مورد بحث این کتاب می باشد.

غلامحسین قاسمی آواز16- جواد یوسف نژادآواز17-آوارضایی آواز 18- ...

avayeghalam.loxblog.com/archive.php - Translate this page

2     روزنامه عصر مردم - صفحه 16--16 شهریور 90

www.asremardom.com/post-12110.aspx - Translate this page

روزنامه عصر مردم - صفحه 16--16 شهریور 90 - روزنامه سیاسی - اجتماعی - فرهنگی صبح ایران. ... آوا رضایی، نویسنده:گوش سپردن به موسیقیهای بیارزش و. غیرحرفهای ...

3     کسی مرا صدا زد

www.aftabir.com/lifestyle/view/.../کسی-مرا-صدا-زد - Translate this page

18 جولای 2011... پرواز را در پرهایش به زبان می آورد می رفت تا آبی شود. کسی مرا صدا زد صدایی که آشنایم نیست انگار کسی قدم های مرا برمی دارد. (آوا رضایی) فتوحی ..

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 18:27 :: توسط : آوا رضایی

راهنمایتان کیست و پیامش چیست؟
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com
همانطور که می دانید ما ازاولین تا آخرین لحظه های عمرمان درحال یادگیری هستیم، و صد درصد رفتارهای غیرغریزیمان ناشی از یادگیری می باشد. بعبارت دیگراساس همه اخلاقیات، اعتقادات، قضاوت ها و ارزش هایمان را ازکسی یا جایی آموخته ایم. واقعیت اینست که درهر دوره ومرحله ای از زندگیمان، شخص یا منبعی درنقش مربی، الگو و راهنما، پیوسته مطالبی را بما آموخته و می آموزند. اثر آموزشهای مستقیم و غیرمستقیم این منابع و مربیان رسمی و غیررسمی، آنقدرزیاداست که می تواند تمام تفکرات و تصمیمات و رفتارهای ما را تحت تاثیر قرارداده و مسیرزندگیمان را تعیین کند. تلاش غیر تقلیدی افراد برای یافتن بهترین مدرسه، جستجویشان برای پیدا کردن پرمحتوا ترین کتاب و مقاله ، تاکید شان برای گزینش مناسب ترین همنشین، واحترام فراوان و راستینشان به مربیان وراهنمایان بزرگ، موید این واقعیت است.
پذیرش این مطالب ما را به این نتیجه می رساند که پیروزی ویا عدم پیروزیمان نیز تا حد زیادی ناشی از تعلیمات مربیان و راهنمایان و بطورکلی منابع یادگیری مختلفی می باشد که داشته و داریم. این نتیجه گیری نباید مارا برانگیزد که دیگران را بخاطرناکامی خود سرزنش کنیم، اما باید وادارمان کند که هرچه زودتر منابع راهنمایی و مربیان بی مایه خود را از رده خارج کرده و به گزینش راهنمایان ومربیان شایسته و صلاحیت دار بپردازیم.
حقیقت اینست که آموخته های ما گاهی با خود زندگیمان ارزشی برابر پیدا می کند. همان طورکه دانش و مهارت سودمند موجب حفظ سلامت ، ادامه زندگی، ارتقا، اعتبار و سودبخشیمان می شود، یادگیرهای غلط می تواند موجب انحراف، بی اعتباری، بی حاصلی و به خطر انداختن کل هستیمان بشود. نوشته و سخنی که دید خواننده و شنونده را محدود می سازد، فیلمی که بی بند و باری را تزریق می کند، فردی که تخم بدبینی و یاس را در ذهن دیگری می کارد، کارمندی که همکار خود را به بی قیدی یا اختلاس راغب می کند، گروه همگنی که وسوسه فرارازخانه را دردختری برمی انگیزد، همنشینی که دوستش را به سوی مصرف مواد مخدرو اعتیاد سوق می دهد، همه مثال هایی از بدآموزی راهنمایان بی صلاحیت می باشند.
افراد بیشماری حتی در بزرگسالی خود را ناتوان، غیرمصمم، دنباله رو، ویا نا امید می بینند زیرا در دوران کودکی ، فرد نادان و یا مغرضی درکسوت راهنما و مربی، چنین برچسب هایی بر ایشان نهاده است. بنابراین روشن است که نمی توانیم و نباید هر منبع وماخذی را بعنوان مربی، الگو و راهنمای خود بپذیریم. حتی ضروری است که در اولین فرصت، آگاهانه و مصرانه انگ و اثرآموخته های زیانبار دوران کودکی و یا زمان حال را که ازمربیان، الگوها و یا منابع کم مایه بر ذهنمان نشسته، بشوییم، وآموزش های ارزشمند را جانشینشان سازیم. این پاکسازی ذهنی و بازآموزی آگاهانه که می تواند اثراتی شگرف و تعیین کننده برزندگیمان داشته باشد، وقتی عملی و آسان تر می شود که ویژگی های راهنمای صلاحیتداررا بشناسیم و از کیفیت پیامش با خبر شویم.
یکی از ویژگی های مربی خوب و راهنمای صلاحیتدار اینست که دارای دیدی وسیع بوده و درباره موضوع مورد نظرآگاهی و تجربه کافی داشته باشد. ساده تر اینکه او باید جهان بینی و دریافتی عمیق داشته باشد تا بتواند پرداختی شایسته کند. بزرگترین عامل انحراف نوجوانان در هرجامعه ای پیروی آنان از افراد گروه همگن می باشد. حال آنکه این افراد بدلیل دانش و تجربه محدود شان نمی توانند برای یکدیگر نقش راهنما و مربی داشته باشند. دیده می شود که بعضی از بزرگسالان نیزاز کسانی راهنمایی می جویند که با آنها دوست یا همکارند ولی لزوما دانش و اطلاعات لازم را درزمینه مورد راهنمایی ندارند.
بی غرض بودن، ویژگی دوم مربی و راهنما می باشد. روشن است که نمی توان آسوده خاطردل به هدایت کسی بست که ارائه طریق می کند تا خودش را به سودی برساند.
سومین ویژگی مربی و راهنما، توانایی او دربرقراری ارتباط و بیان بی ابهام مطالب می باشد. دانا ترین افراد اگر نتوانند ارتباط لازم را با مخاطب برقرار کنند و دانش خود را بروشنی منتقل نمایند ، خود رااز لذت سود رسانی و مخاطب را ازنعمت درک مطالب محروم می کنند.
شناخت داشتن از توانایی ها، نیازها و شرایط مخصوص مخاطب، ویژگی عمده دیگر مربی و راهنما ست. هشتاد درصد موفقیت راهنما در گرو شناخت درست او از وضعیت وموقعیت مخاطب می باشد. دردسترس و قابل اعتماد بودن، مهارت درمشاهده گری داشتن، توان تجزیه و تحلیل کردن؛ بازخورد دقیق و به موقع دادن، مشوق و مثبت بودن، بعضی دیگر از ویژگی های مربی و راهنمای با صلاحیت است.
موضوع با اهمیت دیگری که باید کانون توجه قرار گیرد، پیام منابع، رسانه ها، وراهنمایان عمومی می باشد. باید دریابید که پیامشان چیست و در نهایت می خواهند شما را به کدام جهت سوق دهند. می دانیم که انسان و حیوان هر دو دارای بعضی از نیازهای مشابه می باشند. انسان مثل حیوانات به خوردن، خوابیدن و داشتن پناهگاه محتاجست. اوهمچون آنها تولید مثل می کند وبرای بقای خویش می کوشد. حال اگرهمه توجه و تلاش انسان و پیام راهنمایانش متوجه برطرف کردن این نیازها باشد، درسطحی نگهداشته شده یا مانده است که هم خلاف طبعیت وتکامل اوست و هم برعلیه تمام آرمانهای عالی انسانی.
بر خلاف حیوان که رفتارهایش غریزی و ازپیش برنامه ریزی شده است، انسان تنها زمانی شایستگی نام خود را پیدا می کند که غرایز خویش را تحت فرمان درآورده، از مرزاشتراک با حیوانات گذشته، رفتارهای خود را براساس تفکر برگزیده، و به پرورش وگسترش جنبه هایی که او را از حیوانات متمایز می سازد، بپردازد. بنابراین انسان می خواهد که پیام راهنمایش یاد آور و محرک توانایی هایی چون تفکر، خلاقیت، وجدان، قضاوت و ویژه بودن هر فرد باشد. پیام راهنما باید یاریش کند تا هدفی را بر گزیند که رسیدن به آن امروزش را با معنی کرده و فردایش راپرثمر سازد. او می داند که هر هدفی پایگاهی برای ساختن هدفهای دیگرست. بنابراین می خواهد که پیام راهنما او را در مسیری قرار دهد وبه تلاشی وادارد که ازد ستآوردهایش خود و دیگران را بهره مند ساخته و در مقایسه خویشتن با خود، انسان کامل ترو پیشرفته تری ببیند. انسان می خواهد که پیام راهنما اورا به کاربرد واژه های پرسشی "چرا" و " برای چه" تشویق کند، توان سخن دانی و سخن گویی، نیروی دلیل آوری ، قدرت مقایسه کردن ، و امکان گزینش او را بر انگیزد. می خواهد که پیام راهنما او را از مرزهای محله و شهرو کشور درآورده، افق دیدش را وسیع تر کرده، و اورا به بهترینی که می تواند بشود، هدایت نموده، و در دستیابی به رفیع ترین و ارزشمندترین آمال انسانی رهنمونش شود.
با توجه به این مطالب و چشمداشت به موفقیت وآینده ای درخشانتر، نا گزیریم که راسخ و استوار در جستجو باشیم تا بهترین راهنما و برترین پیام را برگزینیم. در اینجا تاکید برگزینش است. مدت زمانی را که برای خواندن کتاب یا مقاله، جستجو در سایت، تماشای یک برنامه، گوش دادن به یک سخنران، یا دنبال کردن پیام های آنها صرف می کنید پاره ای ازعمرشماست. اگر پاره ای ازعمرگرانبها یتان را برای چیزی می دهید آن چیز باید ارزشی برترازوقت صرف شده داشته باشد. بنا براین برگزیدن راهنما و ماخذ شایسته، درمیان فهرست برنامه های خودسازی و ترقی خواهانه شما، می بایست بالاترین اولویت را داشته باشد. تردیدی نیست که کسی که همسطح شماست نمی تواند شما را به سطحی بالاترارتقا دهد. اینجاست که می توانید برای یافتن راهنمای شخصی، به باتجربگان فرهیخته کشورمان روی آورید. می توان گفت که آنها شکل کمال یافته ما و آینه زمانند. آنها زندگی را آزمایش کرده اند و بسیاری ازآنچه را که ما می خواهیم بدانیم، می دانند. آنها دیرزمانی بکشورشان خدمت کرده و با همه دل خواهان پیشرفت آن و فرزندانش می باشند. تردید نکنید وازاین سالخوردگان کریم و ثمربخش یاری بخواهید. از میان آنها کسانی را برگزینید، وقت ملاقات و امکان گفتگوهای دوره ای بوجود آورید. توانایی ها ،آرزوها، و شرایط خویش را بی پرده با ایشان درمیان نهید. با برقرارکردن این ارتباط،، آنها را از مصاحبت ورشد خود مسرورمی کنید و خویشتن را از دید وسیع، تجربیات گرانبها و راهنمایی های روشن آنها برخوردارمی سازید. dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " رازهاي جاودانه پيروزي" نوشته همين نويسنده مراجعه فرماييد

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:راهنما,اعتما,, :: 18:25 :: توسط : آوا رضایی

سرچشمه های شادی
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

شادی خواستنی ترین و شیرین ترین احساس بشرست. زن و مرد، پیر و جوان، ٍثروتمند و
فقیر پیوسته در جستجوی شادیند و کیفیت زندگی خود را براساس میزان شادیشان می سنجند.
از این رو انگیزه بسیاری از رفتارهای ما شاد شدن است. حتی زمانی که با بیماری و تنگدستی، عدم امنیت و بی اعتمادی، نادانی و بی عدالتی می جنگیم، می خواهیم این عوامل اندوه را از زندگی خویش برانیم تا زمینه را برای ورود شادی فراهم کنیم. زیرا با گذشت زمان و به تجربه آموخته ایم که تا مهمان ناخوانده " اندوه" را از دل بیرون نکنیم، نمی توانیم پذیرای احساس دلنواز و شیرین شادی باشیم.
امروزه در نتیجه پژوهش های علوم مختلف شواهد و یافته های بسیاری در مورد شادی وجود دارد. این یافته ها نشان می دهند که احساس شادی علاوه برآنکه شیرین و دل انگیزست، وجودش سلامت و عمر انسان را افزایش می دهد و سبب برقراری پیوند محبت آمیز میان افراد، جلوگیری از آسیب های آجتماعی ، و رشد و آرامش جامعه بشری می شود. حتی بقای بشررا وابسته به گرایش او به شادی و گریزش از درد دانسته اند.
براساس دانسته های گذشته و یافته های جدید، شادی از نيازهای اساسي انسان بوده و حق مسلم همه افرادست. بسیاری از متفکران بهترین جامعه را جامعه ای می دانند که بیشترین شهروندان شاد را داشته باشد. بنا براین همه مسئولان جامعه و تک تک افراد بر خود می دانند که برای افزودن بر میزان شادی های همگانی و فردی تلاش کنند. دولت هایی که بخواهند شادی مردم را افزایش دهند کارشان را با ریشه کن کردن یا به حد اقل رساندن بیماری و بی کاری، عدم امنیت و بی اعتمادی، نادانی و بی عدالتی شروع میکنند و با برپایی جشن های عمومی ادامه می دهند. اما تک تک افراد هم می توانند با آگاهی و عمل براحساس شادی خویش بیفزایند. گام نخست برای رسیدن به شادی، شناخت سر چشمه های شادی می باشد. دکتر ریچارد لیارد در کتاب معروف و پژوهشی خود بنام " شادی" که در سال 2004 منتشر کرده بر هفت عامل بزرگ زیر تاکید می کند:
- ارتباطات خانوادگی
- وضع اقتصادی
- شغل
- اجتماع و دوستان
- وضع سلامتی
- آزادی شخصی
-ارزش های شخصی
او می گوید که پنج عامل اول بترتیب اهمیت نوشته شده اند و نتیجه می گیرد که کیفیت روابط ما با دیگران بیش از همه چیز بر شادیمان اثر می گذارد. این نتیجه ایست که بسیاری از ما تجربه کرده ایم. او همچنین پژوهش های دیگری را به عنوان شاهد می آورد تا تاکید کند که ثروت تنها وقتی سبب شادی افراد می شود که آنها را از مرحله فقردر آورده و موجب آسانی امرار معاششان شود. اما پس از این مرحله افزایش ثروت در بالا بردن میزان شادی نقش چشم گیری ندارد. مطالعات اخیر (2006) دکتر دانیل گیلبرت روانشناس دانشگاه هاروارد نیز این موضوع را تایید می کند. دکتر لیارد با آمار وارقام نشان می دهد که اگر چه در پنجاه ساله اخیر کشورهای غربی بخصوص امریکا و انگلیس داراتر وملت های آنها از خوراک و لباس بیشتر، خانه وماشین بزرگتر، وامکانات و بهداشت بهتر برخوردار شده اند، اما برشادی آنها افزوده نشده است. جالب است که درمطالعه مستقل دیگری که در سال 2003 صورت گرفته ملت نیجریه را شاد ترین مردم در میان 65 کشور یافته اند. تحقیقات متعددی نشان می دهند که مردم شصت ساله تا شصت و پنج ساله شاد تر از جوانان بیست تا سی ساله هستند و افراد ازدواج کرده شاد تر از مجردها می باشند.
دانستن این نکته ضروریست که پژوهش های گوناگون روانشناسی و زیست شناسی حدود پنجاه در صد از شادی افراد را به ژن های آنها نسبت می دهند. تحقیقات " دیوید لی کن" پژوهشگر دانشگاه مینو سوتا بر روی دوقلوها یی که در محل های مختلف و دور از هم زندگی می کرده اند، یکی از این پژوهش هاست. با این حال تربیت، شرایط محیط ، تصمیم، نگرش و اراده شخصی بر پنجاه در صد دیگر و حتی ژن های به ارث برده شده، اثر گذاشته و درایجاد و افزایش احساس شادی انسان نقش مهمی ایفا می کنند.
نصایح خردمندان جامعه ما و نوشته ها و گفته های تجربی بسیاری، حاکی براینست که همه
می توانند با توجه کردن وعمل نمودن به هر یک از موارد زیر شادی خود را افزایش دهند:
- سالم ماندن واز سلامتی خود مواظبت کردن،
- امنیت داشتن در خانه، محل زندگی، محل کار، و جامعه،
- معنی دار کردن زندگی با داشتن آرزو و دنبا ل کردن هدفی ارزشمند و دست یافتنی،
- سر گرم بودن به شغلی که نه تنها با آن امرار معاش کنند بلکه از انجامش نیز لذت برند،
- توجه محبت آمیز به دیگران داشتن ومورد توجه و علاقه آنها قرار گرفتن،
- مفید واقع شدن و کمک به دیگران، بودا می فرماید " شادی وقتی می آید که شما با کلمات و
کارهایتان برای خود و دیگران مفید واقع شوید".
- داشتن تفکر و نگرش مثبت ،
- پذیرفتن خویش وبه خود اعتماد داشتن،
- داشتن رتباط سازنده و وقت گذراندن با افراد خانواده، و دوستان خوب،
- بر شمردن نعمت های خود و سپاسگزار بودن،
- استفاده کردن و لذت بردن از موجودی خویش،
- مقایسه نکردن خود و دارایی های خویش با دیگران،
- آرام ماندن در روبرویی با غیر منتظره ها،
- عملی کردن هدف و خواسته های معقول خود،
- تعادل داشتن در کار، تفریح و آمیزش ها،
- اعتماد داشتن واحترام گذاشتن به مردم،
- شوخ بودن و بزندگی خندیدن.
- بخشیدن خود ودیگران،
- اعتقاد داشتن،
- آزادی داشتن،
- با جرات بودن،
- کار گروهی کردن،
هرکس با توجه به ارزش های شخصی خویش می تواند موارد یاد شده را بترتیب اهمیت نوشته وعوامل شادی بخش ویژه خود را به آنها بیافزاید و بکار گیرد. برای بسیاری از افراد دنبال کردن یک کار هنری می تواند شادی پیوسته ای ایجاد کند. برخلاف بعضی از چیزها که یکباره بدست می آیند و پس از مدتی وجودشان عادی شده واز شادی بخشی آنها کاسته می گردد، کار هنری شادی پایداری را سبب می شود. زیرا مهارت در هنر بتدریج بدست می آید وهنرجو با دستیابی به هر سطح مهارتی برتر، شادی تازه ای بخود هدیه می دهد.
با گزینش واراده می توان از چیزهای ساده تر نیز شادمان گردید. شنیده ایم که دارا ترین مردم کسانی هستند که چشمه های شادی ارزان دارند. بسیارند افرادی که از گفتگو با عزیزان، بازی و خنده کودکان، و پیاده روی با دوستان لذت می برند. فراوانند آنها که از تماشای پدیده های طبیعی چون درخشش خورشید، گل وسبزه، برف وباران، کوه و دشت، آب وآبشار وماه و مهتاب بوجد آمده و آنها را سر چشمه های شادی خود قرار می دهند.
زیبا و طبیعی ست که ما هم در هر مکان و زمان سببی برای شادی پیدا کنیم. زیبنده و سازنده است که همیشه بیاد آوریم که مردم دیگر نیز چون ما خواهان شادیند، امید بخش و برانگیزنده است که می دانیم و می توانیم با یک نگاه، سخن، یا کردار محبت آمیز بر شادی آنها بیافزائیم. تفسیر وتعبیر نوشته ها گوناگون وتجربیات پژوهندگان شادی نشان می دهند که سریع ترین و عملی ترین راه ایجاد شادی و موفقیت یافتن جواب به این پرسش ساده وعمل بدان، می باشد. چه خدمتی بکنم و یا چه چیزی بسازم تا زندگی مردمان را آسان ترکنم؟
هنگامی که گره ا ی از کار مردمان باز می کنیم و با آنها مهربانیم، به زندگی آنها نور و صفا می دهیم و آگاهیم که بخشندگان نور، خود در تاریکی نمی مانند.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " به سوی امروز فردای درخشان" نوشته همين نويسنده مراجعه فرماييد.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:, :: 18:23 :: توسط : آوا رضایی

Dariush Dehghan

Dariush Dehghan: "ویژگی های همسر دلخواه داریوش دهقان تصمیم گیری برای ازدواج یکی از چهار یا پنج تصمیم بزرگی است که می تواند مسیر زندگی انسان را کاملا تغییر دهد. بنا براین شایسته است که چنین تصمیمی با نهایت دقت و براساس بیشترین اطلاعات گرفته شود. این موضوع چنان مهم است که ارزش دارد حد اقل یکی ازدروس انتخابی موسسات آموزشی شود. چنانکه متداول است اغلب ازدواج ها درسنین جوانی صورت می گیرد. دراین سنین معمولا نیروی جنسی انسان قوی، تجربه اش محدود و احساساتش آتشین می باشد. نیروهای محرک دوران جوانی چنان به نیازهای آنی فوریت می بخشند که می توانند هر جنس مخالفی، که ظاهر نسبتا جالبی داشته و به جوان اظهارعلاقه کند، شایسته و خواستنی جلوه دهند شور و اشتیاق و وجدی که از این خواستنی بودن بر می خیزد موقتا موجب ندیدن یا توجه نکردن به جنبه های مهم دیگر زندگی مشترک می شود. مدل ها و الگوهای ذهنی جوان چنان حقیقی جلوه می کنند که شنیدن و پذیرش سخنی بر خلاف این الگوها حتی از عزیز ترین افراد ی مثل پدر و مادران هم قابل تحمل بنظر نمی رسد. جوان طبیعتا نقش و الگوهای ذهنی خود را برهم نمی زند مگراینکه خودش بنحوی قانع شود که باید خطوطی ازآن نقش را پاک کند و یا برآن بیافزاید. اگر چه امکان دارد اما کم اتفاق می افتد که زنگ بیداری جوانی چنان بصدا در آید که نقش فعلی الگوهای ذهنیش را کاملا محو کرده و نقش جدیدی ترسیم کند. بنظرمی رسد که علت بسیاری از نا کامی های زناشویی وطلاق ها همین عجله در تصمیم گیری، اصرار بر رای خود، و نداشتن ویژگی های معتبر گزینش می باشد. با این همه جوانان دور اندیش تری وجود دارند که علاوه بر نیازهای فوری کنونی به احتیاجات مهم آینده هم می اندیشند و می دانند که اصلی ترین دلیل ازدواج، کامل ترکردن زندگی موجودشان می باشد. آنها می دانند که زندگی فقط یک جنبه ندارد و سعی می کنند درگزینش همسر نیزبه همه جنبه ها توجه کنند. آنها آگاهند که همسرشان مهم ترین عضو خانواده، پدر یا مادر فرزندشان ، رفیق راه، همفکر، پیش برنده هدف ها، همراز، همراه، شریک سازنده، نگهبان و مدافع زندگیشان خواهد بود. بنابراین گزینش را امری ساده نمی گیرند و پیش ازهراقدامی می کوشند تا معیارهایی برای انتخاب خود معین کنند. همان گونه که داشتن وِیژگی های معتبرمی تواند موجب برگزیدن همسری دلخواه و برخورداری از یک زندگی آرامش بخش بشود، نداشتن معیار سنجیده ی گزینش می تواند در مورد انتخاب همسر به حسرت و پشیمانی بیانجامد . می دانیم که اگربرای بدست آوردن چیزی هزاران تلاش کنیم ولی ندانیم آن چیز چیست و چه مشخصاتی دارد، هرگز بدان دست نمی یابیم. حتی اگرهم بفرض محال پیدایش کنیم آن را نخواهیم شناخت. بنابراین باید دقیقا بدانیم چه می خواهیم تا دچار سرگردانی و اشتباه نشویم. برهمین اساس اولین قدم برای گزینش همسر اینست که روشن کنیم که دراو چه می جوییم. بعبارت دیگرلازم است دقیقا بدانیم که کاندیدای همسری ما چه صفات و ویژگی هایی باید داشته باشد تا مورد قبول ما واقع شود. با توجه به این مطالب، بسیارسود بخش است که هر جوانی که درجستجوی همسر است، شخصا بررسی هشت قدمی زیررا انجام دهد. این بررسی اولا ویژگی های همسرآینده اش را مشخص می کند، و ثانیا مقایسه پیشنهاد شده زیر، باو امکان می دهد که درصورت تمایل درالگوهای ذهنی خودش تغییرات لازم را ایجاد نماید. از آنجا که این بررسی و مقایسه بوسیله جوان و با مدیریت خودش صورت می گیرد، حاصلش را به آسانی می پذیرد و مراحل اجرای بررسی، سبب برهان جویی و درنهایت گسترش دیدش می گردد. پیشنهاد می شود که برای انجام بررسی هشت قدم زیر را دنبال کنید: الف - لیستی تهیه کنید و درآن بیست صفت یا ویژگی بنویسید که انتظاردارید درمرد یا زنی باشد که افتخارهمسریتان پیدا می کند. سپس نوشته های خود را بترتیب اهمیت و به نحوی بنویسید که مهم ترین ویژگی شماره یک باشد و آخرین ویژگی شماره 20، مثلا: 1- فهمیده باشد ( اگر فهمیدگی از نظر شما برترین ویژگی است). 2- راستگو و درست کار باشد. 3- دارای دانش و مهارت هایی باشد که با بکارکیری آنها بتواند نیازهای اقتصادی زندگی را برطرف کند. (توجه فرمایید که تاکید بر نیازهاست نه خواست ها). ب- اگر خانم هستید از 4 دوست دختر مجرد و اگرآقا هستید از 4 دوست پسر ازدواج نکرده بخواهید که بدون مشورت با شما و یکدیگر، هریک لیست مشابهی تهیه کنند. ج- از 6 خانم یا از 6 آقا ی دیگر بخواهید هر یک لیست دیگری تهیه کرده و در اختیار شما بگذارند. هر یک از این خانم ها یا آقایان می بایست ده سال یا بیشترسابقه ازدواج داشته باشند. خانم ها از خانمها و آقایان ازآقایان با تجربه لیست را بخواهند . د- اگر خودتان خانم هستید از دو مرد، و اگر آقا هستید از دو خانم آشنا نیزبخواهید که همین کاررا انجام دهند تا با بررسی ویژگی های مهم آنها، با دیدگاه جنس مخالف نیز آشنا شوید. ه- 12 لیست را پس بگیرید و آنها را با دقت زیاد بخوانید و درمورد علت انتخاب ویژگی ها مخصوصا ویِژگی های اول تا ششم هرکس، با او گفتگو کنید و توضیح بخواهید تا اطمینان یابید که دلیل انتخاب آنها را بروشنی میدانید. این را خیلی جدی بگیرید و در صورت لزوم نکاتی را یاد داشت کنید. و- جدولی بسازید که دارای 13 ستون باشد و نام هر فردی را که لیست تهیه کرده از جمله خودتان را در بالای هرستون بنویسید. سپس ویژگی های ذکر شده خود و آنها را چنان در زیرنام ها بنویسید که وِیژگی اول همه در سطر اول قرار گیرد و ویژگی 20 در سطر بیست. بدین ترتیب ویژگی های هر شماره در یک خط دیده خواهند شد. می توانید در صورت امکان بجای ساختن جدول، کاغذ لیست ها را بشکلی در کنار یکدیگر قرار دهید که مقایسه آسان باشد. ز- ویژگی های لیست خود را با ویژگی های 12 لیست دیگر مقایسه کنید و اگردر مواردی دلایل انتخاب آنها قوی ترو قانع کننده تر از دلایل شما بود درلیست خودتان تغبیرات لازم را ایجاد کنید. ح- تغییرات جدید در لیست خودتان را بنحوی وارد کنید که وِیژگی های اول تا ششم، مهم ترین ویژگی ها باشند. یعنی ویژگی هایی که هرگز نمی توانید از آنها چشم پوشی کنید و لازم می دانید که هرکاندیدای همسری شما حتما آن ها را داشته باشد. بدین ترتیب کارتان آسان ترمی شود. چون با هیچ کاندیدایی مذاکرات را ادامه نمی دهید مگراینکه 6 ویژگی اول را داشته باشد. اگربیش از یک کاندیدا داشتید می توانید آنها را با هم مقایسه کنید و کسی را بر گزینید که علاوه بر 6 ویژگی اول بیشترین وِیژگی های دیگرتان را دارا باشد. این بررسی ساده که ممکن است دو تا سه هفته وقت لازم داشته باشد، ویژگی های عمده را از نظرشما تعیین می کند. اما پژوهش های دیگرشما ادامه می یابد. اگرکاندیدایی ویژگی های خواسته شده شما را نداشت وقت خود را تلف نکنید. اما اگراظهار داشت که آن ویژگی ها را دارد باید اطمینا ن یابید که چنین است. در اینجاست که شما و گروه پشتیبانتان برای اثبات اظهارات کاندیدا، به کاوش و بررسی مدارک، و گفتگو با شاهدان می پردازید. با کاندید خود صحبت و رفت و آمد مکررمی کنید تا نشانه هایی بیابید که به نفی یا اثبات اظهارات ایشان بیانجامد. یادتان باشد که اگرکسی در خواستن شما جدی است حتما وِیژگی های جالبی درشما دیده که درخواست ازدواج کرده، بنابراین حق مسلم شماست که مطمئن شوید او هم دارای ویژگی های مورد نظر شما می باشد. امیدست که این بررسی کوتاه مدت، بتواند درایجاد زندگی مسرت آمیز و سعادت بلند مدت شما نقشی داشته باشد. برای اطلاعات مشابه به کتاب" بسوی امروز و فردای درخشان " نوشته همين نويسنده مراجعه فرماييد. www.dariushdehghan.com. Dariush dehghan".

 

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:زندگی,امید,اطلاعات,همسر, ویژه,الگو,آینده, :: 18:20 :: توسط : آوا رضایی

.
1. فهرست كتاب هاي پديدآور: داريوش دهقان |خانه كتاب |ketab.ir|
www.ketabnet.ir/BookList.aspx?Type=Authorid... - Translate this page
. درباره خانه ... ادزي هاواردنيكلس؛ داريوش دهقان - موسسه انتشارات قدياني - 160 صفحه - چاپ 2 سال 1368 - 1500 نسخه - 550 ريال - ...
www.tkda.ir/BookList.aspx?Type=Authorid... - Translate this page
كتاب, به سوي امروز و فرداي درخشان: چگونه ميتوان به موفقيت رضايتآميز و آرامشبخش رسيد؟ ناشر: سامان خسروي. پديدآور: داريوش دهقان. قيمت: 25000 ريال ...
2. مجله پیوند - شماره 306 - آشنایی با کتاب - صفحه 31 | متن
www.noormags.com/view/fa/articlepage/117539 - Translate this page
ناک کتاب:رازهای جاوادنهء پیروزی. نویسنده:دکتر داریوش دهقان. تاریخ انتشار:1383. ناشر:مؤلف(دکتر داریوش دهقان). قیمت:2500 تومان. در مقدمهء این کتاب خطاب به ...
3. فروشگاه اینترنتی صد و ده کتاب (110 کتاب) | www.110Book.Ir ...
www.110book.ir/?BookS... - Translate this page
ارسال کتاب با پست به سراسر کشور | ارسال سفارشات کلی با باربری و یا ... کتاب راهنمای علمی برنامه ریزی درسی ... داریوش دهقان ، ادری نیکلس ، هاوارد نیکلس ، ناشر: ...
.
4. پرتال جامع علوم انسانی-داریوش دهقان
www.ensani.ir/fa/75589/profile.aspx - Translate this page
عنوان کتاب: راهنمای عملی برنامهریزی درسی. ناشر: قدیانی. حوزه(های) تخصصی: برنامه ریزی درسی. چکیده. متن اصلی. عنوان مقاله: چگونه آرزوهایمان را به هدف تبدیل کنیم؟

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:جاودانه, پیروزی,اینترنت,نسخه,پدید,درخشان,, :: 18:18 :: توسط : آوا رضایی

شاپور پساوند
بخشی از غزل صبح را آیینه......
یا بزن گیسو به یک سو تا بهارم را ببینم
یا چنان آشفته کن تا روز گارم را ببینم
دست در دستم بنه زیبا سوار شرقی من
بگذر از این پل که میخواهم سوارم را ببینم
من نمیدانم که این کفر است یا یکتا پرستی
کعبه شو خواهم که آنسوی حصارم را ببینم
بیستون زندگی را کندم و باز آمدم تا
خسروانی ها بخوانم شهریارم را ببینم
غنچه تا کی تک بزن یک بوسه گر خواهی شوی گل
صبح را آیینه شو آیینه دارم را ببینم................
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 16 اسفند 1390برچسب:شاپور ,صبح,بوسه, گیسو,آیینه, :: 18:8 :: توسط : آوا رضایی

ژاگ پره وه
شاعری که زندگی را می سرود عاشق تئاتر بود.او اعتقاد داشت دنیا همیشه خوب نیستاما رویا هست خوانذن هست سینما هست در گفتارش با صراحتٰ ساده ترین وجهان شمولترین احساسات مانند خشم – غم –عشق و محبت رابیان میکند.او بدیهه سراست شعر او زندگی اوست علاقمند زبانی آزاد بود
مهربان و دهشتناک/سیمای عشق شبی ظاهر شد
بعد بلندای یک روز بلند/گویا کمانگیری بود
با کمانش/ویا نوازندهای با چنگش/دیگر نمی دانم
هیچ/ دیگر نمیدانم
تنها میدانم /بر من زخم خورده/بر قلبم/شاید با تیری

شاید به ترانه ای /و تا ابد / می سوزد............

 


 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 15 اسفند 1390برچسب:کمان,کمانگیر,ترانه,چنگ,تئاتر,, :: 13:59 :: توسط : آوا رضایی


جایزه‌ها دریافت جایزه کتاب برگزیده سال64برای مجموعه "خوننامه خاک"، چهره ماندگار ادبیات ایران در سال 82
نصرالله مردانی (۱۳۲۶ در کازرون - ۱۳۸۲ در کربلا) شاعر ایرانی است. اشعار مردانی بیشتر در زمینه حماسی و انقلابی است. نصراله مردانی از شاعران به نام معاصر می‌باشد که به علت پیوند زیبای حماسه و غزل مشهور می باشد.او مبدع این سبک بود.کتاب خون نامه خاک اثر مرحوم مردانی در سال 1364 به عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شد. مردانی در سال ۱۳۸۲ در کربلا درگذشت و در کازرون به خاک سپرده شد..هرساله کنگره ستیغ سخن  به مناسبتش برگزار میشود.

حافظ آن آتش انديشه كه در جام تو بود

از خمستان ازل حاصل فرجام تو بود

خنده بر گريه‌ي رندان قلندر مي‌زد

گرمي آتش زرتشت كه در جام تو بود

آتشي كز نفس پير مغان تو شكفت

سوخت هر پخته كه در راه طلب خامِ تو بود

مست از كوثر شعر تو شد آدم به بهشت

شور مستان همه از باده‌ي گلفام تو بود

آن كه آموخت تو را علم نظر مي‌داند

توسن سركش انديشه چرا رام تو بود  

نشد از شاخ شكربار نباتت شيرين

تلخي آن‌همه بيداد كه در كام تو بود

خوش نمودي سخن از قصه‌ي گيسوي نگار

زلف خاتونِ غزل سايه‌اي از شام تو بود 

آنچه زر مي‌شود از پرتو آن قلب سياه

كيميايي‌ست كه در جوهر الهام تو بود

از بلنداي زمان مرغ خيال تو گذشت

كز ازل تا به ابد گردش ايام تو بود

 

 

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 13 اسفند 1390برچسب:کنگره ستیغ,سخن,مرد,مردانی,خاک,خون,, :: 1:52 :: توسط : آوا رضایی

"امروز و فردای درخشان" مجهز ساختن خواننده به دانش و مهارت هایی است که فعالیت های زندگی را معنی دار و آرامش بخش می کند. انسان زیباترین و شادترین لحظات زندگی را آنگاه تجربه می کند که به رضایت و آرامش خاطر برسد. رضایت خاطر و آرامش وقتی حاصل می گردد که جوینده خود را در وضعیت و حالتی ببیند که مشتاقانه آن را می طلبیده است. تردیدی نیست که هرموفقیتی این گونه آرامش و رضایت را به دنبال ندارد. لازمه ی موفقیت رضایت آمیز و آرامش بخش، داشتن هدف های ویژه می باشد. این گونه موفقیت ها نیاز به تفکر، دانش، مهارت، نقشه، برنامه و عمل متعهدانه دارد که از جمله مطالب مورد بحث این کتاب می باشد.


کتاب " رازهای جاودانه پیروزی" به زبانی ساده نشان می دهد که چگونه هدف ارزشمند بسازیم و چه راه هایی را دنبال کنیم تا به آنچه می خواهیم برسیم. این کتاب شما را یاری می دهد تا آنچه را که در زندگی ارزشمندترست بشناسید، بهای وقت را بدانید و مهارت زیستنِ سازنده با مردم را به دست آورید، به اهمیت شناخت و پرورش توانایی های خود پی ببرید و آنها را در جهتی که می خواهید به کار گیرید. شما با خواندن این کتاب و عمل کردن به آنچه از آن می آموزید، نه تنها داناتر و آگاهتر از گذشته می شوید بلکه خود را در مسیر برآوردن آرزوهایتان قرار می دهید.


این کتاب برای دانشجویانی نوشته شده است که می خواهند زبان زیبای فارسی را بیاموزند. بیست وهشت گفتگوی اصلی و نوزده گفتگوی دیگر این کتاب به یاد گیرندگان امکان می دهد که بسیاری از واژه ها و جمله های مورد نیازشان را فرا گرفته و به کارگیرند. همه ی گفتگوهای این کتاب ضبط شده تا یادگیرنده بتواند هرجا و هر چند بار که بخواهد به آنها گوش داده و تلفظ گفتگوی خود را بهتر کند. دانشجویان ایرانی ساکن خارج ازکشور که نتوانسته اند درس تاریخ را بگیرند، با استفاده از این کتاب و درجریان زبان آموزی،می توانند با کشورو بعضی از بزرگان تاریخی خویش بیشتر آشنا شوند.

dariushd2@yahoo.com

 

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:دهقان,زندگی,دانش,هدف,مهارت,زیستن,دانا,راز,درخشان, :: 12:55 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:حواس,صفا,نیت,ملاقات,نگاه,, :: 12:40 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:اولاد,شعر,برگ,سپید,درویش,, :: 12:38 :: توسط : آوا رضایی

تنبور، سازباستانی
«تنبور» يکی از سازهای باستانی و عرفانی ايران زمين است که بيشتر در نواحی غرب و شرق ايران رايج است. از قرائن و شواهد تاريخی و يافته های باستان شناسی بر می آيد که اين ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترين سند تاريخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حين حفاری در حوالی مقبره حضرت دانيال نبی، واقع در شوش، به دست آمده و اين مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست يکی از آنها تنبور قابل تشخيص است و قدمت اين اثر به قبل از ظهور حضرت موسی(ع) يعنی به 3 الی 4 هزار سال قبل از ميلاد مسيح می رسد. يکی ديگر از قديمی ترين نشانه هايی که از اين ساز در دست می باشد، سازهايی است که در تپه بنی يونس و کيون جيک واقع در حوالی شهر موصل بر روی ديوار ترسيم شده اند.
هرچند نمی توان با دقت ويقين زمان اختراع اين ساز را تعيين کرد، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پيش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری محققين معتقدند که اکثر سازهای زهی، از اين ساز کهن مشتق شده اند و «هلمهلتز» محقق آلمانی در اين زمينه می گويد: [پرده بندی تنبور، پايه و اساس موسيقی ايرانی بوده که در زمان ساسانيان شکل گرفته و به همین دلیل اين ساز را پدر «تار» ناميده اند]
تنبور در زمان اشکانيان و ساسانيان از جايگاه رفيعی بر خوردار بود. به طوری که ابن خرداد در رساله اللهو والملاهی درباره موسیقی عصر خسرو پرویز می نویسد: [ایرانیان معمولاً عود را با نای و زنای را با طنبور و... می نواختند] و در فرهنگ دهخدا به نقل از کريستن سن، سازهای زمان ساسانيان: عود، نای، تنبور، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلماً در زمان خسروپرويز، تنبور بسيار مورد توجه بوده و تصاوير حک شده بر ديوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخيص می باشد نيز مبين اين ادعا است.
پس از پيدايش اسلام نيز، اين ساز در زمره سازهای مورد تحقيق از سوی دانشمندان اسلامی و نيز مورد توجه شاعران بزرگی چون مولوی و منوچهری دامغانی بوده است.
بانگ گردش های چرخست اين که خلق
می سرايندش به طنبور و به حلق
(مولوی)
به ياد شهريارم نوش گردان
به بانگ چنگ و موسيقال و تنبور
(منوچهری دامغانی)
خنياگرانت فاخته و اندليب را
بشکست نای در کف وطنبور درکنار
(منوچهری دامغانی)
هم اکنون تنبور را در بين اقوام مختلف آسيای ميانه و سرزمين های اسلامی با نام های «دومبرا»، «چونگور»، «تونبره»، «تنبورا»، «تامبور» و «تنبور» می توان يافت. اين ساز در شرق و غرب ايران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی ترکيه و ايران در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی ديده می شود.
تنبور رايج در منطقه غرب ايران و عراق، تنبور تيسفونی ناميده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه، کرند غرب، گهواره، صحنه، ماهيدشت، دينور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رايج است.
در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشين، ساز اساسی در تک نوازی و هم نوازی می باشد و می توان ادعا کرد که بدون اين ساز، موسيقی عرفانی اين مناطق هيچ گاه معنای کاملی ندارد و همين امر چنان قداستی بدان بخشيده که در برخی مناطق بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزيدگان قوم بوده و دارای ارزشی معنوی در بين مردم می باشند.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:, :: 11:1 :: توسط : آوا رضایی

ساختار گرایی، اسطوره و موسیقی
لوی استروس، ساختار را نوعی سرمشق می داند که دست کم چهار ویژگی داشته باشد: نخست آنکه از اجزایی تشکیل شود که تغییر یکی از آنها دیگر اجزا را نیز دگرگون کند؛ دوم آنکه بتوان آن را در گروهی از دگرگونی ها جای داد که به نوبه خود نمونه های
دیگری از سرمشق اولیه را بسازند؛ سوم آنکه در آن خاصیت پیش بینی وجود داشته باشد، یعنی دگرگونی یکی از عناصر به واکنشی ساختاری منجر شود که بتوان آن را از قبل پیش بینی کرد و چهارم آنکه کارکرد ساختار در همه جلوه های محسوس و مشهود آن نمایان باشد.
مفهوم ساختار به مثابه «سرمشق» که لوی استروس بر آن تأکید می کند، حضوری مداوم در قرن بیستم دارد. جامعه شناسانی
نظیر وبر و مفهوم نمونه های آرمانی او، زیمل و مفهوم صورت گرایی او در ابتدای قرن و نظریه پردازانی چون لومان و نظریه ساختارگرایی کارکردی او و پارسونز و نظریه کارکرد گرایی ساختاری اش در اواخر این قرن، همواره این نیاز را نشان داده اند
که برای درک پدیده های اجتماعی، شرمشقی ذهنی، ساده و ایستا از آنها مجسم کنند تا بتوانند واقعیت پیچیده و پویای جامعه را درک کنند.
اگر از گشتالتیسم و دیدگاه خاصش که آن را در محدوده روانشناسی حفظ کرده، بگذریم، شناخت کارکرد درونی سرمشق بر اساس مطالعاتی انجام گرفت که به همت مردم شناسانی چون «موس»، «سوسور»، «تروبتزکوی»، «یاکوبسن» و محفل وین، از دهه 1920 به این سو پی گرفته شدند. گروه اول نظام خویشاوندی و گروه دوم ساخت زبان را پیش کشیدند.
مطالعه نظام خویشاوندی، به رغم بهره برداری نظریه ساختار گرایی
از نتایج آن، به دلایل متعدد عملاً در حوزه پژوهش مردم شناسی باقی ماند. زبان شناسی، برعکس توانست رشد شگفت انگیزی کند و به زودی زبان را به مثابه محور و قالب اصلی اندیشه انسانی در تمام جنبه های آن به اثبات رساند.
زبان به زعم لوی استروس که خود بر دیدگاه های سوسور و باکوبسن تکیه می کند، دارای دو جنبه اساسی است: یکی صدا و دیگری معنی. دو جنبه ای که می توان آنها را با دال و مدلول، شکل و محتوا، انطباق داد. اسطوره و موسیقی نیز از این دو جنبه ریشه می گیرند. موسیقی، اوجی است از جنبه صوتی و اسطوره اوجی از جنبه معنوی زبان.
رولان بارت، این معنی را به صورت «اصوات یک زبان بیگانه» در «آوای آشنای زبانی ناآشنا» می یابد. موسیقی گوش نوازی
که دقیقاً زیباشناسی قالب را در معنی مورد نظر لوی استروس و جدایی این قالب را از محتوای معنوی آن بیان می کند. با وجود این، زیبایی موسیقی را نمی توان حاصل قالبی میان تهی دانست. برعکس باید با بارت در نوشته ای دیگر همداستان شد که در موسیقی، همچون در نقاشی، نوعی معنای «ناپیوسته» وجود دارد. «نشانه» زمانی «نشانه» می شود که تکرار گردد که «بازشناخته شود»، اما هیچ«نگاه» و هیچ «صدا» یی را نمی توان دقیقاً باز آفرید و از این روست که در برابر نظم نشانه های تکرار پذیر زبان، بارت پراکندگی نشانه های تکرار ناپذیر موسیقی و نقاشی را قرار می دهد.
این درک از موسیقی ریشه ای کهن دارد. در عصر باستان نیز این بار معنوی، عنصری اصلی و لازم در موسیقی بود. به همین دلیل نیز لزوم به کارگیری آن در آموزش مطرح بود. افلاتون عقیده داشت که موازنه آرمانی در آموزش جنگجویان، با هنر بدنسازی از یک سو(قدرت و شهامت) و هنر موسیقی از سوی دیگر (ظرافت و نازک اندیشی) به دست می آید. ارستو این معنویت را در اصل تقلید می دانست. وی این اصل را غریزه ای طبیعی در انسان به شمار می آورد که عامل متمایز ساختن او از حیوان است. موسیقی به گمان ارستو دارای قدرت بزرگی بود: قدرت تقلید از خشم، اندوه، شادی، زیبایی، شهامت، دانش و سایر احساس ها و قابلیت های انسانی و از این رو وی بر آن بود که در آموزش کودکان باید از موسیقی استفاده کرد.
اما سخن از موسیقی در ساختار گرایی، پیش از آنکه به این محیط شناختی و آموزش، پیوند داشته باشد، به خود مفهوم ساختار در آن مربوط می شود. باید توجه داشت که این مفهوم در تاریخ موسیقی شناسی، از پیش و همزمان با ساختارگرایان وجود داشته است. «رساله هارمونی» ژور در سال 1905 میلادی بر مفهوم نظام در موسیقی تأکید می کرد. «تاریخچه زبان موسیقی» اثر «موریس امانوئل» در سال 1928 و «مقدمه بر موسیقی معاصر» اثر «رنه لایبویتز» در سال 1947 که هر دو تا اندازه ای از مراحل نخست علم زبان شناسی ملهم شده بودند، از جمله مطالعاتی هستند که به مفهوم ساختار در موسیقی اختصاص داشتند.
در دید ساختار گرایی، همانگونه که اجزای نظامی همچون نظام خویشاوندی با نظام زبان، تنها در ارتباط متقابل با یکدیگر معنی می یابند، موسیقی نیز مرکب از اجزایی است که با یکدیگر شبکه ای پیچیده از ارتباط ها و نقش ها می سازد. این شبکه در تمامیت خود حامل و ناقل یک معنی و یک شکل است که در مجموع با آفرینش یک اثر زیبا پایان می یابد. این نظام را از نظر ساختار گرایان می توان و باید در مفهوم اسطوره نیز دید.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:اسطوره,ساختار,جامعه,واقعیت,روز,شب,زبان,واکنش, عناصر,ویژه,اساس,درک,پدیده,, :: 10:57 :: توسط : آوا رضایی

تنبور، سازباستانی
«تنبور» يکی از سازهای باستانی و عرفانی ايران زمين است که بيشتر در نواحی غرب و شرق ايران رايج است. از قرائن و شواهد تاريخی و يافته های باستان شناسی بر می آيد که اين ساز قدمتی 6000 ساله دارد ومهم ترين سند تاريخی در اثبات ادعای مذکور،مجسمه ای است که در حين حفاری در حوالی مقبره حضرت دانيال نبی، واقع در شوش، به دست آمده و اين مجسمه نشانگر دو مرد نوازنده است که در دست يکی از آنها تنبور قابل تشخيص است و قدمت اين اثر به قبل از ظهور حضرت موسی(ع) يعنی به 3 الی 4 هزار سال قبل از ميلاد مسيح می رسد. يکی ديگر از قديمی ترين نشانه هايی که از اين ساز در دست می باشد، سازهايی است که در تپه بنی يونس و کيون جيک واقع در حوالی شهر موصل بر روی ديوار ترسيم شده اند.
هرچند نمی توان با دقت ويقين زمان اختراع اين ساز را تعيين کرد، اما به صراحت می توان گفت که ساختن و نواختن تنبور به قرن ها پيش از ظهور اسلام بر می گردد به طوری محققين معتقدند که اکثر سازهای زهی، از اين ساز کهن مشتق شده اند و «هلمهلتز» محقق آلمانی در اين زمينه می گويد: [پرده بندی تنبور، پايه و اساس موسيقی ايرانی بوده که در زمان ساسانيان شکل گرفته و به همین دلیل اين ساز را پدر «تار» ناميده اند]
تنبور در زمان اشکانيان و ساسانيان از جايگاه رفيعی بر خوردار بود. به طوری که ابن خرداد در رساله اللهو والملاهی درباره موسیقی عصر خسرو پرویز می نویسد: [ایرانیان معمولاً عود را با نای و زنای را با طنبور و... می نواختند] و در فرهنگ دهخدا به نقل از کريستن سن، سازهای زمان ساسانيان: عود، نای، تنبور، مزمار و چنگ معرفی شده اند و مسلماً در زمان خسروپرويز، تنبور بسيار مورد توجه بوده و تصاوير حک شده بر ديوار عمرا که نوعی تنبور در آن قابل تشخيص می باشد نيز مبين اين ادعا است.
پس از پيدايش اسلام نيز، اين ساز در زمره سازهای مورد تحقيق از سوی دانشمندان اسلامی و نيز مورد توجه شاعران بزرگی چون مولوی و منوچهری دامغانی بوده است.
بانگ گردش های چرخست اين که خلق
می سرايندش به طنبور و به حلق
(مولوی)
به ياد شهريارم نوش گردان
به بانگ چنگ و موسيقال و تنبور
(منوچهری دامغانی)
خنياگرانت فاخته و اندليب را
بشکست نای در کف وطنبور درکنار
(منوچهری دامغانی)
هم اکنون تنبور را در بين اقوام مختلف آسيای ميانه و سرزمين های اسلامی با نام های «دومبرا»، «چونگور»، «تونبره»، «تنبورا»، «تامبور» و «تنبور» می توان يافت. اين ساز در شرق و غرب ايران به وفور و در نواحی شمال عراق و شهرهای مرزی ترکيه و ايران در حد کمتری با نام ها و شکل های مشابهی ديده می شود.
تنبور رايج در منطقه غرب ايران و عراق، تنبور تيسفونی ناميده می شود که دارای کاسه ای گلابی شکل، دسته ای بلند و 12 تا 14 پرده می باشد و در مناطق مختلف استان کرمانشاهان از جمله شهر کرمانشاه، کرند غرب، گهواره، صحنه، ماهيدشت، دينور و ... و برخی روستاهای همدان و اسدآباد و نهاوند رايج است.
در حال حاضر تنبور در استان کرمانشاهان و مناطق کرد نشين، ساز اساسی در تک نوازی و هم نوازی می باشد و می توان ادعا کرد که بدون اين ساز، موسيقی عرفانی اين مناطق هيچ گاه معنای کاملی ندارد و همين امر چنان قداستی بدان بخشيده که در برخی مناطق بدون داشتن وضو آن را نمی نوازند و نوازندگان آن از گزيدگان قوم بوده و دارای ارزشی معنوی در بين مردم می باشند.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:تنبور,سنتور,ساز,استان,کهن,اسلام,چنگ,عود,فرهنگ دهخدا,گردش,باستان شناس, :: 10:52 :: توسط : آوا رضایی

استاد علي نقي وزيري از قسمت هاي مهم آن بود، ضمناً براي اولين بار ملکه هنر (حکمت شعار) دو قطعه از ساخته هاي وزيري را به نام "غم مخور" و "دلتنگ" با آوازي دلنشين بخواند و عبدالعلي وزيري در نقش حافظ با خواندن آهنگ "نيمشب" هنرنمايي کرد.
  - کنسرت در هشتم مهرماه 1327 با برنامه مخصوص، در اين برنامه نيز ملکه هنر دو قطعه يکي بنام "شکايت ني" و "مي ناب" خواند شد.
  - کنسرت در سالن انجمن در تاريخ پانزدهم خردادماه 1328 که به مناسبت آغاز ششمين سال تأسيس انجمن داده شد. بنان آهنگ "مشتاق و پريشان" اثر وزيري و ملکه هنر هم قطعه "نا اميد" را از وزيري به سبک شيوايي خواندند که در حضار اثر مطلوب گذاشت.
  - کنسرت در سالن انجمن در 29 دي 1328، در اين شب دوشيزه طليعه کامران براي اولين بار در حضور جمع سنتور نواخت و مورد تحسين قرار گرفت. او از شاگردان حبيب سماعي بود که بعد از آن استاد، هنر خود را نزد استادان ديگر مانند ابوالحسن صبا و حسين تهراني تعقيب کرد و ترقي شايان نمود.
  - کنسرت براي جامعه فرهنگيان در تاريخ بيستم بهمن 1328 در تالار فرهنگ. چون وزارت فرهنگ با تأسيس هنرستان موسيقي ملي موجب بقاي انجمن موسيقي ملي را فراهم کرد، هيئت انجمن مخصوصاً در اين برنامه شرکت کرد تا از مساعدت فرهنگ تشکر کند.
هنرستان موسيقي مليهنرستان موسيقي ملي در مهرماه سال 1328 شمسي طبق اساسنامه اي که در شهريور ماه همان سال در ششصد و نود و هشتمين جلسه شواري عالي فرهنگ وقت به تصويب رسيده بود تحت نام "هنرستان موسيقي ملي" رسماً تشکيل گرديد.
چگونگي تأسيس هنرستان موسيقي ملي انگيزه تأسيس اين هنرستان قبل از هر چيز نياز بوده است که در آن روزگار نسبت به موسيقي ملي احساس مي شده است. توضيح آنکه در هنرستان عالي موسيقي "کنسرواتور" موسيقي کلاسيک غربي و موسيقي ملي هر دو تدريس مي شده است، براي جمعي از استادان اين فکر پيش آمده بود که اين دو نوع موسيقي در کنار يکديگر و در يک محيط با توجه به خصوصيات متفاوت سازگار نيست، بنابراين جدایي و تشکيل هنرستان ديگري را در فکرها تقويت مي کرد.
در چنين اوضاع و احوالي ناگهان به علت تغييرات سياسي در نظام اجرائي کشور، مسئوليت اداره موسيقي کشور و هنرستانهاي موسيقي که زير نظر زنده ياد استاد علي نقي وزيري قرار داشت به شخص ديگر واگذار گرديد که نسبت به موسيقي ملي نظر مساعدي نداشت و يا به قولي بيگانه بود، نتيجه آن شد که موسيقي ملي از برنامه هاي هنرستان مذکور حذف گرديده و همه استادان مربوطه از کار برکنار و يا بکارهاي دفتري گمارده شدند.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:شمسی, قمری, سالن,کنسرواتور,تهران, تهرانی,شورا,امید, ناامید,ملی,ساز,بقا,راز,, :: 10:49 :: توسط : آوا رضایی

اين کلاسها که چند سالي داير بود کمک شايسته اي به پيشرفت نوازندگان کرد و اغلب کساني که هم اکنون کار نوازندگي دارند از تربيت يافتگان کلاسهاي مزبور هستند، ولي کلاس سنتور بعد از چند ماه بهم خورد چون حبيب سماعي مراقبت زيادي نداشت.»
يکي از آرزوهاي اعضاي انجمن موسيقي ملي اين بود که از خود داراي محلي مناسب با ساختمان مخصوص باشند که کنسرتها را در سالن آن بدهند. نخست در صدد اجاره محلي برآمدند، ولي خانه اي که داراي تالار بزرگ باشد پيدا نکردند يا اگر بود نامناسب بود و مال الاجاره آن هم خيلي گران مي شد. سليمان سپانلو که از اعضاي انجمن بود حاضر شد خانه خود را در خيابان هدايت در اختيار انجمن بگذارد که در فضاي آن يک سن تابستاني ساخته شود. نقشه سن مزبور توسط مهندس منوچهر دولتشاهي عضو انجمن کشيده شد، و چنين پيش بيني گرديد که از اول خردادماه 1324 کنسرت هاي اختصاصي انجمن در آنجا داده شود و باشگاه موسيقي هم در همان محل تأسيس شود.
براي تهيه اعتبار جهت ساختمان سن و خريد لوازم باشگاه در نظر گرفته شد که کنسرت مجللي در باشگاه افسران توأم با
شب نشيني اجرا شود.
برنامه کنسرت تهيه شد و در 19 ارديبهشت ماه سال 1325 عملي گرديد. در اين کنسرت علاوه بر آهنگهاي ديگر چند قسمت جالب هم تهيه شد. يکي اين که استاد علي نقي وزيري با نواختن تار بر رونق کنسرت افزود. ديگر اينکه سرکيس جانبازيان استاد بالت با شاگردان هنرستان خود چند رقص و بالت اجرا نمود. اين آهنگ در روي يکي از غزليات شاعر معاصر شهريار ساخته شد:
آمدي جانم به قربانت ولي حالا چرا
بي وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
موضوع قابل توجه ديگر اينکه محمد باقري عضو انجمن، سنتوري ساخته بود که مثل قانون داراي خرکهائي بود که تغيير کوک ساز را آسان مي کرد و تغيير مقام و مايه با آن ترتيب به سهولت انجام ميگرفت. دخترش پريچهر باقري نيز نواختن اين ساز را خوب فراگرفته بود.
از درآمد کنسرت و شب نشيني مزبور سن تابستاني انجمن ساخته شد و باشگاه نيز داير گرديد و از آن پس کنسرتهاي ماهي دوبار انجمن در اين محل داده شد.
علاوه بر کنسرت هاي اختصاصي که ماهي دو مرتبه براي اعضاي انجمن داده مي شد، در دوره اي که انجمن فعاليت داشت، کنسرتهاي ديگري نيز داده است که بطور خلاصه به آنها اشاره مي شود:
1 - کنسرت در جامعه فارغ التحصيل هاي دانشسراي عالي در دوم ارديبهشت 1324.
2 -کنسرت به افتخار کنگره پزشکي ايران در شانزدهم تيرماه 1324 در سالن تماشاخانه تهران که هنرمندان هنرستان بالت سرکيس جانبازيان و چند تن از هنرپيشگان تماشاخانه تهران زير نظر
غلامعلي فکري، کارگردان معروف با شرکت بانو ملوک ضرابي در نمايش نامه "حرم شرقي" در اين برنامه نيز شرکت داشته اند.
3 - شرکت ارکستر انجمن در برنامه جشن سالانه فرهنگ در شانزده مهرماه 1324.
4 - شرکت در برنامه جشن سالانه تأسيس و استقلال دانشگاه در پانزده بهمن ماه 1324، آهنگ "ديلمان" و چهار مضراب "دشتي" که توسط جواد معروفي براي ارکستر آماده شده بود، اولين بار در اين کنسرت اجرا شد و بسيار جلب توجه کرد.
5 - شرکت در برنامه کنسرت به نفع دارالتأديب در شانزدهم خردادماه 1325.
6 - شرکت در جشن آغاز دومين سال کانون کارمندان ليسانسه دولت در تالار دانشکده حقوق، در بيستم اسفندماه 1325 که در اين برنامه علاوه بر عبدالعلي وزيري که همواره در کنسرتها شرکت داشتند، آواز دلپذير بنان نيز بر رونق کنسرت افزود.
7 - کنسرت در سالن انجمن براي ذکر خدمات انجمن به هيئت دولت و جلب توجه آنان که از اين مؤسسه پشتيباني کنند در ششم ارديبهشت ماه 1326.
برنامه اين کنسرت بسيار متنوع بود و يکي از بهترين کنسرت هاي انجمن به شمار مي آمد که براي تهيه آن زحمت بسيار کشيده شد. در قسمتي از کنسرت برنامه اي اجرا شد که "يادي از گذشته" نام داشت و شامل آواز بنان همراه با ويولن ابوالحسن صبا و پيانوي مرتضي محجوبي و تار لطف الله مجد و ضرب حسين تهراني بود. دستگاه شور با يکي از تصنيف هاي عارف خوانده شد و بعد از سالها که نام عارف فراموش شده بود، يادي از او به ميان آمد.
8 - بنابه مقتضاي جمعيت دوستداران فرهنگ فرانسه، انجمن موسيقي در هفتم ارديبهشت همان سال کنسرتي در سالن انجمن موسيقي ترتيب داد که شنوندگان ايراني بيشتر از خارجيان بودند.
9 - کنسرت انجمن به نفع پرورشگاه خيريه بانوان در بيست آذرماه 1326 در تالار فرهنگ.
10 - کنسرت انجمن به مناسبت جشن هفت روزه شير و خورشيد سرخ ايران در تالار فرهنگ در ششم آبانماه همان سال.
11 - کنسرت به ياد حافظ (29 ارديبهشت 1327) در سالن سينما رکس، 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:سینما,کنسرت,فرهنگ,دوستدار,جشن, یاد,حافظ, سعدی,باشگاه,رقص,بالت,عضو,نوازنده, :: 10:39 :: توسط : آوا رضایی

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 137
بازدید ماه : 3893
بازدید کل : 186107
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 13
بازدید هفته : 137
بازدید ماه : 3893
بازدید کل : 186107
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1