آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

با این وصف، "شمس"، با اندوه می‌داند كه همواره خواستن، توانستن نیست. وی را، پیوسته "گفتنی"، بیشتر از "گفتار" است! هرچه را كه از شمس، شنیده‌ایم، تمام گفته‌های او، به شمار نمی‌روند. شمس، از گفتنی‌های خود، بیشتر از ثلثی را، نگفته است .زیرا اظهار گفتنی نیز ــ هرچند با اراده‌ای بس نیرومند، به عنوان پشتوانه همراه باشد ــ بدون رعایت هیچ شرط و قید، همواره میسر نیست. زیرا، نخست، عرصه سخن خود، بس تنگ‌تر است، از عرصه معنی (ش256). و دیگر آنكه، در جهان شمس:
"هنوز ما را، اهلیت گفت، نیست!
كاشكی اهلیت شنیدن بودی! تمام ــ گفتن"، می‌باید، و "تمام ــ شنودن"؟
] اما سوكمندانه [ :
ــ بر دل‌ها، مُهر است
ــ بر زبان‌ها، مُهر است!
ــ و بر گوش‌ها، مُهر است
در نظر "شمس"، كم و بیش، همه، احیاناً بدون آنكه خود بدانند یا بخواهند، به‌گونه‌ای "منافق"اند ــ حتی یاران به ظاهر صمیمی، و یكدل و همرنگ .دورویی و نفاق، شیوه اضطراری زندگی، در جهان سوءِ تعبیرها و سوءِ تفاهم‌هاست! دورویی، وسیله‌ای دفاعی، در "نبرد ــ شیوه" زندگی است.
"شمس"، معترف است كه خود ناچار، بارها، به نفاق، به خودپنهان‌گری، به دوگویی، به خود بودن و دیگری جلوه نمودن، زیسته است .
دامنه نفاق و دوگونه زیستی، معمولاً به شیوه رازگرایانه در سخن درونگرایان استخوانی، سرایت می‌كند. و شمس، ابایی ندارد از اینكه اعتراف نماید كه سخنش پر از رمز و راز است. و هرگاه صلاح بداند، آن‌را بر دیگران آشكار می‌سازد، و هرگاه كه نخواهد، آن‌را همچنان، ناگفته باقی می‌گذارد:
1- "دلم می‌خواهد كه با تو، شرح كنم! ] اما[ همین "رمز" می‌گویم،
بس می‌كنم! ... 2- "روزی رمزی می‌گفتم، و كشف می‌كردم، و نمی‌خواستم كه معنی بر وی (شهاب هریوه)، كشف نشود
3- " ... من آن نیستم كه بحث توانم كردن! اگر تحت‌اللفظ، فهم كنم، آن‌را نشاید كه بحث كنم. و اگر به زبان خود، بحث كنم، بخندند و تكفیر كنند! "شمس" در جهانی سخت‌گیر و متعصب به‌سر می‌برد كه اقلیت‌ها و حتی رهبران اكثریت، در كشاكش زندگی و تنازع برای بقا، "تقیه"، كتمان، رازداری، پنهان‌كاری، خود نبودن و دیگری جلوه نمودن، و ضرورت ماسك فریب دفاعی را، بر چهره خویش، به‌صورت سنت، صلاح‌اندیشی، سیاست، و دستوری مذهبی، پذیرفته‌اند. حتی "ملاحده الموت" ــ بی‌پرواترین جانبازان تاریخ، به خاطر عقیده و آرمان ــ نیز، چنانكه در بخش "شاهد زمان" خواهیم دید ــ به تقیه و مصلحت، "نو مسلمان" می‌شوند. خلیفه عصر شمس ــ الناصرلدین‌الله (خلافت 622 - 576 هـ /1225-1180م) ــ بنابر 45 سال تجربه خلافت، با مكر تمام، از سوئی فدائیان مسخ شده الموت را به مزدوری، برای آدم‌كشی می‌گیرد، و از سویی دیگر، به شیوه "اهل فتوت"، جامه می‌پوشد و به "فقه شیعه"، روی می‌آورد! در چنین جهانی، "شمس" نیز، ناگزیر است، هر جا كه دیگر تخیل خلاق وی، از برقراری هماهنگی میان اموزش مذهب خداسالاری، و آئین انسان سالاری زبون ماند، رسماً از شیوه "تقیه" پیروی كند. شمس، با افسوسی انگیخته از تجربه‌هایی تلخ، اعتراف می‌كند كه:
ب-13

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 7 آبان 1391برچسب:سماع,شمس,قونیه,آموزش,رقص,درویش,, :: 10:10 :: توسط : آوا رضایی

شمس، "سماع" را، "فریضه‌ی اهل حال" می‌خواند، و چون پنج نماز، و روزه‌ی ماه رمضانش، برای اهل دل، واجب می‌شمارد. زیرا، خواص را، دل، سلیم است. و "از دل سلیم، اگر دشنام، به كافر صد ساله رود، مؤمن شود! اگر به "مؤمن" رسد، "ولی" شود
سماع اهل حال، رقص راستینانی كه دلی سلیم دارند، به گمان "شمس"، بزم كائنات است:
"هفت آسمان و زمین، و خلقان، همه در رقص می‌آیند، آن ساعت كه صادقی، در رقص آید!
اگر، در "مشرق"، "موسی"...، بُوَد، هم در رقص بُوَد، و در شادی
"رقص مردان خدا، لطیف باشد و، سبك!
گویی، برگ است كه بر روی آب می‌رود! _ اندرون، چون كوه!...و برون، چون كاه.
آیا از این گستاخ‌تر، و در عین حال، لطیف‌تر، در محیطی خشك و پرتعصب، می‌توان "رقص" را، ستود، و بدان جنبه‌ی تقدس و شكوه آسمانی بخشید؟
آری، آن صدای شمس در ستایش از سماع است، و این پژواك مولوی به استاد است: فراخوان به سماع، دعوت به "بزم خدا"!:
"...قاضی عزالدین در اوایل حال، به غایت منكر سماع درویشان بود. روزی...مولانا، شور عظیم كرده، سماع‌كنان از مدرسه‌ی خود بیرون آمده، به سر وقت قاضی عزالدین درآمد، و بانكی بر وی زد، و از گریبان قاضی را بگرفت، و فرمود كه:
_ برخیز! به "بزم خدا"، بیا!
كشان كشان، تا مجمع عاشقان، بیاوردش، و نمودش، آنچه لایق حوصله‌ی او بود.
... ]قاضی عزالدین] جامه‌ها را چاك زده به سماع درآمد، و چرخ‌ها، می‌زد، و فریادها می‌كرد..." (افلاكی
چرخ‌زدن در رقص، از آموزش‌ها و نوآوری‌های شمس در قونیه است. و بدینسان، در حقیقت شمس، به دستیاری مولوی، برتر از كاونات، قاضی مخالف را، در "بزم خدا"، به رقص درمی‌آورد. و این‌چنین، سد بند تعصب را خود، سدشكن می‌سازد!
ب -10

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:سماع,شمس,قونیه,آموزش,رقص,درویش,, :: 14:27 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:اولاد,شعر,برگ,سپید,درویش,, :: 12:38 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 1 بهمن 1390برچسب:هنر ,بیان احساسات,درویش, نور علی,برومندساز ,آواز,موسیقی, :: 20:33 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 57
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 57
بازدید ماه : 1255
بازدید کل : 187448
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 57
بازدید دیروز : 37
بازدید هفته : 57
بازدید ماه : 1255
بازدید کل : 187448
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1