آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 16 دی 1391برچسب:نقد,فیض,شریفی,فیض شریفی,ایرج زبردست,, :: 23:2 :: توسط : آوا رضایی

كتاب ديگري از نقدهاي عبدالعلي ‌دست غيب در راه است
ایسنا: مجلد ديگري از مجموعه‌ي نقد‌ها و يادداشت‌هاي عبدالعلي دست غيب منتشر مي‌شود.
اين منتقد و مترجم پيشكسوت كه نيم قرن به كار نقد و نوشتن مشغول بوده است، گفت، اين مجموعه‌ي نقد‌ها در ادامه‌ي كتاب «از دريچه‌ي نقد» است كه پيش‌تر در دو مجلد به كوشش عليرضا قوجه‌زاده از سوي خانه‌ي كتاب منتشر شده است.
اين نقدها طي سال‌ها كار نويسندگي و نقادي دست غيب تأليف شده است و به گفته‌ي او، احتمالا از سوي خانه‌ي كتاب منتشر شود.
دست  غيب اوايل امسال در سن 79سالگي از كار نوشتن اعلام بازنشستگي كرد و در اين‌باره گفت، حالا پس از دهه‌ها تلاش در اين حوزه، ديگر آن توان سال‌هاي قبل را ندارد.
او همچنين عنوان كرد: بهتر است از اين به بعد بيش‌تر از گذشته به جوان‌ها توجه شود. ما به نظر، ديگر آردمان را بيخته و الك‌مان را هم آويخته‌ايم. اين روزها نمي‌نويسم. راستش چشمم ديگر آن سوي گذشته را ندارد و بهتر است به جوان‌ترها توجه شود. من هم از همين‌جا به جوان‌هاي فعال در حوزه‌ي ادبيات خوش آمد مي‌گويم و تأكيد دارم كه كارشان را با جديت و عشق دنبال كنند. احساس مي‌كنم اين سن و سال ديگر وقت بازنشستگي‌ام باشد. عبدالعلي دست غيب متولد 16 آبان‌ماه سال 1310 در فيرو‌زآباد است.
به قلم او، تاكنون بيش از 50 عنوان كتاب ترجمه يا تأليف شده و اين جدا از مقاله‌ها و سخنراني‌هايش است.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:ترجمه, تالیف, کتاب ,ادبیات,نقد, منتقد,سخنرانی,, :: 1:27 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 مرداد 1391برچسب:نقد ,فیض شریفی, :: 10:0 :: توسط : آوا رضایی

بنام خدا
شاعر شعر می سراید، حال چه غزل چه قصیده چه مثنوی و چه دوبیتی یا رباعی ویاهر قالب دیگر.در شعر آزاد هم چه سپید و.......شعر می گوید.یا ممکن است که داستانی را بصورت شعر ویا نیمی شعر نیمی نثرویا بصورت آزاد ارائه دهد.بهر حال امروزه دیگر کمتر کسی پیدا می شود که مثنوی بگوید ،ولی همچنان شعر های سعدی و حافظ،خیام
مولانا، عطار،فردوسی و.......برای مخاطبان و جامعه جذابیت دارد.
وبگفته استاد عبدالعلی دست غیب حافظ ماندنی تر است زیرا که مفاهیم عاطفی و درونی شعر حافظ فشرده تر از سعدی است که در اصطلاح ایجاز (reduction) گویند .یعنی حافظ، فردوسی با لفظ اندک و معنی بسیار سخن گفته اند .اگر چه این شاعران بزرگ در همه ی بابهاهمه ی
حرف ها را زدندو تمام.
اما هنوز هم کسانی هستند که غزلهای خوبی سروده اند و به یادگار مانده است.شعر باید حس خوابیده خواننده و مخاطب را بیدار کند،شعر در ذهن شاعر است و تصویر خود آگاهی اوست .اما وقتی روی کاغذ می آید دیگر به خوانندگان مربوط می شود.گاهی شعر رقابت و نوعی گلاویزی ایجاد میکند.گاهی شاعران درد زیستن را، دلبستگی هایشان ،اصطراب هایشان را در حجم و رقص کلمات و شبیه هاو تصاویر ذهنی اشان
(abstraction) شکل داده و در هم می آمیزند.گروهی از جوانان به شعر علاقه فراوان داشته و حتی اعتقاد دارند که شعر پس از نیما ، اخوان ،
سهراب ،شاملو باید با سبکی جدیدتر ارائه شود. بعضی ها ساختار شکنی میکنند ،گروهی فرم شکنی میکنند و کلمات وحتی حروف و تکرار یک حرف را بصورت پلکانی وبا مضمونی جدیدتر ارائه میدهند.اصلا نمی شود پیش گویی کردقوه تخیل در شعر بسیار مهم است.عنصر حس آمیزی،چشم خرد بین شاعر،زندگی درویشی او و دید عرفانیش ، انزواهایش صلح و سازش او باهستی و گاهی عدم آشتی او با زندگی-
شاعران را طوری وسوسه می کند که در شعر پست مدرن خواننده را بین زمین و آسمان معلق میکند . شاید شعر برای گروهی ملعبه ای باشد
که چه بصورت داستان و طنز و شوخی وچه شعر های با وزن و بی وزن ، امامهم این است که شاعران و نویسندگان با مطالعه زیاد با محیط جدید آشنا شوند و یاد بگیرند همانطور که نیما با ادبیات فرانسه آشنا شد تا توانست تجددی در شعر فارسی بوجود آورد تا احمد شاملو.............
و نکته مهم این است که شعر باید اینجایی باشد طوری که خواننده حس کند مربوط به همین جاست.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:نقد,استاد عبدالعلی دست غیب, شاملو,سهراب سپهری,فردوسی,خیام,مولانا,عطار,سعدی,حافظ,, :: 16:18 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:نقد,کتاب ,سایه,ردپا,, :: 13:20 :: توسط : آوا رضایی

نقد ادبی؛ هنر ارزشیابی آثار ادبی
نقد در لغت به معنی شناخت و تشخیص زر خالص از ناخالص است و در اصطلاح ادبی عبارت است از بررسی و تعیین ارزش آثار ادبی.
در فرهنگها نقد چنین تعریف شده است: سره کردن درم و دینار و جز آن (منتهی الارب - غیاث اللغات ).
نظر کردن در درمها و جز آنها و خوب و بد آنها را از هم
جدا کردن.( فرهنگ نفیسی)
نظر کردن در شعر و سخن و تمییز دادن خوب آن از بدش.
(متن اللغه). خرده گیری ، نکته گیری، سخن سنجی و به گزینی (یادداشتهای علی اکبر دهخدا)
هنگام مدح او، دل مدحت کنان او/ از بیم نقد او بهراسد زشاعری(فرخی) نقد، تنها شامل امور ادبی نیست و می تواند شامل همه گونه آثار علمی ، فنی، هنری، فلسفی، تاریخی و غیر اینها بشود، اما آنچه معمولاً از نقد بیشتر به ذهن می رسد، نقد آثار ادبی است از نظم و نثر، زیرا اغلب مردم با کتاب و ادبیات بیش از سایر علوم و فنون مانوسند و از امور ادبی بیشتر از سایر اقسام ادبی و هنر سر در می آورند و هرگونه نقدی را که درباره کتاب، به ویژه اشعار و داستانها صورت می گیرد درک می کنند، اما درهمان حال با توجه به مشکلات امر و شرایط لازم، خود را برای نقد صالح نمی بینند.
کلمه نقد خاصه وقتی از انتقاد سخن به میان می آید در نظر گروهی ازمردم نا آشنا ، به معنی عیب جویی توجیه شده است، در صورتی که هدف از نقد به هیچ وجه تنها، یافتن و معرفی کردن نقاط ضعف اثر ادبی نیست، بلکه مقصود از نقد بررسی و ارزشیابی آن و مهمتر از این شناساندن آن اثر به مردم است تا اگر درک مفاهیم وتعیین بهای معنوی کتاب برای همه افراد ممکن نشود، با کوششها و زحمتهای نقادان، تمام جوانب آن اثر مورد رسیدگی قرار بگیرد و سپس نتایج بررسی و حاصل کار، برای استفاده عموم نشر شود.
بسیار دیده شده وقتی می گویند که از فلان کتاب انتقاد شده است، بی درنگ این معنی به خاطر می ر سد که کسی عیوب آن کتاب را یافته و اعلام کرده است و بدبختانه در جامعه ما وضع به همین منوال هم است وگویی کسی از نقد و ناقد جز این انتظاری ندارد.
برخی از منتقدان براثر نداشتن تجربه کافی یا احتمالاً بر اثر اغراض خاص، کتابهایی را برمی گزینند و پس از کوشش فراوان، نارسایی یا نقایصی در آنها می یابند و آنها را به سختی مورد نکوهش قرار می دهند و بدیهی است که عمل آنان نه تنها سودمند و سازنده نیست، بلکه از این جهت که نقد را از مسیر اصلی دور می سازند، زیان بخش هم است و از سوی دیگر اینگونه منتقدان شهرت طلب معمولا آثار ناپخته طبقه جوان را که طبعاً مشتمل بر اشتباههایی هم است برای انتقاد اختیار می¬کنند و با آشکار ساختن نارسایی های آنها می خواهند نامی برای خود فراهم آورند که در هر حال اهل دانش به این گونه کارها ارجی نمی نهند، زیرا از یک سو موجبات دلسردی و وازدگی طبقه جوان را برقرار می سازند و از سوی دیگر نشان می دهند که نقدی که می کنند عاری از ریا و به منظور اصلاح و پیشبرد کار نیست و به همین سبب است که وقتی خبر می رسد که کتابی در روزنامه یا مجله ای مورد انتقاد قرار گرفته، نویسنده آن اثر
پی می برد که باید مدتی دشنامها و سرزنش های بسیاری را تحمل کند، از آن رو که منتقد در آن مطلب کوشیده تا به هرطریق که هست اشتباههایی به چنگ آورد و آنها را با آب و تاب اعلام کند و به مقصودی که دارد، برسد.
این گونه رفتارها با روح نقد که باید متوجه هدفی عالی و بنیادی باشد سازگار نیست، زیرا این عیب جویی نه برای خواننده سودمند است نه نویسنده اثر و نه منتقد و بنابراین عملی بیهوده، غرض¬آلود و ناصواب است و چنین کسی صلاحیت نقد یک اثر ادبی را ندارد.
نقد آثار ادبی از روزگاران کهن مرسوم بوده و از طرف فلاسفه و متفکران و ادیبان، قواعد و موازینی برای آن وضع شده است که پاره ای از آنها هنوز معتبرند و پاره ای دیگر فاقد ارزش بسیار. بنابراین از دیرباز مباشران کتاب و آثار ادبی با فواید نقد آشنایی داشته و آن را یکی از عوامل پیشرفت امور ادبی
می دانسته اند.
فواید نقد
فواید نقد متوجه سه جهت می شود: خوانندگان کتابها، نویسندگان ومولفان علم و هنر و در نتیجه دانش و ادبیات آن کشور.
۱) خوانندگان کتابها
بیشتر مردم به سبب آشنایی نداشتن به فنون نقد، یا شتاب در مطالعه کتاب، نمی توانند درباره کتابی که می خوانند به درستی قضاوت کند
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:نقد , نقد ادبی,کتاب,علم, روزگاران,سخن,ارزش,آثار,شناخت, :: 12:17 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 24 اسفند 1390برچسب:نقد,نقد کتاب,داستان, شعر,فروغ,انتزاع,مجموعه,دفتر ,قلم,, :: 16:31 :: توسط : آوا رضایی

استاد عبدالعلی دست غیب

نقدی بر کتاب رد پای معکوس و سایه های آویزان دو مجموعه ی شعر

آوا رضایی (فتوحی)
پنجره فریاد می زند:
بمان
تا هزار لایه تاریکی را
فرو گذارم
در پشت پلک روشن شب (رد پای معکوس 28)
به تازگی دو دفتر شعر(سایه های آویزان ورد پای معکوس) شیراز1389سروده آوارضایی(فتوحی)به چاپ رسیده است و این هر دو مجموعه شعر نشان می دهدکه سراینده آنها درکار سرودن و چاپ اشعارخود جدیت کافی دارد و نیز نشان می دهد که سرایندگان نسل سوم و چهارم شعر شیرازحرفی برای گفتن و نغمه ای برای شنیدن دارند در حالیکه نسل اول شعر جدید سرایی شیراز اشعارشان قدیمی شده و نسل دوم که نیمه عنوانی هم دارند و هر یک مدعی است بهترین شاعر این شهر است و این ها نیز مدتی است از نفس افتاده اند وخود و دیگران را تکرار میکنند.............
آوا رضایی (فتوحی) از شاعره های تازه چرخ شیراز است.به شعرو موسیقی و شعر سرودن مهرآتشینی دارد .با زحمت و کوشش فراوان راه خود را یافته است و حرف و حدیث های تازهای داردبه گفته خودش شاعر باید در گزینش کلمه های مناسب ولحن و موسیقی ویژه دقت لازم را داشته باشدچرا که اینها از مهمترین ارکان آواز ایرانی است البته میتوان پذیرفت سراینده دفتر شعر ردپای معکوس در برخی از قطعه ها ابزاری برای گردش ملودیک و در هم آمیختن نغمه ها یافته استو به این وسیله زبان جسم و جنس را از حالت بیرونی به حالت درونی تبدیل کرده است. البته نه به صورت قطعه های دارای وزن عروضی توللی بلکه به صورت سرایش آزاد دارای وزن درونی ونغمه واژه ها و تناسب کلامی جدید. این قطعه ها آنجا که آهنگ ها و دلالت های جمله ها را با آوردن جناس وتناسب لفظ ومعنا تعهد میکند به خوبی میتوانند پیوند یافتن مخاطب را با فرازهای متفاوت قطعه شعر، برقرار سازند و دریافت ادراکی و ذوقی سراینده را به شنونده و خواننده
دهد:
نامرعی است زاویه خط چشم من و قله کوه/ وجاده ای که میدان دیدم را مشغول کرده(همان40)
در حلقه فشار
دل حجیم می شود (همان ،38)
تصویر نقش تو/در خیال من /باده در جام است (همان،35)
دو نمونه نخست زبان،زبان عادی و روزنامه ی است ونمونه سوم تعبیری قدیمی عرضه میکندو تکرار مکرر است.حافظ گفته بود ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم که در ساحت عرفان معنایی مثبت دارد.مسئله در اینجا مسئله محتوا وشکل بندی یا (فرم)نیست.مسئله مهم سویه نظری ونگاه راوی به چیز ها و آدمهاست.زمانی که دوربین شاعریا قصه نویس براوبژه ها میزان می شود، اگراین دوربین ثابت بماند،دورنمای کنش ها و چیز ها، ثبوتی را می نمایانند که در واقع وجود ندارند.پدیده ها ثابت و یکسان نیستندو هردم مانند بت عیار به صور گونه گون می آیند.مفهوم ها نیز همینطور.بنابراین اگر تصاویر دوربین هنرمند اوبژه های ثابتی را بنمایانند(مانند دلدادگی دلدار به گل ،لاله،سرو، صنوبر خرام)واقعیت تصویر شده لغزان بودن و نا پایابودن آن را نمی رساند و در نتیجه روایت شعری و بینش استعاری هنرمند، ترکیبی از تضاد ها وگونه گویی بدیعی را که واقعیت دارد،به دست نمی دهد و در هر حال به سوی مفهوم های ثابت به حرکت در می آید.
در این زمینه میتوان از مفهوم <عشق >سخن گفت.عشق در معنای ساده یعنی دلبستگی شدید آدمی به آدم دیگر.در اینجا ماجرا ماجرای دلدار و دلباخته است یعنی پیوستگی شدید دو تن به یکدیگر.در کار و بار عاشقی و کامیابی (دلباخته) بین شاعران کلاسیک غالبا یکنواخت و ثابت است .ناز از سوی دلدار است ونیاز از سوی دلباخته وهجران هم غالبا حاصل این عشق نابرابرو یک جانبه است. اکنون اگر امروز شاعری بیاید و همین تم (موضوع)را به فرم تازه در آورد،نمیتوان گقت شعر مدرن سروده است. واقعیت برونی با گرایش شخص به اوبژه ها از نظر گاه نسبی بودن و آنجا در ژرفای رویاهاو تخیل های او به هم آمیخته شدنش، لجظه ها و تصویر هایی می سازدپر از <وقفه><مکث> <ناپایابودن> و شگفت انگیز بودن. نباید فریب داده شده ها ونظرگاه های ثابت را خورد. در دفترردپای معکوس که زنی هجران کشیده و دردمند به حرف آمده،حدیث عشق،هجران و انتظار و هراس حاصل از ان ها را بیان می کند.
صدای گره خورده ات
به گذشته ام کشاند
می خواستم رها شوم
اما
گره ها گرد من تحریر دیواری شدند
وصدایم را نشنید
هیچکس.(همان، 10)
در قطعه های دیگر غالبا از کسی سخن می رود که می بایست مانند آب در آینه برود وهمچون آب
بر اینه بیدار شود، یا آهسته می آید ،نگاه راوی را مهتابی می کند، تا هر دو از زندگانی پر شوندودر وسوسه گناه حل شوند.راوی دلش هوای دلدار دارد،پس آینه را می چرخاند،دست بر گونه ،با دهانی به شکل خاطره،حلول می شود در خودش ودر غربت نگاه خود می چکد.......
کوتاه سخن اینکه راوی به تعبیر فروغ فرخ زاد <زنی > است دردمند در آستانه فصلی سرد،تنها و جفا دیده کسی که صدای <او>را می شنود در خود که پیر می شود. همین جا سخن ازنقطه های انتظار است تا فاصله دلدار، مشت کوبیدن به باد و خیره ماندن به نقطه ای دور، وسایه های غبار گرفته در پریشانی نیمه شب و مهمتر از همه ردپاها ، پاهایی که بسوی گذشته بسوی دوردست خیز بر می دارند، اما در واقع پیش نمیروند باژگونه میروند:
امروز بیا
که من
باید در تو راه بروم
تا فردا
تا رد پای معکوس 0همان،103)
پس راوی بالا نمی رود ،پیش نمیرود، فرو می رود و خلاصه انکه اوکه قلبی سبز دارد، جفتش رادرپروازی تلخ فرا می خواند.(همان،93)در این فراز ها فرم تازه ای دیده نمی شود. آنچه به بیان آمده در شکل شعرآازاد شاملویی افتاده و پیام شعر بر آن سوار شده. البته در بغضی از فرازهای هر دو دفتر شعر سراینده- به ویژه در کتاب سایه های آویزان تازگی و آشنایی زدائی از لحاظ تصویر سازی ها و تعابیر،هست:
زخم خاکستری
شعرسپیدم را
سیاه می کند (سایه ها....23)
وقتی تو با منی/درختان/در سپیدی سرد/هم/شکوفه می دهند(همان 45)
می بینیم که در همه این نمونه ها راوی خود را در عناصر بیرونی طبیعی پنهان می کند.اجزاء جمله ها مدام به سوی انتزاع در حرکتند. محسوس و ملموس و گوشمند نمی شوند.
روشن نیست دلدار موصوف چه شکل و شمایلی دارد ؟ کوتاه یا بلند بالا است ؟ اطوار و رفتار و گفتارش چگونه است ؟ شوخ و بذله گوست یا عبوس و ترشرو ؟ چرا رفته است و کجارفته است فقط در ایجا دلباخته جفا دیده در انتظار است و وجوه این انتظار را ازبین نمی بر د، گله و شکوه و مویهمی آغازد، خود را به درودیوار می زند تا دلدار را باز آورد که غالبا ممکن نمی شود، طفیل لحظه ایست سبز ازبا او بودن.
این ها همه ابستراکسیون (انتزاع) حالت دلباختگی و انتظار است. چکیده سخن این است که راویبسیار به خود مشغول است و از مرز حالات انتظار و در ماندگی بیرون نمی رود:
گم گشته زنی است در نفسش
ودرختی که بیرون می آورد ریشه هایش را
تا دفن کند در گودال دگری (همان،53)
اشعار هر دو دفتر از بسیاری جهات زیر نفوذ طرز بیان و امپرسیونهای شاعرانه فروغ فرخ زاد ومنصور برمکی است(واین یکی در برخی موارد کاربرد افعال لازم، متعدی در شعر برمکی را به یاد می آورد)ثاثیر تعابیر فروغ البته زیاد تر و نمایان تر است:
پرنده فروغ بود
که گریخت (همان،36)
وگاه کار راوی به نقل قول صریح می کشد:تا بشکافد پوستم از حس باروری (همان،11)
یا: می خواند آوای هستی را
از پشت پلک نگاه زنی
که گفت: تنها صداست که می ماند (همان ف37)
د رواقع برخی از قطعه ها از جمله قطعه (32) کتاب ردپا....(توهمی عصیان کرد.... تندبس عاطفه
در میادین شهر حراج خواهد شد.. ... رباط های بی هویت....)
نسخه بر داری تولدی دیگر از فروغ فرخ زاد است بی آنکه از وصف حالات بیرون امده باشد.
راوی اساسا به وضعیت آدمها و اشیا نپرداخته و در مرحله وصف آنها متوقف شده است.اشعار هر دودفتر البته زنانه است.اما چون سراینده بیان حالات می کند، تاثیر بیشتر اشعاراوموقتی واختصاصی است. شعر و قصه مؤثرو عمومی ،شعری است که هر دو سویه انتزاعی وواقعی و ملموس را داشته باشد، تعابیر حسی به خواننده شعر کمک می کند در مثل چراغی داشته باشد در سلوک در تاریکیهای نامحسوس و نادیدنی برای دیدن رد پاهایی در جاده ای متروک ودر مقام راهنمایی برای پی بردن به عواملی که گر چه با ما بیگانه نیست اما در نظر نخست دور از دست ونا آشنا می نمایاتد اما در واقع از تجربه ای که ممکن است هر یک از ما در لحظه هایی از زندگانی داشته باشیم خبر میدهد.
امیلی دیکنسون شاعره امریکایی در پاسخ ناشر آثارش که از وی عکس اش را نیز خواسته بود -نوشت آیا بدون عکس هم قبولم دارید؟ باید بگویم که من مانند پرنده الیکائی کوچکم با موهای سرخو وزوزی، درست مانند تیغ های درخت بلوط (امیلی دیکنسون،ترجمه سعید سعید پور،12 ، تهران
1379) این شاعر دردمند که بسیارمضطرب و تنها بود بطور مستقیم از خود حرف نمی زند، ازرنج
های خود فاصله می گیرد و آنها را بصورت واقعییتی ملموس و گوشمند می بیند. کلام او ساختاری دو گانه دارد هم از لحاظ فرم و هم از سویه معنا، در شعر او صوت و لحن و معنا با یکدیگر عجین شده و با تکیه بر این عوامل(تساوی معنا و صوت)و شیئی شدگی انتزاعها، گویی موضوعهایی را که عرضه می دارد، در دانستگی اش می درخشد. به این فراز شعر او نگاه کنید:
اگر قرار بود پاییز بیایی
تابستان را کنار می زدم
با نیم لبخندی و تکان دستی
همچون کد بانویی که مگسی را(همان 170)
تابستان را با تکان دستی کنار زدن، استعاره ای شگفت آور، تازه و دور از دانستگی است،زود بهادراک خواننده شعر نمی آید اما دیکنسون با تشبیهی آشنا و نزدیک ، استعاره غامض یاد شده راملموس می کند.
اتفاقا آوار ضایی به ویژه در دفتر سایه های آویزان که حاوی اشعار فشرده ترو پخته تری است
همین گونه عمل می کند ، به ویژه در این شعر که از جمله اشعار خوب و مؤثر اوست:
زنی پرتاب می شود /بر پیشانی ماه/ میگزد ماه /لبانش را(همان 34)
عناصر ساده و غامض سازنده هر دو دفتر شعر:کوه،آب ،دریا موج، ستاره، ماه، پرنده، باران،دریچه،کویر، بیابان،آینه، چراغ، نور، تشعیع، دلتنگی ، رسوب کردن ، بهت، مرگ، آوار، زخم، سایه ها، سیب کال، غفلت، پرتاب شدن، گم شدن، دردنهان، سقوط ،زاده شدن زخمه-هستی، لوح
سرنوشت، صدای پا و...........هر یکنشان دهنده حالاتی است از ریزش و رویش، مردن و زاده شدن،فرود آمدن و بالا رفتن،...........یعنی درگیر دو حالت متضاد بودن که زیرینترین لایه های متن را تشکیل می دهد و در واقع تدابیر سراینده تفصیل دادن این زیر لایه است.
اما شکل بندی ایده ها و عاطفه ها در همه جا از این هنجار پیروی نمی کند.تعابیر گاهی در الفاظ معمولی ریخته می شود که نوشتن همانند های آن کاری ندارد.
چشم هایم از حدقه تهی می شود( رد پا 81)
و گاه به صورت چینش کلمه ها در صفحه جدول درمی آیند دیشب / من بودم و همهمه سکوت / وسایه ای /که آهسته از شاخه می چکید / خنجری سترگ / قلبی آویزان بر دیوار/ ونگاهی که/تنهائی ام را /بدرقه می کرد. تأثیر رویائی و شاعران شعر حجم در برخی از قطعه های سراینده محسوساست و در نتیجه شعر از حالت رومانتیک و شور مندانه بیرون می اید و مشابه می شود با جدول کلمات متقاطع و عقلانی کردن و محاسبه ای کردن ارقام و اعداد واره حالات:
ریاضیات بهم ریخته
اعداد را می آفریند
اعداد بی حساب از هندسه های بی شکل نمایا نند
وما
چه ساده از برهنگی خویش
شرمسار می شویم (همان 64)
اشعار هر دو دفتر از انتقاد اجتماعی و چالش با زن ستیزان یا وصف تیرگی های محیط وعوامل
بوجود آورنده آن تهی نیست و البته در دفتر سایه های آویزان بیشتر و بنیادی تر است. اینها از تیره عنکبوتهائی هستند که بر خاطره ها تار بسته اند، سایه صدا را به سکوت قصاص می کنند وحتی خیابانها را پشت چراغ قرمز به جریمه دادن وا می دارند.
اما سراینده در بیشترین موارد آوای محزون و درد مندانه قرون زنانه را باز تاب می دهد و آشکارو نهان از وضع و حال و رنج و درد اشتیاق زنها حرف می زند.شوریدگی او فراوان ، شدید ، ومسری است وجای تأمل دارد:
چشمان خیره ات /آب می کند /پیشانیم را/ تا جاری شوم (سایه ها 28)
تعابیری از این قسم زنانه است. سراینده آنها را از فرهنگ کلاس مرد سالارانه به وام نگدفته است.می گویند لطف ، ظرافت ،شیفتگی در زن شدیدتر است و تأمل و خرد ورزی در مرد بیشتر است اگر این نظر درست باشد پس شدت و هیجان عشق در زن کمتر از مرد است ولی پهنای میدان آن بیشتر است و همه گوشه ها و زوایای زندگانی او را در بر می گیرد.
تغزل های سراینده غالبا از همین ویژگی بر خوردار است گر چه در بیشترین موارد درد مندانه و محزون است ونشان می دهد فاصله بین دلدار و دلباخته نه پیمودنی یا دست کم بسیار دشوار است.رویهم رفته در بیان حالات دلدادگی محتاط است، واژه های ممنوع را بکار نمی برد،بیشتر به مجازو کنایه متوسل می شود اما با این همه چون اصالت دارد، در دانستگی مخاطب باز تاب مساعدی برمی انگیزد.گوئی به زبان پرده پوشانه ای می گوید من اگر عاشق نباشم ویا دوست داشته نباشم <هیچ ام> یا
طفیل لحظه ای سبز از با او بودن .
می بینیم که در این گونه موارد حدیث کهنسال عشق باز به پیش نما آمده است با همان فاصله و ابعاد عاشق کش و هجرانی ادب کلاسیک پارسی در جامه ای نو ، و طبعا این سروده های محزون شرقی خبر می دهد که گمان نمی رود به این زودی التیام یابد (درد عاشق نشود به ، به مداوای حکیم)خوب این هم خالی از لطف نیست.وجهی از وجوه عشق است و اساسا چرا دور برویم مگر نه این است که عشق و زیبائی وغم به هم پیوسته اند ؟ (حافظ هم دولت غم را به دعا می خواست) مگر عشق بی دردسر و خانه خراب کن هم وجود دارد؟شاید هم وجود داشته باشد. درهر دو دفتر شعرسراینده ، البته آثار کمرنگی از این قسم دیده می شود اما غالبا اشعار او نشان از اندوه دوری و رنج حاصل از آن دارد که می تواند به خوبی زداینده آن وحشت تنهائی دیرینه سالی باشد که ازدیرباز تا کنون ما را به خود مشغول داشته و در واقع هم جان ستان بوده وهم جان بخش . واین حرف و حدیث هنوز نیز ادامه دارد.

 

 

 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 8 بهمن 1390برچسب:دست,نقد, استاد عبدالعلی دستغیب, غیب,دست,منتقد ,ادبیات ایران, ایران, :: 13:18 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 17 دی 1390برچسب:نقد, نقد کتاب,, :: 20:57 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 171
بازدید ماه : 1217
بازدید کل : 187410
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 56
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 171
بازدید ماه : 1217
بازدید کل : 187410
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1