آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

مهارت تصمیم گیری وگزینش
داریوش دهقان
www.dariushdehghan.com

تصمیم گیری و گزینش ازجمله مهارت های لازمیست که بشردر سراسر عمربدان نیازمندست. این مهارت ضروری یکی از ویژگی های مهم هرمدیر ومسئول توانایی نیزمحسوب می شود. تمام سازمان ها با تصمیم گیری و نظارت بر اینکه تصمیم ها اجرا شوند اداره می گردند. بدون تصمیم گیری پیشرفتی ممکن نیست. واقعیت اینست که ما پیوسته براساس نیازها و انگیزه هایمان در خانه وبیرون از آن تصمیم گیری و انتخاب می کنیم. این تصمیم گیری ها و گزینش ها می توانند در موارد مختلف زندگی از جمله زمینه های شخصی، حرفه ای، خانوادگی، آموزشی، معنوی و اجتماعی باشند. اینکه چه بخوریم، چه بپوشیم، کجا برویم، چکارکنیم، چه بخواهیم، چگونه رفتار کنیم، چه رشته ای بخوانیم، وقتمان را چگونه بگذرانیم ، کدام شغل بپذیریم، با که ازدواج کنیم، کجا زندگی کنیم ، چه اعتقادی داشته باشیم، به که رای بدهیم، کدام هدف را دنبال کنیم بعضی از گزینش های ما هستند. گزینش بر پایه تصمیم گیری درست از امتیازات بزرگ انسان است و بعضی آن را یکی از ابزارهای شادی او می دانند. دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد می تواند بر تصمیم گیری آنها اثر گذارد.

اگرچه بعضی از تصمیم گیری ها کوچک و کم اثرند حاصل بعضی دیگر چنان مهمند که جریان زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده و جهت حرکت و مسیر تلاش های ما را معین می کنند. تصمیم گیری و گزینش ها در شکل دهی به زندگی ما چنان نقش مهم و زیر بنایی دارند که گفته اند زندگی انسان هرچه هست حاصل مجموعه گزینش های اوست. بعبارتی دیگر هر انسانی با گزینش هایی که می کند و تصمیماتی که می گیرد زندگی خویش را بصورتی خاص شکل می دهد. گزینش علاوه بر آنکه نشان دهنده توانایی تصمیم گیری ماست، آشکار کننده دانش، ارزش و سلیقه ما نیز می باشد.
تصمیم گیری و گزینش ها تنها زندگی مادی و بیرونی ما را تحت تاثیر قرار نمی دهند بلکه بر درون ما و تصویری که از خویش ساخته ایم نیز اثری عمیق می گذارند. مثلا تفسیرما ازحاصل نا خوشایند چند گزینش ممکن است این باشد که خود را ناتوان بدانیم وسزاواروضعی بهتر ازآنچه داریم نشناسیم. این تعبیروتفسیرنادرست که تصورما را نسبت به خودمان مخدوش و منحرف می کند، می تواند از این به بعد ما را به ترس و شک انداخته اعتماد بنفسمان را کم کرده و از قدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن بکاهد. از طرف دیگر نتیجه دلخواه چند گزینش مناسب و تفسیر مثبتی که از آن می کنیم می تواند موجب افزایش اعتمادمان به خود شده و برقدرت عمل، ابتکار و تلاشما ن افزوده و ازما فرد دیگری بسازد.
عمل تصمیم گیری را می توان بصورت های زیر تعریف کرد:
تصمیم گیری بررسی اطلاعات وا نتخاب یک گزینه از میان گزینه های مختلف است.
تصمیم گیری موضع ، عقیده ، یا قضاوتی است که پس از بررسی بدست می آید.
تصمیم گیری روند شناختی گزینش یک روش عمل از میان روش های متفاوت است.
تصمیم گیری روند بررسی اطلاعات، ارزشیابی راه های گوناگون حل مسله، و انتخاب و بکار گیری بهترین راه می باشد.
هرکس با توجه به تعریف خود برای تصمیم گیری از روش ویژه ای استفاده می کند. گروهی به احساس
خود تکیه می کنند، جمعی اولین امکان را برمی گزینند، بعضی آنقدر در مورد امکاناتشان فکر می کنند که بطورکلی تصمیم گرفتن را فراموش می کنند. حتی دیده می شود که عده ای اجازه می دهند دیگران برایشان تصمیم بگیرند. گروه های دیگری نیز هستند که تصمیم گیری را هرچه بتوانند به عقب می اندازند یا آنرا بدست سرنوشت واگذار می کنند.

در مراحل تصمیم گیری توجه به نکات زیر سودبخش است:
تصمیم گیری باید بر اساس استدلال باشد.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد.
تصمیم خوب درهرشرایطی؛ برگزیدن بهترین راه حل عملی می باشد.
تصمیم گیری باید بموقع انجام شود و گرنه سود بخش نیست.
تصمیمات مهم آنها هستند که اثر بلند مدت و اساسی بر زندگی فرد و دیگران داشته باشند.
پیدا کردن راه حل های بیشتر امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهند بنابراین خوبست همیشه از بارش مغزی استفاده شود.
اولین راه حلی که به ذهن می آید بهترین راه حل نيست. اگرچه شرایط فیزیکی یا عوامل بیرونی گاهی موجب محدود ساختن انتخاب ما می شوند ولی درهرحالتی که بسر بریم توانایی گزینش داریم.
دانش عمومی، اطلاعات ویژه، ارزش، و سلیقه افراد بر تصمیم گیری آنها اثر می گذارد.
تصمیم گیری هایی که مهم وغیر قابل برگشتند اطلاعات و دقت بیشتری می خواهند.
نوشتن موارد مختلف تصمیم گیری موجب روشنی و فراموش نشدن اطلاعات می شود.
افرادی که تصمیمات بر آنها اثر دارد باید در تصمیم گیری شرکت داده شوند.
بدترین کار به فردا فکندن وتصمیم نگرفتن است.
یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
اما با توجه به نقش و اهمیتی که تصمیم گیری و گزینش در زندگی حال و آینده ما دارد بجاست که برای انجام آن ازروش منظم، منطقی وحساب شده تری استفاده کنیم.
.
چنین روشی شامل شش مرحله زیرمی شود:
1- روشن ومشخص کردن موضوع تصمیم گیری با تعریف آن.
بدیهی است که تا مسئله ای روشن نباشد نمی توان را ه حلی برای آن یافت. این تعریف و وبررسی جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری هدف، اهمیت، و نحوه پی گیری آن را
مشخص می کند و منابع اطلاعاتی و حاصل مورد نظررا روشن تر می سازد .

2- جمع آوری اطلاعات مربوط به موضوع تصمیم گیری.
تصمیم گیرنده باید ازهمه جنبه های موضوع مورد تصمیم گیری آگاه شده و آنها را مورد بررسی قراردهد. بسته بنوع تصمیم گیری و گزینش، فرد تصمیم گیرنده ، افراد خانواده،
همکاران و دوستان، و یا افراد صاحب نظر و با تجربه می توانند این اطلاعات را در
اختیارداشته باشند. بدیهی است که در صورت لزوم می توان ازاینترنت و کتابخانه ها نیز
اطلاعات لازم را بدست آورد.

3- بررسی راه حل ها ی مختلف.
همیشه برای هرمسئله ای راههای عملی مختلفی وجود دارد. معمولا دراین مورد هم علاوه
برتصمیم گیرنده، دیگران که تصمیم مشابهی گرفته اند یا صاحب نظران می توانند راه حل
های گوناگونی برای حل مشکل مشخص کنند. مهم اینست که ازاثرمشورت با دیگران چشم
پوشی نشود و همه راه حل ها صرفنظر از اثر احتمالیشان یادداشت شوند.

4- نوشتن امتیازات کمی و کیفی هرراه حل.
هر راه حلی پیامد ویژه ای دارد. در این مرحله باید با دقت نکات مثبت و منفی هر راه حل را
مشخص نمود و به هر یک امتیازی داد تا بتوان هر گزینه را با دیگری مقایسه کرد. رسم
جدول ساده ای که این امتیازات را نشان می دهد کارمقایسه را آسان تر می کند.

5- انتخاب بهترین گزینه .
پس ازانجام مقایسه دقیق و بررسی کامل تمام جوانب، عملی ترین گزینه یا راه حلی که
بیشترین امتیازات و بهترین پی آمد دارد برگزیده می شود.

6- بکار گیری بهترین راه حل یا گزینه .
لازم است قبل از اجرا تصمیم خود را درمورد این گزینه برای آنها که در موضوع ذینفع هستند توضیع داد و گزینه خود را به بهتری شکل ممکن باجرا در آورد. این روش تصمیم گیری بسرعت یاد گرفته می شود. یادگیری و بکارگیری روش منطقی گزینش و رعایت موارد ذکر شده، تصمیم گیرنده را در گزینش هایش موفق می سازد، و چنانکه گفته شد هر موفقیتی اعتماد بنفس او را افزایش می دهد و بر همه زندگیش اثر مطلوب می گذارد.
dariush@dariushdehghan.com
برای اطلاعات بیشتر به کتاب " به سوی امروز و فردای روشن" نویسنده همین نوشته مراجعه فرمایید.

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390برچسب:نطق,منطقی,اطلاعات,روش,راه,راه حل,اساس, اساسی,آمار, :: 20:43 :: توسط : آوا رضایی

ساختار گرایی، اسطوره و موسیقی
لوی استروس، ساختار را نوعی سرمشق می داند که دست کم چهار ویژگی داشته باشد: نخست آنکه از اجزایی تشکیل شود که تغییر یکی از آنها دیگر اجزا را نیز دگرگون کند؛ دوم آنکه بتوان آن را در گروهی از دگرگونی ها جای داد که به نوبه خود نمونه های
دیگری از سرمشق اولیه را بسازند؛ سوم آنکه در آن خاصیت پیش بینی وجود داشته باشد، یعنی دگرگونی یکی از عناصر به واکنشی ساختاری منجر شود که بتوان آن را از قبل پیش بینی کرد و چهارم آنکه کارکرد ساختار در همه جلوه های محسوس و مشهود آن نمایان باشد.
مفهوم ساختار به مثابه «سرمشق» که لوی استروس بر آن تأکید می کند، حضوری مداوم در قرن بیستم دارد. جامعه شناسانی
نظیر وبر و مفهوم نمونه های آرمانی او، زیمل و مفهوم صورت گرایی او در ابتدای قرن و نظریه پردازانی چون لومان و نظریه ساختارگرایی کارکردی او و پارسونز و نظریه کارکرد گرایی ساختاری اش در اواخر این قرن، همواره این نیاز را نشان داده اند
که برای درک پدیده های اجتماعی، شرمشقی ذهنی، ساده و ایستا از آنها مجسم کنند تا بتوانند واقعیت پیچیده و پویای جامعه را درک کنند.
اگر از گشتالتیسم و دیدگاه خاصش که آن را در محدوده روانشناسی حفظ کرده، بگذریم، شناخت کارکرد درونی سرمشق بر اساس مطالعاتی انجام گرفت که به همت مردم شناسانی چون «موس»، «سوسور»، «تروبتزکوی»، «یاکوبسن» و محفل وین، از دهه 1920 به این سو پی گرفته شدند. گروه اول نظام خویشاوندی و گروه دوم ساخت زبان را پیش کشیدند.
مطالعه نظام خویشاوندی، به رغم بهره برداری نظریه ساختار گرایی
از نتایج آن، به دلایل متعدد عملاً در حوزه پژوهش مردم شناسی باقی ماند. زبان شناسی، برعکس توانست رشد شگفت انگیزی کند و به زودی زبان را به مثابه محور و قالب اصلی اندیشه انسانی در تمام جنبه های آن به اثبات رساند.
زبان به زعم لوی استروس که خود بر دیدگاه های سوسور و باکوبسن تکیه می کند، دارای دو جنبه اساسی است: یکی صدا و دیگری معنی. دو جنبه ای که می توان آنها را با دال و مدلول، شکل و محتوا، انطباق داد. اسطوره و موسیقی نیز از این دو جنبه ریشه می گیرند. موسیقی، اوجی است از جنبه صوتی و اسطوره اوجی از جنبه معنوی زبان.
رولان بارت، این معنی را به صورت «اصوات یک زبان بیگانه» در «آوای آشنای زبانی ناآشنا» می یابد. موسیقی گوش نوازی
که دقیقاً زیباشناسی قالب را در معنی مورد نظر لوی استروس و جدایی این قالب را از محتوای معنوی آن بیان می کند. با وجود این، زیبایی موسیقی را نمی توان حاصل قالبی میان تهی دانست. برعکس باید با بارت در نوشته ای دیگر همداستان شد که در موسیقی، همچون در نقاشی، نوعی معنای «ناپیوسته» وجود دارد. «نشانه» زمانی «نشانه» می شود که تکرار گردد که «بازشناخته شود»، اما هیچ«نگاه» و هیچ «صدا» یی را نمی توان دقیقاً باز آفرید و از این روست که در برابر نظم نشانه های تکرار پذیر زبان، بارت پراکندگی نشانه های تکرار ناپذیر موسیقی و نقاشی را قرار می دهد.
این درک از موسیقی ریشه ای کهن دارد. در عصر باستان نیز این بار معنوی، عنصری اصلی و لازم در موسیقی بود. به همین دلیل نیز لزوم به کارگیری آن در آموزش مطرح بود. افلاتون عقیده داشت که موازنه آرمانی در آموزش جنگجویان، با هنر بدنسازی از یک سو(قدرت و شهامت) و هنر موسیقی از سوی دیگر (ظرافت و نازک اندیشی) به دست می آید. ارستو این معنویت را در اصل تقلید می دانست. وی این اصل را غریزه ای طبیعی در انسان به شمار می آورد که عامل متمایز ساختن او از حیوان است. موسیقی به گمان ارستو دارای قدرت بزرگی بود: قدرت تقلید از خشم، اندوه، شادی، زیبایی، شهامت، دانش و سایر احساس ها و قابلیت های انسانی و از این رو وی بر آن بود که در آموزش کودکان باید از موسیقی استفاده کرد.
اما سخن از موسیقی در ساختار گرایی، پیش از آنکه به این محیط شناختی و آموزش، پیوند داشته باشد، به خود مفهوم ساختار در آن مربوط می شود. باید توجه داشت که این مفهوم در تاریخ موسیقی شناسی، از پیش و همزمان با ساختارگرایان وجود داشته است. «رساله هارمونی» ژور در سال 1905 میلادی بر مفهوم نظام در موسیقی تأکید می کرد. «تاریخچه زبان موسیقی» اثر «موریس امانوئل» در سال 1928 و «مقدمه بر موسیقی معاصر» اثر «رنه لایبویتز» در سال 1947 که هر دو تا اندازه ای از مراحل نخست علم زبان شناسی ملهم شده بودند، از جمله مطالعاتی هستند که به مفهوم ساختار در موسیقی اختصاص داشتند.
در دید ساختار گرایی، همانگونه که اجزای نظامی همچون نظام خویشاوندی با نظام زبان، تنها در ارتباط متقابل با یکدیگر معنی می یابند، موسیقی نیز مرکب از اجزایی است که با یکدیگر شبکه ای پیچیده از ارتباط ها و نقش ها می سازد. این شبکه در تمامیت خود حامل و ناقل یک معنی و یک شکل است که در مجموع با آفرینش یک اثر زیبا پایان می یابد. این نظام را از نظر ساختار گرایان می توان و باید در مفهوم اسطوره نیز دید.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:اسطوره,ساختار,جامعه,واقعیت,روز,شب,زبان,واکنش, عناصر,ویژه,اساس,درک,پدیده,, :: 10:57 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 1215
بازدید کل : 187408
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 17
بازدید ماه : 1215
بازدید کل : 187408
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1