آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:شاملو, احمد,شاعر,سپید,شعر, :: 12:52 :: توسط : آوا رضایی

آوا رضایی (فتوحی)
نقدی بر کتاب شکل دیگر من مجموعه رباعی ایرج زبردست
رباعیات خیام ساختار ریاضی دارند و شکلی از (problem ) را مطرح میکند.و گاهی به حالت تعلیق در میآورد.یا انکار میکند ویا اثبات.
این خصوصیات را رباعیات ابوسعید ابی الخیر،حافظ و مولوی ندارند.زیرارباعی نامبردگان از رباعیات وصفی(discritive )هستند که از اولش یک حالتی راوصف می کنند.حالا شاعران مضمون ساز هم که برایشان لفظ معنی دارد و دلالت صراحت ندارد و در شعرشان لفظ معنی صریح است به دو شکل است 1-لفظ مجازی 2- لفظ حقیقی. مثلا می گوییم شیر آمد .به عنوان مثال علی جانشین شیر شده و بدلیل دلیری و شجاعت بیان مجازی می شودو ما از زمینه کلام می فهمیم که در رابط دلیری بیان شده است.لفظ در شعر کاذب و صادق معنا ندارد ولی دلالت معنا دارد.در رباعیات ایرج زبردست کتاب شکل دیگر من که مجموعا26 رباعی است.(ص 38 حکایت)
در ساعت من، حکایتی ناپیداست
در ساعت من ،قطره هزاران دریاست
این عقربه ها که گِرد هم می چرخند
انگار یکی شمس و یکی مولاناست
در اینجا ارتباط قطره و هزاران دریا خیلی بعیده/قطره حکایتی است که در این ساعت است.شاعر می بایست از نظر لفظی دنبال مطلبی که در مصرع اول مطرح کرده بود باشد.و قصه ای که نامعلوم است باید عبارت در طراز همان الفاظ حرکت کند.عقربه ها در ساغت بدنبال هم می چرخندو گِرد هم نمی چرخند.مصرع آخر ارتباط موجهی با مصرع اول ندارد.ما منتظریم که بفهمیم حکایت ناپیدا چیست و چون با مسئله زمان تماس گرفته و به عقربه ها که یکی شمش و دیگری مولاناست منتقل شده که گم می شوند وبدنبال هم می گشتند.این رباعی مصنوع و فاقد منطق ریاضی دار رباعیات خیام است.پاسکال ،خیام، انیشتن، نیوتن،همه ریاضی دان بودند.نیوتن : خدا ساعت ساز جهان است که این تفکر ریاضی دارد.تفکر ارسطویی که به موجود زنده و بالندگی و رشد توجه می کند(مثلا خدا را به گل زیبایی که شکفته شده توصیف می کند)
خیام دو نوع رباعی دارد1- رباعیات ریاضی دارکه ساختار جبری داردو مثل معادله جبری است و کسی نمی تواند مثل او بگوید چون کسی ریاضی را به اندازه خیام نمی شناسد.2-رباعیات وصفی.
دمکریسیوس می گوید: ذرات جهان ذره ذره اتمند.(اینجا ترکیب و ارتباط از بین می رود). عرفایی هم در قالب رباعی شعرهای عاشقانه ای گفته اند چون ابوسعید ابی الخیر و دیگران. گاهی رباعی یک نوع شعر خاصه که با ترنم مردم حساس و عاشق پیشه ویا رند لا ابالی همراه بوده است.که عده ای از این نوع استفاده کرده اند.اما در شکل دیگر من (ص.48)
روحی است که در تن است ،حالا این شکل ---------
ماه شب روشن است، حالا این شکل -----------
آن چشم معطر ازل می داند
شکل دگر من است، حالا این شکل -------------
خوب روی تصویر باید فکر کرد نه حرف یا حروف. زیرامی گوید شکل و بهتر است مصرع آخر رباعی که می بایست مخاطب را کن فیکون کند و نتیجه گیری باشد همین شکل باشد و شکل ها در مصرع اول و دوم خذف شود.البته ناگفته نماند که در مصرع سوم چشم معطر ازل که منظور خداوند است خوب استفاده شده اگرچه پدیده و واژه ی نویی نیست.
(ص 45-نماندن)

تاریکی وقت و غربتی بی پایان
لمس تن شب ،قدم زدن در باران
مانند نباش و باش، تنهایی و کاش
مانند نماندنت که ماندم با آن
در وقت مشکل دارد.تاریکی را به معنای ایهام گرفته و زمان مبهم است/غربت به
معنای تنهایی بکار رفته و لمس تن شب که از فروغ گرفته (دست بر پوست کشیده ی شب می کشم)و البته بطور غیر مستقیم که بد هم نیست.تقارن برقرار کرده ودر تاریکی خیابان بهتر است که قدم بزند و پوست شب را لمس کند و می گوید در غیبت و نماندن تو دارم زندگی می کنم.تنهایی و کاش(کاش به معنای تمنا و آرزو)که البته از نظر فرم کارتوفیق حاصل کرده و خوب است.
(ص42.او)
آغوش سپید بامدادم او شد
آرامش ناگهان یادم او شد
آن سوی کسی نیست، کسی را دیدم
آیینه بدست هر که دادم او شد
مصرع چهارم متمم مصرع سوم است و ک موصوف لازم دارد و بجای آیینه می بایست کایینه بدست هر که دادم او شد باشد.
(ص 56- تشنه)
شب حادثه را اشارتی مبهم کرد
از قاعده ی جهان ، زمان را کم کرد
ای باور بیکرانه ، ای قوی سپید
پرواز تو پشت آسمان را خم کرد
چون در شب حادثه ی غیر مترقبه ای اتفاق افتاده، شب را اشاره مبهمی کرده به حادثه /که البته خود این لفظ مشکل دارد.اشاره مبهم چیست ؟ زمان را کاهش دادن/قوی سپید کنایه ای است از باور .شب، سیاهی و تاریکی فضای جامعه را حادثه وار خبر داد.که آن حادثه مرگ شاملو بود که باور بیکرانه آرادی و شعر است.و زبردست می گوید وقتی تو مردی .مرگ تو پشت آسمان را خم کرد( که بسیار اشاره ی خوبی است در مرگ شاملو)و جای تحسین است.
ایرج زبردست برای بیان مطالب عاشقانه، وصفی،و انتقادی قالب رباعی را انتخاب کرده اندو در نتیجه در همان قالب محدود شده و طبعا می بایست بعنوان یک شاعرمدرن وزن راکنار گذاشته و بدنبال هارمونی برود و یا نوعی وزن درونی (قطعه) یا به فرم های دیگر هم فکر کند .مخصوصا کمپوزسیون.
ناگفته نماند که تعابیر بکار رفته نشا نه ای از مدرن و مدرنیزه ندارد. مثل پشت آسمان خم شدن-داغدار آمال-انالحق زدن_فکر شکفتن-آغوش سپید بامداد –اشاره مبهم –شب حادثه – واکردن دهان و صدف –قطره و هزاران دریا –و....همه تعابیر قدیمیند.همچنین بعضی ابیات سست هستند مثل با عشق پر از لذت پرهیز شوی که معمولی و روزنامه ای است.
رباعی ی فریاد عادی است ولی رباعی ی خورشید خوب است .کارهای قبلی ایرج زبردست بالاتر بود گرچه تکرار مکررات هم زیاد بود.نیما بامطالعه زیاد و تحقیقات و آشنایی با ادبیات اروپا مخصوصا فرانسه ،توانست تجددی در شعر فارسی بوجود آوردو همینطور شاملو.
نویسندگان وشاعرانی که قصد دارند کاری نوو پدیده ای مدرن را بوجود آورند، مستلزم پیمودن راههایی است که بزرگان ادبیات ما طی کرده اند.با آرزوی توفیق بیشتر برای ایرج زبردست که قابلیت و توانمندی در ایشان بالقوه زیاد است.منتظر فعالیتها و آثار بعدی ایشان هستیم. (آوا رضایی)

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 17 آذر 1391برچسب:کتاب, نقد,شاملو,سهراب,اروپا,تجدد,ادبیات,روزنامه,, :: 12:34 :: توسط : آوا رضایی

هزار بار مرا ، مرگ به از این سختیست
برای مردم بدبخت ، مرگ خوشبختیست

گذشت عمر به جان کندن ، ای خدا مردم !
ز دست این همه جان کندن ، این چه جان سختیست ؟

رسید جان به لبم ، هر چه دست و پا کردم
برون نشد دگر ، این منتهای بدبختیست !

رجال ما همه دزدند و دزد بد نامست
که دزد گردنه ، بد نام دزد پا تختیست

رجال صالح ما ، این رجال خنثی یند !
که از رجال دگر امتیازشان لختیست

زنان کشور ما زنده اند و در کفنند
که این اصول سیه بختی ، از سیه رختیست

بمیر <<عشقی >> ار اسایش ارزو داری
که هر که مرد ، شد اسوده ، زنده در سختیست
باور نمی کنید که حتی هنوز هم
در شرق آفتاب نخستین دمیده است ؟
و برق آن نگاه نوازنده
در بند بند جان من
آواز زندگی ست ؟
شاملو

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 27 مهر 1391برچسب:شاملو,, :: 17:11 :: توسط : آوا رضایی

از نگفته‌ها، از نسروده‌ها پُرَم؛از اندیشه‌های ناشناخته و
اشعاری که بدان‌ها نیندیشیده‌ام.
عقده‌ی اشکِ من دردِ پُری، دردِ سرشاری‌ست.

و باقیِ ناگفته‌ها سکوت نیست، ناله‌یی‌ست.
اکنون زمانِ گریستن است، اگر تنها بتوان گریست،

یا به رازداری‌ی دامانِ تو اعتمادی

اگر بتوان داشت، یا دستِ کم به درها ــ

که در آنان احتمالِ گشودنی هست به روی نابه‌کاران.
با اینهمه به زندانِ من بیا که تنها دریچه‌اش به حیاطِ دیوانه‌خانه می‌گشاید.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 1 مهر 1391برچسب:شاملو,, :: 14:49 :: توسط : آوا رضایی

کلام از نگاهِ تو شکل می‌بندد.

خوشا نظربازیا که تو آغاز می‌کنی!


□نگاه از صدای تو ایمن می‌شود.

چه مؤمنانه نامِ مرا آواز می‌کنی!

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:شاملو,, :: 11:27 :: توسط : آوا رضایی

تولد و سال‌های پیش از جوانی
احمد شاملو در ۲۱ آذر ۱۳۰۴ در خانه شماره ۱۳۴ خیابان صفی علیشاه تهران متولد شد. پدرش حیدر نام داشت، و به گفتهٔ شاملو در شعر «من بامدادم سرانجام...» از مجموعهٔ مدایح بی‌صله پدرش حلقه‌ای است که شاملو را به اهالی کابل متصل می‌کند. مادرش کوکب عراقی شاملو، از مهاجران قفقازی بود که طی انقلاب بلشویکی ۱۹۱۷ روسیه، به همراه خانواده‌اش به ایران کوچانده‌شده‌بود[۸]. دورهٔ کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش رضا شاه بود و هر چند وقت را در جایی به مأموریت می‌رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامهٔ او در شهر رشت گرفته شده‌است و محل تولد در شناسنامه، رشت نوشته شده‌است.) دوران دبستان را در شهرهای خاش، زاهدان و مشهد و بیرجند گذراند و از دوازده سیزده سالگی شروع به ضبط لغات متداول عوام (که در فرهنگ‌های رسمی ثبت نمی‌شود) کرد.
دوره دبیرستان را در بیرجند، مشهد، گرگان و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را مدتی در دبیرستان ایران‌شهر و مدتی در دبیرستان فیروز بهرام تهران خواند و به شوق آموختن زبان آلمانی در مقطع اول هنرستان صنعتی ایران و آلمان ثبت‌نام کرد.
دوران فعالیت سیاسی و زندان
در اوایل دهه ۲۰ خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندارمری به گرگان و ترکمن‌صحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در بحبوحهٔ جنگ جهانی دوم و ورود متفقین به خاک ایران، در فعالیت‌های سیاسی علیه متفقین در شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر و به بازداشتگاه سیاسی شهربانی و از آنجا به زندان شوروی در رشت منتقل شد. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. با به قدرت رسیدن پیشه‌وری و فرقهٔ دموکرات آذربایجان همراه پدرش دستگیر شد و تا کسب تکلیف از مقامات بالاتر دو ساعت مقابل جوخهٔ آتش قرار گرفت. سرانجام آزاد شد و به تهران بازگشت. او برای همیشه ترک تحصیل کرد و در یک کتاب‌فروشی مشغول به کار شد.
ازدواج یکم و چاپ نخستین مجموعهٔ شعر و آشنایی با نیما
شاملو در بیست و دو سالگی (۱۳۲۶) با اشرف‌الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار فرزند او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام آهنگ‌های فراموش‌شده به چاپ رسید. مدتی بعد با نیما دیدار کرد و تحت تأثیر آشنایی با او و به قصد معرفی شعر او، دست به انتشار مجلات کوچک مقطعی (چون سخن نو، هنر نو (ساعت ۴ بعد از ظهر)، روزنه، راد، آهنگ صبح و... زد.
در سال ۱۳۳۰ شعر بلند «۲۳» و مجموعه اشعار قطع نامه را به چاپ رساند. در سال ۱۳۳۱ به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده داشت.
دستگیری و زندان
در سال ۱۳۳۲ پس از کودتای ۲۸ مرداد علیه دکتر مصدق و با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه شعر آهن‌ها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده می‌شود و با یورش مأموران به خانه او ترجمهٔ طلا در لجن اثر زیگموند موریس و بخش عمدهٔ کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر موریوکایی با تعدادی داستان کوتاه نوشتهٔ خودش و کتاب‌ها و یادداشت‌های کتاب کوچه از میان می‌رود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخه‌های یگانه‌ای از نوشته‌هایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بی‌آفتاب توسط پلیس ضبط می‌شود که دیگر هرگز به دست نمی‌آید. او موفق به فرار می‌شود اما پس از چند روز فرار از دست مأموران در چاپخانهٔ روزنامهٔ اطلاعات دستگیر شده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده می‌شود. در زندان علاوه بر شعر، به بررسی شاهنامه می‌پردازد و دست به نگارش پیش‌نویس دستور زبان فارسی می‌زند و قصهٔ بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن می‌نویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین می‌رود[۹]. مرتضی کیوان به همراه ۹ افسر سازمان نظامی اعدام می‌شود و او در زمستان ۱۳۳۳ پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد می‌شود.
ازدواج دوم و تثبیت جایگاه شعری
در سال ۱۳۳۶ با انتشار مجموعهٔ اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت می‌شود. این مجموعه شامل فرم‌ها و تجربه‌هایی متفاوت در قالب شعر نو است. در همین سال مجموعه‌ای از رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و باباطاهر را منتشر می‌کند. پدر شاملو در ۱۳۳۶ فوت می‌کند.
شاملو در ۱۳۳۶ با طوسی حائری ازدواج می‌کند. دومین ازدواج شاملو مانند ازدواج اول مدت زیادی دوام نمی‌آورد و چهار سال بعد در ۱۳۴۰ از همسر دوم خود نیز جدا می‌شود.
در سال ۱۳۳۹ مجموعه شعر باغ آینه منتشر می‌شود. معروف‌ترین ترانه‌های عامیانهٔ معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا در این دو مجموعه منتشر شده‌است. در سال ۱۳۴۰ هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگه‌های تحقیقاتی کتاب کوچه را رها می‌کند.
شروع فعالیت‌های سینمایی
در سال ۱۳۳۸ شاملو به اقدام جدیدی یعنی تهیهٔ قصهٔ خروس زری پیرهن پری (با نقاشی فرشید مثقالی برای کودکان دست می‌زند. در همین سال به تهیه فیلم مستند سیستان و بلوچستان برای شرکت ایتال کونسولت[۱۰] نیز می‌پردازد. این آغاز فعالیت سینمایی بحث‌انگیز احمد شاملو است. او بخصوص در نوشتن فیلمنامه و دیالوگ‌نویسی فعال است. در سال‌های پس از آن و به‌ویژه با مطرح شدنش به عنوان شاعری معروف، منتقدان مختلف حضور سینمایی او را کمرنگ دانسته‌اند. خود او می‌گفت: «شما را به خدا اسم‌شان را فیلم نگذارید.» و بعضی شعر معروف او «دریغا که فقر/ چه به آسانی/ احتضار فضیلت است» را به این تعبیر می‌دانند که فعالیت‌های سینمایی او صرفاً برای امرار معاش بوده‌است.[۱۱] شاملو در این باره می‌گوید: «کارنامهٔ سینمایی من یک جور نان خوردن ناگزیر از راه قلم بود و در حقیقت به نحوی قلم به مزدی!»[۱۲] برخی فیلمنامهٔ فیلم گنج قارون را که در سال‌های میانی دهه ۴۰ سینما را از ورشکستگی نجات داد منتسب به شاملو می‌دانند. استفادهٔ فراوان از امکانات زبان محاوره در گفت‌گوهای گنج قارون می‌تواند دلیلی بر این مدعا باشد.[۱۳]
در سال ۱۳۳۹ با همکاری هادی شفائیه و سهراب سپهری ادارهٔ سمعی و بصری وزارت کشاورزی را تأسیس می‌کند و به عنوان سرپرست آن مشغول به کار می‌شود. در سال ۱۳۴۰ با همکاری دکتر محسن هشترودی ۲۵ شماره از هفته‌نامهٔ کتاب هفته را منتشر می‌کند. هفته‌نامهٔ کتاب هفته و خوشه از تأثیرگذارترین هفته‌نامه‌های ادبی دههٔ ۴۰ بودند

بخش1.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 مرداد 1391برچسب:شاملو ,احمد شاملو, زندگی,سفارت,آهنگ,مجموعه شعر,, :: 11:42 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 164
بازدید ماه : 1210
بازدید کل : 187403
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 49
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 164
بازدید ماه : 1210
بازدید کل : 187403
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1