آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

 
"مولوی نوش جان ترکیه، حافظ تقدیم به آلمان، خیام هم برای انگلیس"

با گذشت مدتی از ثبت تار به عنوان میراث ملی کشور آذربایجان و فروکش کردن اعتراض پیوسته بزرگان موسیقی سنتی ایران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اعتراض به تعلل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، معاون میراث فرهنگیِ سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اظهاراتی عجیب نه تنها این واقعه را پذیرفته، بلکه اتفاقی نیکی قلمداد کرده که باید با عشق پذیرایش شد و استدلال بسیار عجیبی را آورده تا از این پس دیگر اعتراض به تعلل متولی میراث فرهنگی کشور نیز محلی از اعراب نداشته باشد.

به گزارش «تابناک»، مدتی پیش در آخرین نشست کميسيون ميراث معنوی يونسکو که به میزبانی پاريس برگزار شد، به یک باره روشهای سنتی ساخت و همچنين روشهای نوازندگی و اجرای ساز تار موسیقی ایران زمین، به نام کشور آذربايجان ثبت شد و جامعه موسیقی ایران با از دست دادن شناسنامه «شاه ساز»شان، با شوک بزرگی مواجه گشت.

این اتفاق تلخ البته چندان به یک باره نیز رخ نداده و طبیعتاً از تشکیل پرونده تا نشست پاریس بررسی های کارشناسی در خصوص این ساز صورت پذیرفته و مسئولان میراث فرهنگی ایران حتی اگر در جریان این بررسی ها متوجه تلاش جمهوری آذربایجان برای ثبت تار نشده بودند، می توانستند در زمان ثبت این ساز در اجلاس پاریس اعتراض خود را مطرح کرده و روند ثبت این ساز به نام یک کشور را متوقف سازند اما متاسفانه چنین نشد و بازی به سود آذری ها تمام شد.

طبیعتاً چنین واقعه ای با اعتراض موسیقی دانان و پیشکسوتان موسیقی مقامی که تا سینه به سینه این هنر را تا به امروز در این کشور حفظ کرده اند، همراه شد و داریوش پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی نیز با اعتراض با چنین اتفاقی، مقصر اصلی را نماینده یونسکو در ایران خواند و درباره عدم اعتراض ایران به ثبت این ساز به نام کشور آذربایجان در نشست پاریس اعتراض کرد، حال آنکه خود خانه موسیقی نیز به سهم خود مسئول بود و می بایست پیش از اینها پیگیر ثبت تار در میان میراث جهانی کشورمان می شد.

برخی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز متاثر از فضای شگل گرفته خواستار پیگیری سازمان میراث فرهنگی برای اصلاح این ثبت شدند و البته عملاً پیگیری جدی که رئیس سازمان میراث فرهنگی را به فراست برای پیگیری لحظه ای بیدازند، نکردند یا اگر چنین اتفاقی رخ داده، رسانه ای نشده و همه چیز به اعتراض به یونسکو و تلاش برای سهیم کردن ایران در این سازمان محول شد؛ پروسه ای طولانی که مشخص نیست چه زمان به سر انجام برسد اما تنها راه عقلانی برای بهبود این وضعیت به شمار می آید. حال که آبها از آسیاب افتاد، بر اساس آنچه خبرگزاری میراث فرهنگی روایت کرده، معاون میراث فرهنگی کشور در هفتمین اجلاس سراسری ثبت، به اندیشه های فرازمینی و فرامکانی تاکید کرد و گفت: «تار ایرانی توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را در خود جای دهد. اگر تار به نام کشور آذربایجان ثبت شده درواقع ایجاد قرابت بین المللی شکل گرفته، وقتی کشوری میراثی را در قلمرو اش قرار می دهد باید پذیرفت و بها داد چراکه نه تنها رقابتی نیست که تعاملی سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی است.»

«مسعود علویان صدر» در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد: «آثار فرهنگی و تاریخی در قالب میراث معنوی بسیار فراگیر و جامع هستند بنابراین رقابتی در این آثار وجود ندارد، تنها تبیین مفاهیم ارزشی برای تبدیل به یک پازل جهانی است. زبان مشترک فرهنگی و گفتگویی ناقد برای مدیریت جهان. چراکه مدیریت جهان با زور و قدرت و سلطه نیست بلکه مدیریت بر دل هاست»

این متولی در ادامه اظهاراتش گفته است: «ثبت یادآور مفاهیم ارزشی و آغاز گام های بزرگ و مدیریت آن بر شیوه مردم محوری است. این اندیشه ها فرازمینی و فرامکانی است. وقتی از تار ایرانی صحبت می شود با اینکه لغتی فارسی است اما توانسته گستره بزرگ جغرافیایی را به خود اختصاص و شکل های مختلف فرهنگی را در خود جای دهد. این منشا را باید با عشق پذیرفت. ما باید میلیاردها پول بدهیم تا آثار و مفاخر ما را معرفی کنند. وقتی کشوری می خواهد یک اثر را در قلمرو خود قرار دهد باید بهاد چراکه تعامل سازنده برای ایجاد قرابت های فرهنگی شکل گرفته است.»هرچند هیچ کس منکر این مسئله نیست که تار در گستره ایران بزرگ ریشه تاریخی دارد و طبیعتاً صرفاً مربوط به ایران نیست و اتفاقاً این پرسش مطرح است که چرا این ساز همچون آیین نوروز با کشورهای دیگر حوزه ایران بزرگ از ثبت مشترک برخوردار نشده است؟ چرا سازمان میراث فرهنگی ایران را به عنوان یکی از صاحبین این میراث معنوی ارزشمند در کنار جمهوری آذربایجان قرار نداده و سازی که طبیعتاً جایگاه تاریخی حتی در افغانستان، تاجیکستان، ارمنستان و گرجستان نیز دارد، تنها به نام همسایه مان آذربایجان ثبت شده است؟

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:خیام,مولوی,حافظ, :: 19:7 :: توسط : آوا رضایی

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 23 آبان 1391برچسب:هنر,احساسات,خیام,نیشابور,مولانا,ابن سینا,, :: 18:37 :: توسط : آوا رضایی

بنام خدا
شاعر شعر می سراید، حال چه غزل چه قصیده چه مثنوی و چه دوبیتی یا رباعی ویاهر قالب دیگر.در شعر آزاد هم چه سپید و.......شعر می گوید.یا ممکن است که داستانی را بصورت شعر ویا نیمی شعر نیمی نثرویا بصورت آزاد ارائه دهد.بهر حال امروزه دیگر کمتر کسی پیدا می شود که مثنوی بگوید ،ولی همچنان شعر های سعدی و حافظ،خیام
مولانا، عطار،فردوسی و.......برای مخاطبان و جامعه جذابیت دارد.
وبگفته استاد عبدالعلی دست غیب حافظ ماندنی تر است زیرا که مفاهیم عاطفی و درونی شعر حافظ فشرده تر از سعدی است که در اصطلاح ایجاز (reduction) گویند .یعنی حافظ، فردوسی با لفظ اندک و معنی بسیار سخن گفته اند .اگر چه این شاعران بزرگ در همه ی بابهاهمه ی
حرف ها را زدندو تمام.
اما هنوز هم کسانی هستند که غزلهای خوبی سروده اند و به یادگار مانده است.شعر باید حس خوابیده خواننده و مخاطب را بیدار کند،شعر در ذهن شاعر است و تصویر خود آگاهی اوست .اما وقتی روی کاغذ می آید دیگر به خوانندگان مربوط می شود.گاهی شعر رقابت و نوعی گلاویزی ایجاد میکند.گاهی شاعران درد زیستن را، دلبستگی هایشان ،اصطراب هایشان را در حجم و رقص کلمات و شبیه هاو تصاویر ذهنی اشان
(abstraction) شکل داده و در هم می آمیزند.گروهی از جوانان به شعر علاقه فراوان داشته و حتی اعتقاد دارند که شعر پس از نیما ، اخوان ،
سهراب ،شاملو باید با سبکی جدیدتر ارائه شود. بعضی ها ساختار شکنی میکنند ،گروهی فرم شکنی میکنند و کلمات وحتی حروف و تکرار یک حرف را بصورت پلکانی وبا مضمونی جدیدتر ارائه میدهند.اصلا نمی شود پیش گویی کردقوه تخیل در شعر بسیار مهم است.عنصر حس آمیزی،چشم خرد بین شاعر،زندگی درویشی او و دید عرفانیش ، انزواهایش صلح و سازش او باهستی و گاهی عدم آشتی او با زندگی-
شاعران را طوری وسوسه می کند که در شعر پست مدرن خواننده را بین زمین و آسمان معلق میکند . شاید شعر برای گروهی ملعبه ای باشد
که چه بصورت داستان و طنز و شوخی وچه شعر های با وزن و بی وزن ، امامهم این است که شاعران و نویسندگان با مطالعه زیاد با محیط جدید آشنا شوند و یاد بگیرند همانطور که نیما با ادبیات فرانسه آشنا شد تا توانست تجددی در شعر فارسی بوجود آورد تا احمد شاملو.............
و نکته مهم این است که شعر باید اینجایی باشد طوری که خواننده حس کند مربوط به همین جاست.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:نقد,استاد عبدالعلی دست غیب, شاملو,سهراب سپهری,فردوسی,خیام,مولانا,عطار,سعدی,حافظ,, :: 16:18 :: توسط : آوا رضایی

حافظ نقطه تلاقی اندیشه های متعالی عرفانی و اندیشه های کامجویانه در عین حال عقل گرای خیامی است. از یک سو عشق و جنون و مستی او را به دریافت روحانی و سراسر تدبیر و تدبر فرامی خواند و از سوی دیگر عقلی مآل اندیش از درون او را به اغتنام وقت و دریافت فرصت فرامی خواند. هر دو جریان فکری متعارض حافظ را به غنیمت اوقات فرا می خوانند اما هر یک از منظرگاه خاص خود. اندیشه خیامی تنها شراب را تجویز می کند و تفکرات عرفانی می و معشوق را. آن می ریشه در مجاز دارد و این ریشه در باوری دور. حافظ می نوشد و در پی آن نیست که این شراب شبانگاه ناگاه و گاه و بیگاه و مدام از کجاست:
آنچه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم // اگر از خمر بهشت است وگر باده مست
تفکرات خیامی حافظ را به تدبیر و تدبر در جهان گذران فرا می خواند و برای او بی اعتباری و کوتاهی عمری را در حکایتی کوتاه چندانکه که گذر آب از جویی یا نغمه خوانی هزار آوایی بر گلبنی، به تصویر می کشد. حافظ در هجوم غم های فلسفی، زدگی خود را دیر یا زود در پایان راه می بیند و به اکسیر خیام دست می یازد:
آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد // حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنیم
خیامی ترین بیتی که از حافظ می شناسم در غزلی است که از ابتدا حال و هوایی خیامی دارد و اینگونه آغاز می شود:
حاصل کارگه کون و مکان اینهمه نیست // باده پیش آر که اسباب جهان اینهمه نیست
پنج روی که در این مرحله مهلت داری // خوش بیاسای زمانی که زمان اینهمه نیست
تا در نهایت بیت مورد نظر که :
بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی // فرصتی دان که زلب تا به دهان انهمه نیست
نگاه حافظ به زمان و شراب در این بیت نگاهی کاملا فلسفی است و تعبیری که شاعر از فنای فلسفی و فرصت اندک عمر ارائه می کند منحصر به فرد است اگر چه بی سابقه نیست. اشتهای حافظ بر ارمغان ساقی در زمانی که او بر لبه پرتگاه مرگ و نیستی ایستاده است قابل تامل است. فرصت آنچنان کوتاه است که شاید مجال ریزش شراب از لب به دهان را ندارد آنچنان کوتاه که گویی به اندازه سهمی است از زندگی که شاعر از لب دریای فنا تا دل این دریای مخوف دارد. فنای فلسفی موجود در بیت به هیچ عنوان سنخیتی با فنای عرفانی موجود در ابیات دیگر حافظ ندارد. آنچنانکه اغتنام زمان نیز با آنچه تحت عنوان دم را غنیمت شمردن درعرفان می شناسیم مناسبت و همخوانی ندارد. اینهمه ماجرای زندگی و کامجویی انسان در شرف مرگ و نیستی است. حافظ اینگونه کوتاه و تاثیرگذار حقیقتی از عمر رو به زوال انسان فانی را به تصویر می کشد و گریزگاه حافظ از این فرصت کوتاه ماندن و بودن تنها شراب است و بس .
حافظ همچنان بر گذرگاهی سکونت دارد که از یکسو اندیشه های خیامی در هجوم است و از سوی دیگر اوضاع احوال سیاسی و اجتماعی و نا مساعدی روزگار که مدام بر آتش اندوه او دامن می زند. زمانه تلخ و سراسر سالوس حافظ ، او را باز به سوی شرابی تلخ تر فرامی خواند تا اوضاع نا بسامان زمان خود را اینگونه برای لحظاتی شاید به باد فراموشی بسپارد:
می خور که شیخ و زاهد و مفتی و محتسب // چون نیک بنگری همه تزویر می کنند
در چنین احوالی تنها رفیقی که خالی از خلل است صراحی می لعل و سفینه غزل است که حافظ را از غم بود و نبود می رهاند و برای لحظاتی اگر چه کوتاه آرام و آسوده خاطر می کند:
شراب تلخ می خواهم که مردم افکن بود زورش // که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش
پایان بخش دوم

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : شنبه 16 ارديبهشت 1391برچسب:زمان,شراب,حافظ, سعدی,خیام,عقل,اندیشه,وقت,فرصت,می, معشوق, :: 19:14 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 1166
بازدید کل : 187359
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 120
بازدید ماه : 1166
بازدید کل : 187359
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1