آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 


ز من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری
که هر چه دروغ می گویی، زیباتر می شوی.

از من مپرس از چه تو را می پرستم
بتی از سنگی
سرد چون بلور
بطالت روزی تابستانی بر دریا.

از من مپرس از تو چرا ناگزیرم
ای خون!
دقایق آخر!
مریم بی شوی!
عیسای نازاده صلیب شده را
در آغوشت بگیر

شمس لنگرودی
پنجاه و سه ترانه عاشقانه


www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392برچسب:شمس لنگرودی,شعر ,شاعر,نو,سپید,غزل,شعر نو,پنجاه وسه ترانه عاشقانه,, :: 8:20 :: توسط : آوا رضایی

بی آن که بوی تو را بشنوم
ریشه های سیاهم در تاریکی بیدار می شوند
فریاد می زنند: بهار، بهار-
شاخه های درختم من
به آمدنت معتادم.

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:شمس لنگرودی,شعر ,شاعر,نو,سپید,غزل,, :: 16:0 :: توسط : آوا رضایی


دنیا شهری ست در همین نزدیکی
فاصله ی میان دو دست
و پلکهایی که به هم می رسند

دنیا اقتدار مردیست
که با یک چشم می نگرد
و خوابهایش را به زنی قرض می دهد
که ساده لوحانه قربانی می شود

و عشق کلاف دروغی ست
که تاب می خورد بر گردن زن
تا دنیا به اقتدار برسد .

مرا تنها با سه حرف بنویسید
سه نه
سه سال نه
سه به اندازه ی تمامی چشمهایی که می خواستم بیدار نگه دارم
اندازه ی تمامی حروفی که با عمرم قد کشیده اند
اندازه ی چهل و هشت حرف
چهل و هشت کلمه
چهل و هشت بار هجای دنیا
که در گیسوان زنی بر باد رفت
در یک شب آرام
شبی که در بستر من دندانه های خونین ش را فرو برده
و خون بر تمام ملحفه های سفید
گیسوانی که تنیده در چهل و هشت سال زنده ام مرده ام
و دنیا که با چهل و هشت حرف نوشته می شد
در گیسوان زنی در باد رفت

میترا سرانی اصل

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 28 اسفند 1391برچسب:میترا سرانی اصل,شعر,نو,شاعر,, :: 17:34 :: توسط : آوا رضایی

از صدا تا موسیقی
انسان همچون سایر موجودات زنده دارای یک نظام ارتباطی است که به وسیله آن می تواند با همنوعان خود و با سایر موجودات ارتباط برقرار کند. این نظام، از زبان تکلم شده بسیار فراتر می رود، زیرا بنا بر برآوردهای گوناگون – و مفهوم و تعریفی که به زبان داده می شود – دانشمندان «عمر» این زبان را در طیفی بین 50 تا 250 هزار سال قرار می دهند، در حالی که قدمت نخستین «انسان های ماهر» (هومو هابیلیس) یعنی «انسان هایی که توانستند برای نخستین بار ابزار بسازند و رابطه خود را با طبیعت دگرگون کنند، به بیش از 3 میلیون سال می رسد و می توان گمان برد که در طول این مدت طولانی نظام های ارتباطی عمدتاً در آنچه امروز به آنها «اشکال غیر کلامی ارتباط»گفته می شود، خلاصه می شده اند. از مهمترین این اشکال، می توان به اشکال صدایی و حرکتی اشاره کرد که انسانها در فرایندی طولانی شروع به معنا گذاری بر آنها می کنند و با نوعی نمادگرایی ارادی یا غریزی از آنها برای ابراز احساس های خود و درک احساس های دیگران بهره می برند. از این رو، شاید بتوان به صورتی تصویر نخستین «زبان» انسان را در کل کالبد او یافت. قابلیت های کالبدی در انسان – همچون سایر جانوران – امکان بیان بسیاری از معانی را فراهم می کنند . از همین رو نیز می توان پنداشت که دلیل رابطه گسترده و تفکیک ناپذیر میان حرکت و صدا (موسیقی) در انسانها، پیوند درونی این دو قابلیت در کالبد انسانی باشد و باز شاید بتوان پنداشت که شروع ریتم [ضرباهنگ] در فرهنگ انسانی به ویژگی های بیولوژیک [زیست مهاری] در او، یعنی به ضرباهنگهای کالبدی او، ضربان قلب، ضرباهنگ تنفسی، کنش ها و واکنش های عصبی، ضرباهنگهای گوارشی و ... مربوط باشد. هم از این رو می توان انطباق میان «ضرباهنگ» و «تکرار» را درک کرد. به این دو نیز باید مفهوم «تقارن» را افزود که بسیار زود در ذهنیت انسان ابزار ساز پدید آمده و خود را در فرایندها و فن ابزارسازی باز می نماید و به این ترتیب به نوعی «زیبا شناسی ابتدایی» حیات می بخشد. در نهایت حاصل جمع شدن ضرباهنگ، تکرار، تقارن و کالبد به مثابه ابزار بیان، می تواند چیزی نزدیک به آنچه ما امروز به آن «موسیقی» می گوییم باشد. با این وصف، باید گامی اساسی برداشته می شده است تا کالبد به دستگاه موسیقی انتقال یابد و ضرباهنگ طبیعی به قطعه موسیقی و به این ترتیب انسان ابزاری از، ابزار سازی خود را در خدمت بیان کالبدی خویش قرار دهد، گامی که شکلی مشابه از آن را در ارتباط با فضا و شیدا شدن مفهوم «معماری» نیز می توان مشاهده کرد.
بنابراین می توان پنداشت که نگاه انسان شناس به موسیقی تا یک اندازه می تواند با نگاه موسیقی شناسی کلاسیک، موسیقی شناسی که با حرکت از تعریفی ویکتوریایی از فرهنگ به سراغ درک موسیقی برود، متفاوت باشد و در عین حال تا چه اندازه می تواند به گونه ای شگفت انگیز به دیدگاه موسیقی شناسی نوین– شوئنبرگ و وبرن به بعد – نزدیک باشد. یکی از پرسش های اساسی که می توان در اینجا طرح کرد و درباره آن به اندیشه نشست، دقیقاً همین نکته است که آیا به راستی مابین موسیقی «بدوی» و موسیقی نوین نزدیکی وجود دارد؟ و اگر چنین نزدیکی را بتوان تعریف کرد، موضوع به امری صوری بر می گردد یا به امری معنایی؟ آیا این نزدکی صرفاً امری تصافی است یا در آن باید «نشانه» ای از وجود پیوندهای عمیق میان انسان نوین و انسان بدوی دید و در نهایت آیا این بحث ما را به آنجا نمی کشاند که همچون برخی از انسان شناسان مانند «لوی استروس» شباهت های میان این دوگونه انسانی را بسیار بیشتر از تفاوت های ظاهریشان ببینیم؟
در متن زیر که از مقاله «مردم شناسی موسیقی» نوشته یکی از بزرگترین متخصصان این شاخه، ژیلبر روژه به نقل از کتاب مردم شناسی عمومی (1968) آورده شده است، می توان تا اندازه ای به نخستین تفاوت هایی که می تواند حامل تفکیک موسیقی شناسی از مردم شناسی موسیقی باشد، پی برد اما باید باز هم یادآور شد که رویکردهای جدید به موسیقی، عناصری بسیار جدید را وارد این بحث کرده اند که مرزهای میان «صدا» و «موسیقی» را بسیار مبهم می کنند.
تماس میان مردم شناسی و موسیقی شناسی پیامدهای زیادی برای هر دو به همراه داشته است. موسیقی شناسی کلاسیک در برخورد با حجمی عظیم از داده های جدید و ابعاد ناآشنا برای خود، به ناچار دست به بازبینی اکثر مقولات بنیادین خویش زده است. در نگاه اول آن موسیقی شناسی، موسیقی بنا بر گوهر خود، اثری به شمار می آمد که انسانی مشخص در دوره تاریخی معلومی به وجود آورده و هدف از آن به اجرا در آمدنش به صورت یک اجرا در یک کلیسا یا در جایی دیگر و یا صرفاً برای لذت موسیقیدان کم حرفه ای بوده است. اما مردم شناسی، مواد خام جدیدی را وارد کار می کند که به اندیشیدنی کاملاً متفاوت نیاز دارد: موسیقی هایی که مؤلفه ای مشخص ندارند و اغلب نمی توان منشاء زمانی آنها را تعیین کرد: موسیقی هایی که به نوشته در نیامده اند و در ساخته شدن آنها از هیچ نظم شناخته شده ای تبعیت نشده است: موسیقی هایی که از دستگاه ها و مقیاس های نامتعارف استفاده کرده و نهادهای اجتماعی، با نگاهی کاملاً متفاوت در زندگی روزمره و یا افراد برای آنها ایجاد می کنند . این بازنگری عمومی در چشم اندازهای موسیقی شناسی هنوز در جریان است(...) با این وصف؛ برخی از موسیقی شناسان حاضر به پذیرش موضوع کار مردم شناسان موسیقی، به مثابه «موسیقی» نیستند و گاه از واژه «پیش موسیقی» درباره آن استفاده می کنند، اما مردم شناسی موسیقی تلاش می کند این پیش داوری ها را پشت سر بگذارد و بر ویژگی جهانشمولی پدیده موسیقیایی تأکید کند تا به این ترتیب راه را هر چه بیشتر از پیش بر نوعی موسیقی شناسی علمی بگشاید. واقعیت آن است که همانطور که علوم انسانی صرفاً می توانند به گونه ای تطبیقی وجود داشته باشند، موسیقی شناسی نیز باید لزوماً تطبیقی باشد. در گونه ای متقابل، زمانی که در پی ارائه تعریفی از مردم شناسی موسیقی باشیم، باید آن را نوعی از مردم شناسی بدانیم که بر رفتارهای موسیقیایی انسانها دقیق می شود و در این حال باید اذعان کنیم که مردم شناسی قابلیت غنی شدن زیادی با بهره گیری از موسیقی شناسی خواهد داشت. همه رسوم تدفین، همه شفاگری ها، همه قربانیانی که نثار نیاکان می شدند، همه شکارها، همه قطع درختان برای مناسبت های مناسکی، حفر چاه ها، تولدها، آغاز جنگ ها و نبردها، برداشت محصول ها، بذر پاشی ها، کارهای جمعی، اجرای مناسک، بر تخت نشستن رئیس ها و کاهنان، همه و همه با موسیقی همراهند و یا دقیق تر بگوییم به یاری یک عمل موسیقیایی نیاز دارند . درباره اهمیت سنت شفاهی در جوامع ابتدایی، بسیار و به درستی سخن گفته شده است، اما نباید فراموش کرد که این سنت تقریباً همیشه با موسیقی همراه است. بسیاری از دستگاههای موسیقی در آغاز صرفاً دستگاه هایی برای تغییر شکل دادن یا تقویت صدا و در یک کلام کاراتر کردن صدا و حرکات موزون بوده اند. برخلاف آنچه در جامعه معاصر ما دیده می شود که در آن ساخت و اجرای موسیقی به معدود افرادی اختصاص دارد و اکثریت غالب افراد دیگر صرفاً شنونده آن هستند، در جوامع موسوم به «ابتدایی» موسیقی پیش از هر چیز امری در حوزه کنش است. بزرگترین شمار افراد در بیشترین اوقات زندگی خود، همچون در لحظات پر اهمیت زندگی به آن می پردازند ؛ یعنی زندگی نوعی شیوه زیستن است. موسیقی یک فعالیت زنده در کامل ترین معنی این واژه است و حضوری همه جانبه دارد و بنابراین، به مثابه پایه و اساس تمامی رفتارهایی به شمار می رود که مورد توجه مردم شناسی هستند. مردم شناسی تنها زمانی رضایت بخش خواهد بود که جامعیت داشته باشد و از این لحاظ باید اذعان کرد که مردم شناسی موسیقی هنوز جایگاه خود را در این زمینه ندارد و توجهی بسیار بیشتر می طلبد.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:زمان,زنده,جاری,هویت,موزون,گلاسیک,نو,مدرن,تماس, پیام,پیامد,وصف,موجود,بیولوژی,امروز, :: 10:31 :: توسط : آوا رضایی

موسیقی نماینده ذوق خدادادی و اندیشه مردم دنیای کهن و ازهنرهای زیبا و نخستین جهان است که حتی پیش از آفرینش بشر بصورت صدای ریزش آب جویباران و آبشارها و زمزمه باد و حرکت برگ درختان و آهنگ دلنواز پرندگان خوش خوان و مانند آنها،جلوه گری می نموده است. آنگاه که بشر آفریده شد،طی صدها هزار سال عمر و پیمودن مراحل اولیه و ابتدائی تمدن، همگام با بوجود آوردن زبان و واژه و بکار بردن آن،در اثر هوش و غریزه فطری و خدادادی و انگیزه طبیعی، از نغمه ها و آوای طبیعی بوسیله حنجره و آلات گوناگون موسیقی تقلید کرد و این هنر زیبا و شادی افزا را بوجود آورد.
موسیقی زبان حال بشر و نمودار احساسات و اندیشه  هایی است که بصورت آهنگهای موزون و دلنواز، جلوه می نماید. وضع جغرافیایی و اقلیم،عواملی که بر حسب زمان در روحیات و معنویات مردم دست می دهد، نیازمندیهای زندگی، سابقه های تاریخی و پیشرفت فرهنگ و حتی دین،در موسیقی اقوام و ملل تأثیر گذاشته و از همین جهت است که موسیقی کشورها و طوائف با یکدیگر اختلاف دارند.
آلات موسیقی اولیه بشر محدود بود،از شاخ و پوست و صدف و عاج حیوانات وزه کمان و خیزران اسباب و ادواتی شبیه طبل و نی و شیپور و سنج و زنگ ساخته اند. پژوهندگان و کاوشگران که کوششهای فراوانی برای خواندن لوحه های سومری پیدا شده در جلگه بین النهرین ونمایانیدن فرهنگ و هنر این قوم پیشرو و هنرمند باستانی بکار برده اند،برآنند که در یکی از لوحه ها به نواختن چنگ همراه با سرود آفرینش،اشاره گردیده است و آنان موسیقی پیش رفته ای داشته و با آلاتی از قبیل طبل و سنج و زنگ و فلوت و بوق و شیپور و چنگ و عود،آشنائی داشته اند.
درون گور یکی از پادشاهان «اور» شهر قدیمی سومر،نقشی دیده شده که نمودار صحنه رقص بانوئی است در حال نواختن چنگ. در گور ملکه «شوب آد» ضمن کاوشهای باستان شناسان انگلیسی همراه ملکه،اشخاصی نیز دفن شده اند که در صف بانوان،یک نوازنده چنگ که تاجی بر سر دارد با چنگ خود دیده شده است.
در تورات کتاب دینی قوم یهود، آمده است که حضرت داود پیغمبر آن قوم صدای خوبی داشته و سرایندگان و نوازندگان بسیاری در خدمت او بوده اند و به نغمه داودی معروف است. زبور با آهنگ مخصوص خوانده می شده است و از مندرجات این کتاب به پایه موسیقی و انواع سازهای یهودیان می توان پی برد. در اخبار یهود آمده که: «بعضی از کاهنان و روحانیون آنها هنگامی که می خواستند از چیزی خبر دهند، نی زنی را می گفتند برای آنها نی بنوازد و در نتیجه تأثیر نوای نی،حالتی شبیه بخواب مغناطیسی در کاهن پیدا می شده، آنگاه از آینده خبر می داده است. حضرت موسی(ع) از «یوبال» پدر نوازندگان جنگ «شالومو» یاد کرده است. دربار گاه حضرت سلیمان پیامبر و پادشاه یهود نوشته اند که خوانندگان با سنج و سه تار و هارپ وارد معبد می شدند، دو روحانی با شیپورهای خود ورود آنان را اعلام می داشتند. در جشنهای مذهبی یهود سازهایی همانند سنج و طبل نواخته می شده است.
عیلامیها ساکنان قوم سرزمین استان خوزستان، سازی شبیه به سنتور داشته اند و در آثار آنها دو نمونه از دسته نوازندگان و سرایندگان دیده شده است. این نمونه در موزه بریتانیا و یازده نفرند که چنگ و نی و سنتور و یک آلت دیگر شبیه به ضرب می نوازند. آشوریها برای خشنودی خدایان خود سرودها و آوازهایی داشته که می خوانده اند و هشت یا نه جور ساز داشته اند. از جمله آلاتی که از این قوم پیدا شده، چنگ ذات الاوتار است که ۱۶ رشته سیم تار داشته و مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد می باشد. این چنگ سه گوشه دارد و یک طرف آن پهن است.
بابلیها بیش از سایر کشورهای قدیم با موسیقی سر و کار داشته اند. دانیال، رهبر دین یهود در کتاب خود از انواع سازها و موسیقی عصرش که در بابل سپری شده،یاد می نماید.
فنیقی ها، لیدیها، فریکیه ها و درین ها و سایر اقوامی که تحت لوای شاهنشاهی بزرگ هخامنشی در آمدند، همه با موسیقی آشنا بوده،آلات و ادوات این هنر را داشته اند و چون همه این کشورها تحت نفوذ ایران در آمدند بنابراین اختلاط و نفوذ هنر موسیقی شان در موسیقی محلی و اصیل ایرانی بی تأثیر نبوده است.
این آوازه ها در تشریفات و مراسم دینی و جشنها و مسابقه ها اجرا می شده و هنگام برگذاری آن یک عده از شرکت کنندگان قسمت جالب رقص را انجام می دادند و یا آنکه فقط یک عده دختران جوان قسمتهای ملایم سرود را می خواندند. تنها در نیمه اول قرن پنجم پیش از میلاد اشعار شعرای حماسه گو و داستان سرا با آواز دسته جمعی توأم با موسیقی و رقص به افتخار خدایان و قهرمانان می خواندند و وسائل موسیقی عبارت بوده است از چنگ و سه تار که به تدریج تعداد سیمهای آن به ۱۲ رشته رسیده بود.
در چین باستان هم موسیقی پایه رفیعی داشته و حکیم بزرگ چینی «کنفوسیوس» با آنکه تعلیم موضوعات عالی را به مردم کم اندیشه غدغن کرده،درباره آموختن فن موسیقی تأکید کرده است. او معتقد بود که: «وقتی کسی موسیقی را درست فرا بگیرد و دل و جان خود را با آن همنوا سازد،قلب پرخلوص و آرام و سالم و طبیعی به سهولت کمال می یابد و کمال آن با سرور همراه است... بهترین راه اصلاح آداب و رسوم اینست که... به تنظیم موسیقی کشور توجه شود... آداب و موسیقی را هیچکس نباید دمی از نظر دوربدارد... نیکخواهی،قرین موسیقی و پرهیزگاری همراه با آداب نیکوست.»
ژاپنیها معتقد بودند که موسیقی هم مانند زندگی از طرف خدایان به قوم ژاپن ارزانی گردیده است. ایزاناگی و ایزانامی (دو خدایانی که به امر خدایان سالخورده،ژاپن را آفریدند) هنگام آفرینش زمین سرود می خواندند و هزار سال بعد در سال ۴۱۹ امپراطور این کی یو هنگام گشایش یک قصر جدید. وقتی که این کی یو در گذشت، پادشاه کره هشتادتن خنیاگر به ژاپن فرستاد تا در مراسم تشییع جنازه او شرکت کنند. اینان دستگاهها و ابزارهای موسیقی تازه ای که از آن مردم کره و چین و هند بود به ژاپنیها آموختند.
این بود مختصری از تاریخ و چگونگی موسیقی در کشورهای باستانی که به طور مقدمه بیان شد.
موسیقی در ایران باستان:
ایرانیان از همان دورانی که با سایر همنژادان خود یعنی طوائف آریائی در آغوش دشت و دمن بسر می بردند با نغمه های جانبخش موسیقی و خواندن سرود و عبارات منظوم،آن کشش و سروری را که دیدار مناظر دلپذیر طبیعت و آسمان صاف و نیلگون و رنگهای گوناگون افق،در هر پگاهی و شامگاهی بوجود می آورده، نمودار می ساخته اند. انگیزه هائی را که زیبائی و فریبندگی های این زندگی بی بند و بار و آزاد، در آغوش طبیعت، برای این مردم بوجود می آورده و با آهنگهای دلنواز غمزدا از دهان آنها بیرون می آمده، تاریخ در اثر نداشتن خط نتوانسته است آنها را ضبط نماید. اگر هر آینه ضبط شده بود، امروز ما از نحوه اندیشه و احساسات و تألمات آنان گنجینه های گرانبهایی داشتیم و لازم نبود به حدس و گمان متوسل شویم.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:دنیا,کهن,نو,نغمه,باستانی,سرود,اقوام,, :: 17:31 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 170
بازدید ماه : 1216
بازدید کل : 187409
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 55
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 170
بازدید ماه : 1216
بازدید کل : 187409
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1