آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

برو

دلم شعرلبت می خواهد و....

بیچاره شعرم در کفن پیچیده احساسش

برو ...قمری عاشق

که فردایت پراز امید بیداری است

برو پیش خدای لیلی ومجنون

که شیرین کرده فرهادش

ومن ...

امروز ،چون هر روز

پُرم از پوچی دنیای وانفسا

برو شاید که سهم تو

گلی از باغ سیبی چون ......

خدا باشد!

"ژیلاراسخ"

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:ژیلا راسخ, :: 9:4 :: توسط : آوا رضایی

روز زن بر تمامی لاله های واژگون مبارک باد !!
❀*•.¸❀*•.¸❀*•.¸❀*•
من یک زنم به قامتی به قد کوهسار
که می کشم بدوش هزاران هزار بار
من یک زنم به آغوشی به گرمی یک خورشید
که می تابم دما دم بر دل و بر دید
من یک زنم به سینه ای به بی تابی یک گهواره
که می نهم تورا به نــــورانی یک ستاره
من یک زنم به زنجیری تمامی اعصار
که می تازد بر پیکرم به بی رحمی تکرار
من یک زنم به شکل تو همان " انسان "
که هیچ نخواهم مگر رنگ " یکسان "
من یک زنم در کنار تو همان یار قدیمی
که می جویم شب روز آن پناه ِصمیمی
من یک زنم تهی از آن الفبای برابری
که می سوزد روحم را این جفای سراسری

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:محمود شیربازو,روز زن,, :: 14:34 :: توسط : آوا رضایی

... مهربانم
تو
ملکوت را
برگزیدی !
و
من
پای در زنجیر
اسیر خاک ماندم !!

اما
وقتی که میرفتی
قلبم را
بر بازویت بستم
بی آنکه بدانی !!
و
هنوز
با همین نشانه
می شناسمت
و
چشم به راه
تو ام !!

همه این سالهای انتظار را
بدون قلب زنده ماندم
و
نیامدی !
دیگر و هرگز
به جای خالی قلبم نمی اندیشم !
اما نمیدانی
که چه کرده است
با من
جای
خالی
تو !!


www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:علیرضا مقدمی,, :: 11:45 :: توسط : آوا رضایی


استاد دکتر داریوش صفوت
هفتم آذرماه سال 1307 در شیراز، در خانوادهای كه نسلها علم روز و هنر موسیقی را در خود حفظ كرده بودند، متولد شد. به واسطهی شغل پدر، تا هفتسالگی در كنار حافظ ماند و بقیهی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران، در مدرسهی دارالفنون و مدرسهی دارایی به پایان رساند. ابتدا فراگیری ویولُن و سهتار را نزد پدر آغاز كرد و سپس حبیب سُماعی آموزش سنتور را به وی عهدهدار شد. سال 1326 در وزارت دارایی اشتغال یافت و تحصیلات دانشگاهی را در رشتهی حقوق دانشگاه تهران آغاز نمود.
به تكمیل هنر موسیقی نزد استاد ابوالحسن صبا پرداخت و این ارتباط را به مدت ده سال، یعنی تا پایان عمر استاد صبا، ادامه داد. اندیشههای ماتریالیستی آن روز بر وی نیز بی‌‌تأثیر نبود، بهطوری كه مقالاتی را با نام خود یا با نام مستعار، در مورد مسائل روز (و همچنین موسیقی) در مجلات و روزنامهها منتشر كرد. بیقراری وی در اندیشه و هنر، منجر به فعالیتهای زیادی گردید كه در بخشهای دیگر مطالعه میكنید.
در سال 1339، موسیخان معروفی او را با استاد نورعلی الهی، عارف، فیلسوف و موسیقیدان بزرگ معاصر آشنا كرد و این آشنایی مسیر فكری و اعتقادی و بهتر گفته شود زندگی او را یكسره تغییر داد. در اواخر سال 1339 برای تدریس در مركز مطالعات موسیقی شرقی در انستیتو موزیكولوژی سوربن به فرانسه رفت و به موازات آن، در رشتهی حقوق بینالملل دكترا دریافت نمود.
در اولین بازگشتش به ایران در سال 1342، ازدواج نمود و برای تكمیل تحصیلات و تحقیقاتش مجدداً به فرانسه بازگشت. در سال 1344 به ایران مراجعت نمود و صفحهی جدیدی را در زندگی خود ورق زد. او با تأسیس مركز حفظ و اشاعهی موسیقی اصیل ایرانی در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران و سپس تدریس و مدیریت در گروه موسیقی دانشكدهی هنر دانشگاه تهران، یكی از تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دههای اخیر بوده است.
كتب
• 1347/06/01 كتاب «Les Traditions Musicales»؛ با همكاری نِلی كارُن؛ انتشارات Buchet Chastel (پاریس، فرانسه).
• 1352/07/01 كتاب پژوهشی كوتاه دربارهی استادان موسیقی ایران و الحان موسیقی ایرانی (تهران، ایران).
• 1364/06/01 كتاب دوزبانهی: «جنبههای عرفانی موسیقی اصیل ایرانی» Mystical Aspects of Authentic Iranian Music ؛ مركز موسیقی سنتی و عرفانی شرقCenter for Traditional and Spiritual Music of the East (نیویورك، امریكا)
• 1368/06/01 «رساله در موسیقی»، تألیف و به خط علیبن محمد معمار، مشهور به بنائی، با همكاری تقی بینش، انتشارات مركز نشر دانشگاهی (تهران، ایران)
• 370/06/01 تصنیف فصل پایانی كتاب The Art of Persian Music تحت عنوان: A Contemporary Master's Lesson ، انتشارات مِیج Mage (واشنگتن – امریكا)
• 1386/11/15 هشت گفتار دربارهی فلسفهی موسیقی، انتشارات كتابسرای نیك (تهران، ایران).
• 1388/06/01 موسیقی ملی ایران، ترجمه و ویرایش جدیدی از كتاب «Les Traditions Musicales »، با همكاری نِلی كارُن؛ انتشارات كتابسرای نيك (تهران، ايران)

مقالات
زياد دور از انتظار نيست كه بيش از پنجاه سال تحقيق در حوزه‌ي فلسفه و هنر، به‌خصوص موسيقي، ده‌ها مقاله به همراه داشته باشد. تعدادي از اين مقالات به صورت سخنراني ارائه شده و تعدادي نيز به صورت مقاله منتشر شده، يا در دست انتشار است. نمونه‌اي از اين مقالات كه در ليست زير مشاهده نمي‌شود، در هشت گفتار فلسفي درباره‌ي موسيقي منتشر شده و تعدادي نيز در دست انتشار است.
• ترجمه و تأليف 3 فصل از كتاب «پژوهش‌هاي شگفت‌انگيز فراروانشناسي در شوروي»
• تذكار درباره‌ي تهيه و تدوين واژگان موسيقي (تصحيح و برگردانده 12/05/88)
• درباره‌ي موسيقي عرفاني (تصحيح و برگردانده 06/05/88)
• نام‌گذاري فارسي اصوات موسيقي (تصحيح و برگردانده 12/05/88)
• فلسفه‌ي موسيقي ايران و مسئله‌ي نوآوري در آن (سخنراني در دانشكده‌ي هنرهاي زيبا)
• نوآوري در موسيقي ملي ايران
• 32 پرسش و پاسخ درباره‌ي فلسفه‌ي موسيقي ايران (مصاحبه‌ي خانم يگانه مطلبي مربوط به مقاله‌ي شماره 5)
• نكته‌اي ناگفته درباره‌ي موسيقي عرفاني ايران (سخنراني در تالار وحدت)
• هويت فرهنگي (سخنراني در دانشگاه علوم پزشكي ايران، جلسه‌ي اول 29/01/70)
• گريزي از موسيقي به معنا (سخنراني در دانشگاه علوم پزشكي ايران، جلسه‌ي دوم 30/01/70)
• حقيقت و مجاز در موسيقي (سخنراني در تالار انديشه)
• پيدايش و گسترش موسيقي در ايران (سخنراني در دانشگاه فارابي 16/08/1355)
• گوشه‌هايي از تاريخ موسيقي ايران (سخنراني در انجمن گوته 1354)
• چگونه بايد موسيقي ايراني را شنيد؟ (سخنراني در انجمن گوته)
• درباره‌ي فلسفه موسيقي (سخنراني در تالار درويش، مركز حفظ و اشاعه‌ي موسيقي ايراني)
• عنصر «حال» در موسيقي (سخنراني در تالار وحدت)
• تقسيم‌بندي موسيقي ايراني قبل از اسلام و در دوران اسلامي (سخنراني در انجمن فرهنگ ايران باستان)
• هنر و انديشه
• مقدمه‌اي بر فلسفه‌ي موسيقي
• تربيت ذهن در موسيقي
• موسيقي عرفاني
• معماي تكرار در موسيقي
• موسيقي ايراني، يكي از ويژگي‌هاي ملي ايران (منتشرشده در كيهان)
• موسيقي و انسان (سخنراني در دانشگاه هنر)
• زيبايي‌شناسي در هنر
• هندسه‌ي الهي در هنر
• آكوستيك تالار (ترجمه از رساله‌ي پروفسور اميل لپ)
• درباره‌ي اندازه‌گيري فواصل موسيقي (ترجمه از رساله‌ي پروفسور تران وان‌كه)
• تحقيق در فواصل موسيقي ايراني و روش عملي فواصل اين موسيقي
• تحقيق درباره‌ي سبك و شيوه در موسيقي ايران
• عنصر حال از نظر تئوري انفورماسيون (منتشرشده در جشن هنر شيراز)
• درباره‌ي تئوري انفورماسيون (ترجمه از رساله‌ي پروفسور اميل لپ)
• نوآوري در موسيقي ايران (سخنراني در دانشكده هنرهاي زيبا)
• بزرگداشت استاد امير جاهد (منتشرشده در مجله‌ي تماشا 24/02/1356)
• جايگاه موسيقي سنتي در زندگي امروز
• گفتاري درباره‌ي فلسفه‌ي موسيقي ايراني (سخنراني در انجمن فلسفه‌ي ايران)
*زلف مشکین تو یک عمر تامل دارد*
*نتوان سر،سری از معنی پیچیده گذشت*
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
با قلبی سرشار از حزن و اندوه درگذشت یکی از طلایه داران موسیقی اصیل ایران،شادروان حضرت استاد، پروفسور داریوش خان صفوت را خدمت تمامی هنرمندان و دوستداران فرهنگ و هنر ایران زمین، تسلیت عرض میکنم.ایشان جز موسیقیدانانی بودند که با رفتنشان شوک بسیار سهمگینی به پیکره ی موسیقی ایرانی وارد کردند و افسوس که دیگر در بینمان نیستند و جایشان بسیار،بسیار در موسیقی ناب ایرانی خالی است و هیچ کس توان پر کردن جای خالی این بزرگمرد را ندارد و نخواهد داشت.شاگردی مکتب این بزرگمرد هم افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نخواهد شد و خوشا به سعادت عزیزانی چون شادروان استاد پرویز مشکاتیان و جناب مجید کیانی که شاگردی مکتب این بزرگمرد را تجربه کرده اند. افسوس که صدای گرم سازشان خاموش شد و به ابدیت پیوست و با رفتنشان تمام هنر و تجربه و علم ناب خود را به زیر تلی از خاک کشیدند.به راستی که خاک حرامشان باد!!!! و افسوس و هزاران افسوس که آن همه هنر به زیر خاک رفت.

**استاد داریوش صفوت در سال ۱۳۰۷ در شیراز متولد گردید. وی فرزند ارشد علی‌اصغر صفوت پسر ارشد میرزا آقاخان صفوت‌المُلک تنها پسر میرزا مهدی (محمدعلی) حکیم الهی فرزند میرزا عبدالله اشکی آقاسی‌باشی پسر میرزا محمدعلی نوهٔ میرزا مهدی استرآبادی وزیر نادرشاه افشار بود. نسب میرزا مهدی استرآبادی هم بر اساس شجره‌نامه خانوادگی به خواجه نصیر طوسی می‌رسید. در این خانواده آموزش موسیقی به طور موروثی صورت می‌گرفت. برادر کوچک‌تر او یوسف صفوت نخستین قهرمان و نخستین استاد ملی شطرنج ایران بود.

وی تعلیم سه‌تار را نزد پدر (علی‌اصغر صفوت) آغاز کرد و به دلیل حشر و نشر پدرش با اهالی هنر، از جمله حبیب سماعی در ۱۶ سالگی (سال ۱۳۲۳) نزد وی رفت و سنتور را نزدش آموخت. از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۳۶ به تکمیل نوازندگی سه‌تار و سنتور نزد استاد ابوالحسن صبا اقدام نمود به نحوی که بعدها صبا در جایی از وی به عنوان یکی از بهترین شاگردان خود یاد کرد که درکی دقیق و ظریف از موسیقی ایرانی دارند. در سال ۱۳۳۲ به اخذ درجه لیسانس حقوق از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نائل آمد. در اواخر سال ۱۳۳۹ برای تدریس در مرکز مطالعات موسیقی شرقی در انستیتو موسیقی‌شناسی سوربن به فرانسه رفت. در اولین بازگشتش به ایران در سال ۱۳۴۲، ازدواج نمود و برای تکمیل تحصیلات و تحقیقاتش مجدداً به فرانسه بازگشت. در سال ۱۳۴۴ از دانشکده حقوق دانشگاه پاریس، دکترا در حقوق بین‌الملل گرفت و در همین سال به ایران بازگشت. و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ به تحقیق در ردیف موسیقی سنتی ایران و تکمیل سه‌تار در محضر حاج آقا محمد ایرانی مجرد اشتغال ورزید.

**وی از سال ۱۳۳۸ به تدریس در زمینه‌های نوازندگی سنتور و سه‌تار، ردیف موسیقی ایرانی، آکوستیک موسیقی، تاریخ موسیقی ایران، شناخت موسیقی، آشنائی با موسیقی شرقی، فلسفه موسیقی ایرانی، تجزیه و تحلیل موسیقی ایرانی، موسیقی و اسلام، بررسی رسالات کهن موسیقی ایران و... در مراکز زیر پرداخت:

هنرستان موسیقی ملی، تهران، ۱۳۳۹ - ۱۳۳۸
مرکز مطالعات موسیقی شرقی، وابسته به انستیتو موزیکولوژی پاریس، دانشگاه سوربن، ۱۳۴۴ - ۱۳۳۹
دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، ۱۳۷۶ - ۱۳۴۵
هنرکده موسیقی ملی، تهران، ۱۳۶۰- ۱۳۵۸
دانشکده موسیقی دانشگاه هنر، تهران، ۱۳۵۸ تاکنون
دانشکده تلویزیون و سینما، تهران، ۱۳۵۶ - ۱۳۵۹
دانشکده میراث فرهنگی (تهران)، ۱۳۶۹
بسیاری از اساتید فعلی موسیقی از آموزش‌های وی بهره‌مند شده‌اند.

**داریوش صفوت در سال ۱۳۴۷ مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران وابسته به سازمان رادیو تلویزیون وقت را بنیان نهاد و تا سال ۱۳۵۹ مدیریت آن را بر عهده داشت. این مرکز در گسترش موسیقی اصیل ایران و پرورش موسیقی‌دانان جوان سهم به‌سزائی داشته‌است.
وی هم‌چنین کنسرت‌های متعددی را در اقصی نقاط جهان اجرا نموده‌ است.

**عضویت‌ها و نشان‌ها **

استاد بازنشسته پایه ۱۵ دانشگاه هنر و دانشگاه تهران
استاد نمونه دانشگاه‌های ایران
مدیر مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی، وابسته به سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از ۱۳۴۷ تا ۱۳۵۹
مدیر سابق گروه موسیقی دانشگاه تهران
مدیر سابق گروه موسیقی دانشگاه هنر
سرپرست سابق کارگاه موسیقی کودکان و نوجوانان در صدا و سیما از ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲
مدیر سابق گروه هنر در مرکز نشر دانشگاهی
عضو انجمن آکوستیک‌دانان ایران ۱۳۵۷/۱۹۷۸
عضو انجمن فلسفه ایران ۱۳۵۵/۱۹۷۶
عضو «پیوسته» فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
استاد داریوش صفوت در سال ۱۳۸۵ موفق به دریافت نشان «شوالیه هنر و ادب» Chevalier De L'ordre Des Arts et Des Letters گردید که بالاترین نشان هنری کشور فرانسه است.

**شاگردان سرشناس**

مجید کیانی
پرویز مشکاتیان
هما سادات افسری

***حاج آقا محمد ایرانی مجرد، هنگام نوازندگی داریوش صفوت نمی‌توانست سکوت کند، و تحسین بی‌اختیار بر لبانش جاری می‌شد. البته او برای تحسین دکتر صفوت به این‌جا توقف نکرده و گفته بود: من اگر فرزندی داشتم بیشتر از صفوت دوستش نداشتم.

خانم سودابه فضایلی در مقاله‌ای که به مناسبت هشتادسالگی دکتر صفوت به چاپ رسیده بود، او را «حکیم موسیقی» نام نهاد.

پرویز مشکاتیان: «من به عنوان کسی که سال‌ها در محضر استاد داریوش صفوت به تلمذ نشسته‌ام، بی‌هیچ گمانی بر آنم که ایشان از برگزیدگان خداوند هستند. از شهر جانان‌اند و از تبار راستینان این سرزمین، بی‌هیچ اغراقی... او همیشه صحبت از جایگاه معنوی هنرمند، اخلاق هنرمند و واصل شدن به مبدأ و مأخر و مرکز زیبایی‌ها، به طریق اولی چشم‌پوشی از مادیات و ملموسات دنیا می‌کرد». (بانی فیلم، ۱۰ آذر ۸۲ صفحه ۹)

جلال ذوالفنون: «دکتر صفوت شخصیتی است مرکب از دانش و هنر و اخلاق، همراه با قلبی آکنده از عشق و ایمان به موسیقی ایرانی که مدام در طپش است». (بانی فیلم، ۱۰ آذر ۸۲ صفحه ۹)

مهدی آذرسینا: «دکتر صفوت اندیشمندی است که در اثر سال‌ها ریاضت و تعمق برای درک زیربنا و اصول موسیقی دستگاهی ایران، به جایگاهی پرقدر و بالا دست یافت... در تمام رشته‌های موسیقی کسانی تربیت شدند که بعدها زمام اشاعهٔ موسیقی نوین ایران را به عهده گرفتند... و این همه اتفاق نمی‌افتاد، مگر به همت جناب استاد داریوش صفوت». (بانی فیلم، ۱۰ آذر ۸۲ صفحه ۹)

داوود گنجه‌ای: «من از دکتر صفوت مطالب اخلاقی بسیاری آموخته‌ام، وی مرتب برای ما از اخلاق و دوستی‌های عارفانه می‌گفت». (بانی فیلم، ۱۰ آذر ۸۲ صفحه ۹)

مجید کیانی: «مهم‌ترین نکته‌ای که در آموزش‌های ایشان رعایت می‌شد، اهمیت دادن به معنویت در هنر موسیقی بود، تا ما جوان‌های قدیم را به این سو بکشاند، که برای حفظ موسیقی ایرانی، اخلاق از همه مهم‌تر است. تا این هنر بتواند جایگاه معنوی خودش را بیابد». (بانی فیلم، ۱۰ آذر ۸۲ صفحه ۹)

**آثار **

رساله «عرفان و موسیقی ایران» به زبان فارسی، تهران ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی)
ترجمه انگلیسی رساله «عرفان و موسیقی ایران»، چاپ نیویورک ۱۹۸۵ میلادی (۱۳۴۶)
ترجمه فرانسوی رساله «عرفان و موسیقی ایران» با اضافات، پاریس ۱۹۸۸ میلادی (۱۳۶۷)
پژوهشی کوتاه درباره استادان موسیقی ایران و الحان موسیقی ایرانی به زبان فارسی، تهران ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ میلادی).
تصحیح و چاپ «رساله موسیقی» بنائی به اتفاق استاد تقی بینش به زبان فارسی، تهران ۱۳۶۸ (۱۹۸۹ میلادی)
بخش پایانی کتاب «هنر موسیقی ایران» به زبان انگلیسی، واشنگتن ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰)
کتاب «موسیقی ایران» به زبان فرانسه به اتفاق نلی کارن (Nelly Caron)، این کتاب در سال ۱۹۶۶ میلادی (۱۳۴۵) تحت نظارت شورای بین‌المللی و موسیقی یونسکو در پاریس چاپ شده‌است.
کتاب «هشت گفتار درباره فلسفه موسیقی» به زبان فارسی تاریخ چاپ ۱۳۸۶ انتشارات نیک
هم‌چنین از وی دو اجرای سه‌تار و سنتور به صورت کاست در داخل ایران قابل دسترسی است.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:داریوش صفوت,, :: 10:51 :: توسط : آوا رضایی

7035 آریایی محمود محمودي خوانساري
محمود محمودي خوانساري ، در موسيقي خود آموخته بود ولي درست خواندن و درست ماندن را با يك عمر رياضت از هنر مندان بزرگ آموخته بود و صدايش حالي و سوزي داشت كه تا كنون كمتر نظيزش ديده شده است . از او آثار متعددي در نوار ضبط شده كه اكثراً آواز هستند و با ساز و هنرمندان معاصر او همراه اند.
وفات: 1366/02/02 تولد: 1313

محمد جليل عندليبي
محمد جليل عندليبي آهنگساز و نوازنده سنتور و فارغ التحصيل رشته‏ ي موسيقي از دانشكده هنر هاي زيبا(تهران) سابقه‏ ي طولاني در ساخت و اجراي آثار متعددو تدريس موسيقي و داراي قريحه‏ ي ويژه در نواسازي و تنظيم براي اجراي گروهي و از آثار او مي توان امان از جدايي(با صداي عليرضا افتخاري) هي گل( با صداي بهروز توكلي) .
تولد: 1333/02/03

بهمن هيربد
بهمن هيربد مدير و مؤسس مجله‏ي « موزيك ايراني» (اولين نشريه تخصصي دائم النتشار موسيقي در ايران مستقل از بودجه دولت ) داراي سابقه نوازندگي ويولون نزد ابوالحسن صبا وي انتشارات دورهاي 12 ساله اي دارد همراه با عبد الحميد اشراق، علي محمد رشيدي، ساسان سپنتا و با همكاري تعدادي از نويسندگان و موسيقي دانان و از آثار او مي توان به دوره‏ي بيست ساله‏ي مجله‌ي « موزيك ايراني»‌كتابچه‌ي «تئوري موسيقي» ، « خود آموز آكاردئون» و چند جزوه ترانه هاي روز.
وفات: 1353/02/03 تولد: 1293

امين الله رشيدي
امين الله رشيدي خواننده، هنر آموخته در دوره شبانه‌ي هنرستان عالي موسيقي نزد موسي معروفي (تارنوازي) مهدي فروغ (آواز) و همكاري با راديو از اواخر دهه‌ي 1320 تا اواسط 1340 و كار با اركستر علي محمد خادم ميثاق و اركستر هاي ديگر وي آشنا به نوازندگي تار و سازنده‌ي ملودي هاي بسيار(اجراشده و اجرا نشده) اثر منتشر شده : عطر گيسو
تولد: 1304/02/04

اسماعيل مهرتاش
اسماعيل مهرتاش نوازنده‏ي تار، نواساز و معلم موسيقي هنر آموخته را نزد درويش خان مؤسس جامعه‏ ي باربد،‌نويسنده و مجري نمايشهاي تاريخي - موزيكال و برنامه هاي تلويزيوني و تدريس موسيقي و آواز در جامعه‏ ي باربد و ازآثار وي مي توان به ترانه هاي « خسروحسن» ،« چه خوش صيد دلم كردي» و… ( ضبط در صفحه هاي گرامافون ، با اركستر جامعه‌ي باربد و صداي ملوك ضرابي كاشاني)
وفات: 1359/02/06 تولد: 1285

داريوش سالاري
داريوش سالاري سازنده سازهاي ايراني و هندي و تخصص در ساختن سنتورهاي مختلف ،‌ دانش آموخته در دانشگاه اسلامي هندوستان و نوازنده سيتار، سنتور و آشنا كامل به موسيقي كلاسيك هندي و موسيقي اسيل ايراني سازنده سنتورهايي براي استفاده متنوع و داراي تصرفها و ابداع هايي در ساخت آن و از آثار آن مي توان به كتاب هاي « هزار و يك پرسش و پاسخ درباره‌ي سنتور» و« مجموعه مقالات»اشاره كرد.
تولد: 1329/02/06

تورج نگهبان
تورج نگهبان شاعر و ترانه سرا ايراني وي آغاز ترانه سرايي را از سال 1327 به بعد آغاز كرد وي داراي آثار فراوان براي چهار نسل از خوانندگان (ملوك ضرابي ، بنان ، محمودي خوانساري و بهزاد) در فرم هاي سنتي و غير سنتي ،‌وي پايه گذار ترانه سازي در موسيقي پاپ ايراني است و از آثار وي مي توان به عشق سوزان ، تصويري از خيال ، وقتي كه به ياد توام اشاره كرد.
تولد: 1311/02/07

سيد علي رضا مير علي نقي
سيد علي رضا مير علي نقي ، پژوهشگر تاريخ معاصر و نوازنده سنتور است . دانش آموخته را در محضر استادان تقي بينش ، حسين علي ملاح، و مجيد كياني ، فراگرفت. و از آثار وي مي توان به كتاب « موسيقي نامه وزيري» و مقالات متعدد در دايرة المعارف اسلامي و دايرة المعارف تشيع ،سالنامه موسيقي ايران اشاره كرد.
تولد: 1345/02/08

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:شخصیت,هنر, موسیقی, نوازنده,ساز,تار, ویلن,سه تار,کمتنچه,نی,عود,تنبک,دف ,پیانو,, :: 10:49 :: توسط : آوا رضایی

مرا به شگفتی وا می‌داری...
--------------
مرا به شگفتی وا می‌داری وقتی می‌گویی فراموش‌ات می‌کنند!
مرا صدها بار فراموشم کرده‌اند.
صدها بار در گور آرام گرفته‌ام،
گوری که شاید اکنون در آنم.
الهه شعر کور شد و گنگ،
و چون دانه‌ای در زمین گندید
تا کی بار دیگر چون ققنوس
از میان خاکسترِ خود پر بگیرد
به سوی آبی اثیری

لنینگراد، 21 فوریه 1957
----------------
ترجمه : احمد پوری
با نام اصلی آنّا آندرییوا گارینکو (۱۸۸۹-۱۹۶۶) شاعر و نویسنده اهل روسیه بود. او یکی از بنیان‌گذاران مکتب شعری آکمه‌ئیسم (اوج‌گرایی) است.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:آندرییواگارینکو,روسیه,شاعر,, :: 10:26 :: توسط : آوا رضایی


مصطفي در مجموعه‌ي اشعار خود جوهر لطافت انساني را وراي ساحت دين مي‌جويد و مي‌يابد. شعور شعري مصطفي پيوند دروني با معنويت را احيا مي‌كند؛ او ديني «عاري از آرايه و پيرايه» را با بينش‌هاي عرفاني فيلم‌هاي پازوليني، تاركوفسكي و برسون گره مي‌زند. همان‌طور كه برخي از شما شايد بدانيد، آنچه در هر هنري روح مرا به سوي خود مي‌كشاند به عمق رفتن است. چه آرامش خاطري مي‌يابم وقتي كه روح ايراني را از خلال تخيل زيباشناختي مي‌بينم و نه از رويه‌ي جاري اجراي احكام ديني. آنچه بيش از هر چيز ديگري در اشعار مصطفي و مكاتباتمان مرا غافلگير كرد نيز همين بود.

گستردگيِ ساحت در اين مجموعه‌ي مزامير اشعار ناب غنايي، تصورات قالبيِ جهان غرب درباره‌ي ايران را خنثي مي‌كند. مصطفي در يادداشت‌هايش خطاب به من آشكارا مي‌گويد كه دين را متن مي‌بيند و نه راه و رسم.

در جهان متن بينازباني، همچون مزامير، «سكوت كلام خداست».

در متن شعرها همدلي راهبانه‌ي شگرفي را مي‌يابيم كه در آن مي‌توان سر بر شانه‌هاي باران نهاد كه رنج و درد را نجوا مي‌كند. شعر بيش و كم زبان ملي ايرانيان است و شاعران همچو باران، همه‌جا نجواكنان از همدلي با آدميان سخن مي‌گويند.

مصطفي در كشوري «شور و زندگي» خود را برملا مي‌كند كه در آن شعر را به دليل افشاگري‌هاي هوشمندانه‌اش در كلام دوپهلو سركوب مي‌كنند.
شاعران محبوب من آن سرسپردگان لهستاني هستند كه در همبستگي با مردم در طي يكي از با شكوه‌ترين دوره‌هاي ادبي لهستان در زمان حاكميت كمونيست‌ها پس از جنگ دوم جهاني و جنبش همبستگي در تقابل با حاكميت شعر مي‌سرودند. همان‌گونه كه در تحليل اشعار شيمبورسكا در «خاستگاه‌هاي جغرافيايي يك روح پست مدرن » نوشته‌ام، هنر شاعري زماني به اوج خود مي‌رسد كه كاربرد مجاز به مسئله‌ي مرگ و زندگي تبديل شود. مردم وقتي شعر مي‌خوانند كه بر مبناي اميدي معقول مايه تسكينشان شود. مصطفي، برخلاف رندي هوشمندانه‌ي شاعران بزرگ لهستاني، پوشيده‌گويي‌هاي عرفاني كهن زبان و فرهنگ خود را به كار مي‌گيرد.

اين سخن بدين معنا نيست كه مصطفي انقلابي است و يا اشعارش آشكارا سياسي‌اند. آزادي با درك عميق و تأمل در متافيزيك رويدادها پديدار مي‌شود. نمي‌دانم نگاه او به خداوند و مضامين كتاب مقدس را جزم‌انديشان فرهنگي چگونه مي‌يابند. من در اين مجموعه‌ي اشعار الوهيتي اثرگذار مي‌بينم كه در لطيف‌ترين ساحت روح آدمي جلوه‌گر مي‌شود.

اين پاره‌ها كه از مزاميري چند برگزيده‌ام شاهدي است مدام بر اين مدعا:
من اما
با قلب كودكانه‌ام پابرجايم
چرا كسي نمي‌آيد
زمين را بيدار كند
بهار آمده است

در دنياي غرب، به ندرت مي‌توان شعر غنايي نابي را يافت كه با چنين ظرافتي، تمنيات متعالي‌تر ما را برانگيزد.

بيان غنايي در غرب در سال‌هاي اخير، از اشارات و دلالات متافيزيكي و عرفاني در جهان مادي هراس داشته است. در فرهنگ پرطمطراق غربي‌ ما، بي‌ترديد بسيارند كساني كه شعر مصطفي را معصومانه و ساده‌دلانه مي‌دانند. در مقابل، عواطف غنايي را در انواع شعري اسلم و رپ در نظر بگيريد: آن بمباران بيرحمانه‌ي كلام دشخوار خياباني را كه از رسانه‌هاي الكتريكي فرياد مي‌شود و در زرق و برق سرمايه‌داري و تنانگي گم مي‌شود. شعر اسلم غالباً شكوه‌اي مصور است كه در بيشتر موارد فاقد بينشي است كه قابليت جهاني شدن را داشته باشد. اين روزها اشعار خاموش بر صفحات چاپي احترام مرا سخت بر مي‌انگيزد: همچون بارش دانه‌هاي برف سخن مي‌گويند كه خشونت مناظر شهري يا چشم‌اندازهاي طبيعت هتك حرمت شده را زير بلورهاي ايهام پنهان مي‌كنند.

مريم ايستاده است
و مادر با دامني تمشك سويم مي‌آيد
از پي لبخندش زنجبيل است كه فرو مي‌ريزد
عطر خون از دامنش بر مي‌خيزد

بوضوح مي‌بينيم كه تصوير مريم و باكره‌اي كه خدا را مي‌زايد چگونه ذهن كودكي مصطفي را تسخير كرده و در ذهن عرفاني شاعر جوان به هيئت اين سطر باقي مانده است. در اينجا واقعيت مادي «خون» اشارتي است بر چرخه‌ي زايندگي و باروري يك زن و نيز نمادي است از ريخته شدن خون مسيح، اما در عين حال كنايه‌اي است از سرشت معجزه‌آساي درون تمامي زنان.

زنان اينجا آبستن نورند
و باكره‌ي دريا
خورشيد و خوشه مي‌زايد

تصوير خورشيدي كه زاييده مي‌شود و چنين بي‌تكلف با زايش انگورها پيوند مي‌خورد، در قطعه‌اي كه درباره‌ي زنان باردار است، از خيال‌پردازي‌هاي يك نوجوان يا اوهام يك جوان بسي فراتر مي‌رود. اشعار مصطفي ستايش تنهايي است در تاريكي، آنجا كه آواها هماره خاموش‌اند، بيشتر شبيه به نور. عرفان ناب به حقيقت آفرينش نزديك مي‌شود، به مفهوم انديشه/ نيت و نور به منزله‌ي دستان چپ و راست آفريننده، كه دست‌كم ابزارهايي مي‌شوند كه شاعران افزون بر واژه‌ها در اختيار دارند. تمنيات مصطفي، همچون رابيندرانات تاگور متافيزيكي‌اند.

اين شاعر عزير به ظرافت اشتياق يك ملت را براي صراحت در بيان عشق عقلاني بيان مي‌كند، تمنايي كه به نرمي در بيانش جلوه‌گر مي‌شود، و اين همان رويايي است كه من براي جهاني در سر مي‌پرورانم كه فاقد آن سكوت نابي است كه لازمه‌ي درون‌نگري و تأملات متافيزيكي است. جاه‌طلبي‌هاي جهاني و بومي ملت او، همچون جامعه‌ي خود ما در ايالات متحده، ممكن است اشعار عرفاني را كه حريم امن نور جهاني و جاودانه است، تحت‌الشعاع قرار دهد. وقتي شعر او چنين به لطافت به درون خواننده رسوخ مي‌كند اين گمان من درباره‌ي بخش اعظم شعر معاصر امريكا تأييد مي‌شود، اينكه از فرط بلندي صداي اشباع پست شده است.

زيبايي آثار عرفاني در اين است كه مرزهاي دين و سياست را از ميان بر مي‌دارد و آن جذبه‌ي باسمه‌اي و رخوت‌آور بي‌شمار لحظات «اشراق» سطحي را كه به قصد منافع اقتصادي تبليغ مي‌شود، زايل مي‌كند. ديدن مراحل آغازين رشد شاعري چون مصطفي به غايت جذاب است. زيرا تو گويي ظلمات موجود در فضاهاي معاصر، راهي به حريم خلسه‌ي اين عارف نوخاسته ندارد.

دکتر هدويگ گورسكي (Hedwig Gorski)

ترجمه‌ي: فرزانه طاهري

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:مصطفی مجیدی,کتاب ,شاعر,مزامیر فرشتگان,اطلاعات,روزنامه,, :: 10:23 :: توسط : آوا رضایی

من همچنان هذیان شبانی ام
من و تو مطرود قبیله ای به نام ایرانی ام
سیه فامی ملتی به نام سیاهی ام
هنوزم در غم ریسمانی به نام آزادی ام
تلخ در سرزمینی . غمین و ویرانی ام
قهر است قلم از تماشای نزولات آسمانی ات
خسته گشته خلق از صم کوبهای شریعت نهاییت
هنــــوزم میخواهی بیابیم ؟
هنــــوزم قلم بر سرم میشکانی ام؟
هنـــــوزم ای گرگ در حصر زبانی ام؟
بــــاورم کن دیو!! من هـــم چنا نی ام
درفش و یـــــــزدان پاک را نهانی ام
هنوزم مانده است از کوروش و نسل ایرانیم
درست است یک سر در آستسن دارم
یک نهان زخم و نان
هنوزم یادمان مردمان این آبادی ام
هنوزم مرد هست در خاک و همچنان تشنه آزادی ام
هنوزم در فهم قهرمانهای این آبادی ام
هنوزم آری در مسیر تاریخ قهرمانهای ایرانیم
کنون تو میخوانی ام
رفته است بر باد آزادی ام
شب گران بود و باز خواهند ستاد
گله را زین گرگ این همه ایرانیم

مــــــــازیار خسروی فروردین

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:مازیار حسروی,شعر,شاعر,, :: 10:21 :: توسط : آوا رضایی


نابغه موسیقی مشرق زمین-عاليم قاسم اف : آواز

دانشگاه استنفورد
عاليم قاسیم اف در سال 1957 ميلادي در شهر شماخي آذربايجان و در خانواده‌اي متوسط به‌ دنيا
آمد. از دوران نوجواني به موسيقي علاقه‌مند شد و با تمام مرارت‌هايي كه در اين راه وجود داشت راه
موفقيت خود را پيدا كرد. صداي استثنايي عاليم او را به محضر بزرگان موسيقي اصيل آذربايجان
كشاند. او در جواني از آموزش موسيقيداناني همچون « حاجي بابا حسين‌اف »، « نريمان علي‌اف »
و « آقا عبدالله‌اف » سود جست و در 25 سالگي به ‌عنوان بهترين خواننده‌ي کلاسيک نسل خود،
« جايزه‌ي بزرگ آواز » را از آن خود کرد.
عاليم قاسیم اف در سال 1999 به جایزه ارزشمند موسيقي يونسکو که موسيقیدانان بزرگي
چون «شوستاکوويچ» « برنشتاين »، « راوي شانکار » و « نصرت فاتح‌علي‌خان » صاحب آن
شده بودند به آن دست يافت.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:دانشگاه,استنفورد,آذربایجان,, :: 10:19 :: توسط : آوا رضایی

پذیرای وحی می شود ، از پیش فلسفه را در خود دارد . وحی حقایق و اموری از سنخ سّر و شهود را عرضه می کند . اما موضعی که تفکر در برابر چنین حقایق و اموری را اتخاذ می کند ، به هیچ وجه اشتراکی با خود وحی ندارد . چرا که هر تفکری در نسبت با ان خود نوعی فلسفه است .
انسانی که بتواند خود را از فلسفه برهاند ، وجود ندارد . هر کسی می اندیشد ، سخن می گوید ، مفاهیم ، مقولات ، نمادها و اسطوره هایی را استفاده کرده ، تشخیص ها و استنباطهای خود را ابراز می کند .
با ساده ترین عقیده همیشه نوعی فلسفه ساده وجود دارد . چنین است که جایگزینی دانش کتاب مقدس را بدون روح انتقادی که دانش دوران کودکی بشریت بوده و ورود برخی مقوله هایی از تفکر را ، مانند مقوله ی آفرینش عالم در یک لحظه زمانی مشخص ، مشاهده می کنیم .
شناخت از آن جهت که یک فعالیت است و بستگی به قبول کاملا منفعلانه ی چیزها ندارد ، به هر آنچه که موضوع عرضه می کند معنا می دهد و همیشه وجود نوعی تشابه و معیار مشترک را بین ذهن که می شناسد و موضوعی که شناخته می شود تضمین می کند . چنین چیزی پیش از همه در مورد شناخت خداوند صدق می کند. معرفت به مفهوم عمیق وجود شناختی ( Ontologie) آن ، بشری کردن و صبغه و خصلت بشری دادن به چیزهاست . این بشری کردن می تواند درجات متفاوتی داشته باشد که عمیق ترین آن در معرفت دینی رخ می دهد؛ این واقعیت که انسان خدا گونه است و خداوند در درون خود « تصویر » و شکل انسان و بشریت را دارد ، تبیین کننده موضوع است .
پس از معرفت دینی معرفت فلسفی قرار می گیرد که این نیز بشری کردن و شناخت سّر وجود در درون انسان و به واسطه انسان ، شناخت مفهوم هستی و تقدیر آدمی است .
این بشری شدن در معرفت علمی ، خاصه در علوم فیزیکی ریاضی تقلیل می یابد . (12) فیزیک معاصر بر ما بشر زدایی علم را عیان کرده و به تدریج برای همیشه عالم بشری ، یعنی عالم طبیعی که با انسان مانوس بوده ، ترک می شود . اما فیزیکدانان نمی نگرند که پیشرفت فیزیک بشرزدایی شده ، خود ما را مجبور به قبول نیروی معرفت آدمی کرده و هر اندازه بیشتر تصادفی باشد ، بیشتر بی دلیل بودن آدمی را در برابر اسرار طبیعت و انسانیت او آشکار می کند . اینکه همه ی معرفت در اعماق وجود آدمی نهفته بوده و توانایی انسان را به مثابه وجود کاملی که نیروی او خود را – حتی در متن تضادها و تعارضها در قلب تراژدی فلسفه و فیلسوف – باز می یابد ، آشکار می کند .
در معرفت سه عاما دخیل است : خود انسان ، خداوند و طبیعت .
معرفت برخاسته از عمل متقابل فرهنگ آدمی ، مشیت الهی و ضرورت طبیعی است . و تراژدی فیلسوف از آنجا بر می خیزد که از او خواسته می شود که معرفت خود را گاهی تحت عنوان مصطلح « مشیت الهی » و گاهی نیز با تعمیم بخشیدن جبر طبیعت محدود کند ؛ چون اگر خدا و طبیعت موضوع فلسفه قرار گیرند ، فلسفه ناگریز از درگیر شدن با دین از یک سو و علم از دیگر سو خواهد بود . لکن قلمرو او فی نفسه وجود آدمی ، تقدیر او و مفهوم انسان است . فیلسوف از طریق انسان ، خدا و طبیعت ( کاینات ) را می شناسد . اما چنین چیزی برای او بدون دفع صورتهای « ابژه شده » شناخت خدا و طبیعت ( کاینات ) که حقایق نهایی را آشکار می کنند ، ممکن نیست . او وحی و ایمان را می پذیرد لکن مجبور به تحمل تفسیرهای ناتورالیستی در مورد وحی و ایمان و بیش از همه جاه طلبی های ناتورالیسم تعمیم داده شده علم نیست . چرا که در مقابل چنین ناتورالیسمی ، فیلسوف خود را نه در برابر ایمان و نه علم ، بلکه در برابر یک نوع فلسفه ، یعنی نازلترین مرتبه از فلسفه ای که باید از آن گذشت ، می یابد .
در جدال بین دین و فلسفه و در هنگامی که فلسفه مدعی جایگزینی مسئله نجات بخشی و حیات ابدی است ، حق به جانب دین خواهد بود . لکن هنگامی که فلسفه خواستار داشتن حق معرفت عالیتری از فرهنگ است ، فرهنگی که عناصر ساده معرفت آمیخته به دین را در برگرفته ، حق به جانب فلسفه خواهد بود . درست به عکس ، در این جا فلسفه می تواند دین را تنقیح کند و آن را در برابر « ابژکتیو شدگی » و طبیعت زدگی حقایق مذهبی حراست کند . البته خداوندِ حبی که انسان در پیشگاه او به نماز و نیایش می نشیند ، خدای ابراهیم (ع) و اسحق (ع) و یعقوب (ع) است و نه خدای فلسفه و ایده ی مطلق . اما مسئله پیچیده تر از آن است که پاسکال بدان توجه کرده چرا که خدای ابراهیم (ع) و اسحق (ع) و یعقوب (ع) تنها آن خدایی نبود که هست ، یعنی خدای زنده و شخصی ( فردانی ) ، بلکه قبیله بدون شبانانی که هوز سطح اجتماعی و شعورشان پایین بوده ، نیز هست
بخش9


www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:دین,فلسفه,جورج,برونو,مسلمان,عرب,ارسطو,مسیحی,قرون وسطی,فیلسوف,, :: 8:35 :: توسط : آوا رضایی
درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 154
بازدید ماه : 3910
بازدید کل : 186124
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 154
بازدید ماه : 3910
بازدید کل : 186124
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1