آوای قلم 2
معرفی چندکتاب،مقاله ها واشعارشاعران ایران و جهان/موسیقیدانان/مطالب فلسفی وعلوم تربیتی
 
 

مهدي اخوان ثالث از پيش‌كسوتان شعر امروز فارسي به ويژه شعر حماسي و اجتماعي است. او را شاعر حماسه‌هاي شكست مي‌نامند. شعر اخوان ريشه در ادبيات گذشته ايران دارد كه هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون قوي و پر بار است. او در شعرش كلمات زبان محاوره را به راحتي در كنار كلمات ادبي فاخر مي‌نشاند و از اين حيث زبان غني و خاص خود را داراست كه در ميان شاعران معاصر كاملاً مشخص است.
اشعار او ريشه هاي اجتماعي و عاشقانه دارد. اخوان در جواني با شعر كلاسيك فارسي آشنا شد و به سرودن قصيده و غزل پرداخت اما همواره به دنبال نوعي تازگي در شعر بود اخوان و در پي آشنايي با نيما و تحت تأثير شعر او دگرگون شد.
اشعار نخستين او تماماً به شيوه كهن است كه حاكي از توانايي وي در سرودن به شيوه سنتي است. سبك‌ شعريی اخوان‌ ثالث‌ در اغلب‌ مجموعه‌ های‌ او سبك‌ حماسيی و اساطيری‌كهن‌ با الهام‌ از ‌فردوسی است‌ و تأثير شاهنامه‌ در بيشتر اشعار او آشكار است‌ بطوريكه‌ شيوه‌ شاعری‌ او نوعی سبك‌ خراسانی نوين‌ است‌.
اما آنچه وي را در مقام شاعري صاحب سبك معرفي مي كند اشعار نو و تازه اوست كه آغاز آنرا مي‌توان در مجموعه "زمستان" دانست. اخوان وزن را با شعر فارسي همراز و همدم مي‌دانست و نمي‌خواست آنرا از شعر بگيرد. قافيه را هم براي تعادل و توازن و تناسب شعر لازم مي‌دانست و آنرا به كلي رد نمي‌كرد.
زبان وي كاملاً مستقل، تازه و ويژه خود اوست. زبان او مجموعاً لحن حماسي دارد. لحني كه ريشه آنرا در اشعار فردوسي، ناصر خسرو و بهار مي‌توان يافت.
اخوان از تغزل گويي به حماسه سرايي رسيد و شاعري اجتماعي شد. او باشور و هيجان پاي به ميدان اجتماع گذاشت اما خيلي زود گرفتار شكست شد و به وحشت افتاد. از اين پس تمام وجود او را نااميدي فرا گرفت و او حماسه سراي غم‌ها گشت.
منتقدان و محققان، اشعار اخوان را به سه دوره تقسيم می کنند:
دوران نخست که از حدود بيست سالگی او آغاز شد و تا سال ۳۲ ادامه يافت. در اين دوران او اشعاری به سبک قدما می سرود. در اين دوران بود که به گفته مرتضی کاخی ملک الشعرای بهار آينده شعری خوبی برای اخوان آرزو می کند. در اين دوران م. اميد به زبانی فاخر و متشخص نزديک می شود.
دوران دوم فعاليت ادبی او از بعد بيست و هشت مرداد ۳۲ آغاز می شود و تا حوالی سال های پنجاه تا پنجاه و يک ادامه می يابد. اخوان در اين دوران به طور جدی به شعر نيمايی می پردازد و با تسلطی که به اوزان ادبيات کلاسيک دارد و با علاقه ای که به زبان خراسانی نشان می دهد، ازهم آميزی آنها با شعر نيمايی اشعاری خلق می کند که از نظر وزن و قافيه، زبان و مضمون کاملا نو و متفاوت اند.
در اين دوران است که مضامين سياسی و فلسفی در اشعار او جان می گيرند و به دليل اشعار اين دوران، که دوران پس از شکست نهضت ملی است، او شاعر حسرت ها و حماسه های شکست خورده لقب می گيرد. کار او با زبان در اين دوران رشک برانگيز است.
زبان فاخر و متشخص اشعار او، همراه با مضامين نويی که به کار می گيرد، سبب آفرينش شعرهای درخشان و کم نظيری در ادبيات معاصر ايران می شود
دوران سوم فعاليت های ادبی اخوان از اوايل دهه پنجاه تا پايان روزگار او ادامه يافت. شاخص ترين کارهای اخوان در اين دوره نوشتن کتاب بدعت ها و بدايع نيما يوشيج و عطا و لقای نيماست. او در کتاب نخست بديع و عروض و قافيه، فرم و بيان شعری نيمايی را جزء به جزء شرح داده و انطباق و سازگاری آنرا با ادبيات کلاسيک ثابت کرده و به اين ترتيب به تثبيت و استحکام شعر نو فارسی و به ويژه بخش نيمايی آن پرداخته است.
آخرين مجموعه شعر اخوان يکسال پيش از درگذشت او با نام تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم منتشر شد. اخوان در اين مجموعه ديگر بار به سوی ادبيات کلاسيک روی کرده است.
سال ها از درگذشت اخوان ثالث گذشته، اما هنوز آثار او به طور جدی در ميان شاعران معاصر مطرح است.
اخوان از بسياری از اساتيد مدعی دانشگاه‌ها بيشتر بر زبان و ادب فارسی و ظرائف آن مسلط بود. مجموعه مقالات و موخره هايی که بر دواوين شعرش نوشته است، گويای اين امر است.
به همين دليل اخوان شاعری اديب و سخن پرداز است. به عبارتی تسلط او بر دانش ادبی و صناعات آن از جوهره شعريش تاحدی کاست و هرچه جلوتر رفت اين ويژگی بارزتر شد.
در شاعران معاصر کمتر کسی را داشته و داريم که به ميزان اخوان بر زبان و ادب فارسی مسلط بوده است. تعريف اخوان از شعر به بيان خود وي را مي‌توان نمايانگر درك عميقش از شعر دانست :
«شعر محصول بی‌تابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته. حاصل بی‌تابی در لحظاتی که آدم در هاله‌ای از شعور نبوت قرار گرفته است. شاعر بی‌هیچ شک و شبهه طبعا و بالفطره باید به نوعی، دیوانه باشد و زندگی غیر معمول داشته باشد و این زندگیهای احمقانه و عادی که غالبا ماها داریم، زندگی شعری نیست. باید همه‌ی عمر، هستی، هوش، همت، همه‌ی خان و مان و خلاصه تمامت بود و نبود وجود را داد»

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 6 بهمن 1391برچسب:مهدی,اخوان,ادبیات, خراسان,محقق,حماسی,سبک,شعر نیمایی,کلاسیک,مدرن,, :: 13:33 :: توسط : آوا رضایی

از صدا تا موسیقی
انسان همچون سایر موجودات زنده دارای یک نظام ارتباطی است که به وسیله آن می تواند با همنوعان خود و با سایر موجودات ارتباط برقرار کند. این نظام، از زبان تکلم شده بسیار فراتر می رود، زیرا بنا بر برآوردهای گوناگون – و مفهوم و تعریفی که به زبان داده می شود – دانشمندان «عمر» این زبان را در طیفی بین 50 تا 250 هزار سال قرار می دهند، در حالی که قدمت نخستین «انسان های ماهر» (هومو هابیلیس) یعنی «انسان هایی که توانستند برای نخستین بار ابزار بسازند و رابطه خود را با طبیعت دگرگون کنند، به بیش از 3 میلیون سال می رسد و می توان گمان برد که در طول این مدت طولانی نظام های ارتباطی عمدتاً در آنچه امروز به آنها «اشکال غیر کلامی ارتباط»گفته می شود، خلاصه می شده اند. از مهمترین این اشکال، می توان به اشکال صدایی و حرکتی اشاره کرد که انسانها در فرایندی طولانی شروع به معنا گذاری بر آنها می کنند و با نوعی نمادگرایی ارادی یا غریزی از آنها برای ابراز احساس های خود و درک احساس های دیگران بهره می برند. از این رو، شاید بتوان به صورتی تصویر نخستین «زبان» انسان را در کل کالبد او یافت. قابلیت های کالبدی در انسان – همچون سایر جانوران – امکان بیان بسیاری از معانی را فراهم می کنند . از همین رو نیز می توان پنداشت که دلیل رابطه گسترده و تفکیک ناپذیر میان حرکت و صدا (موسیقی) در انسانها، پیوند درونی این دو قابلیت در کالبد انسانی باشد و باز شاید بتوان پنداشت که شروع ریتم [ضرباهنگ] در فرهنگ انسانی به ویژگی های بیولوژیک [زیست مهاری] در او، یعنی به ضرباهنگهای کالبدی او، ضربان قلب، ضرباهنگ تنفسی، کنش ها و واکنش های عصبی، ضرباهنگهای گوارشی و ... مربوط باشد. هم از این رو می توان انطباق میان «ضرباهنگ» و «تکرار» را درک کرد. به این دو نیز باید مفهوم «تقارن» را افزود که بسیار زود در ذهنیت انسان ابزار ساز پدید آمده و خود را در فرایندها و فن ابزارسازی باز می نماید و به این ترتیب به نوعی «زیبا شناسی ابتدایی» حیات می بخشد. در نهایت حاصل جمع شدن ضرباهنگ، تکرار، تقارن و کالبد به مثابه ابزار بیان، می تواند چیزی نزدیک به آنچه ما امروز به آن «موسیقی» می گوییم باشد. با این وصف، باید گامی اساسی برداشته می شده است تا کالبد به دستگاه موسیقی انتقال یابد و ضرباهنگ طبیعی به قطعه موسیقی و به این ترتیب انسان ابزاری از، ابزار سازی خود را در خدمت بیان کالبدی خویش قرار دهد، گامی که شکلی مشابه از آن را در ارتباط با فضا و شیدا شدن مفهوم «معماری» نیز می توان مشاهده کرد.
بنابراین می توان پنداشت که نگاه انسان شناس به موسیقی تا یک اندازه می تواند با نگاه موسیقی شناسی کلاسیک، موسیقی شناسی که با حرکت از تعریفی ویکتوریایی از فرهنگ به سراغ درک موسیقی برود، متفاوت باشد و در عین حال تا چه اندازه می تواند به گونه ای شگفت انگیز به دیدگاه موسیقی شناسی نوین– شوئنبرگ و وبرن به بعد – نزدیک باشد. یکی از پرسش های اساسی که می توان در اینجا طرح کرد و درباره آن به اندیشه نشست، دقیقاً همین نکته است که آیا به راستی مابین موسیقی «بدوی» و موسیقی نوین نزدیکی وجود دارد؟ و اگر چنین نزدیکی را بتوان تعریف کرد، موضوع به امری صوری بر می گردد یا به امری معنایی؟ آیا این نزدکی صرفاً امری تصافی است یا در آن باید «نشانه» ای از وجود پیوندهای عمیق میان انسان نوین و انسان بدوی دید و در نهایت آیا این بحث ما را به آنجا نمی کشاند که همچون برخی از انسان شناسان مانند «لوی استروس» شباهت های میان این دوگونه انسانی را بسیار بیشتر از تفاوت های ظاهریشان ببینیم؟
در متن زیر که از مقاله «مردم شناسی موسیقی» نوشته یکی از بزرگترین متخصصان این شاخه، ژیلبر روژه به نقل از کتاب مردم شناسی عمومی (1968) آورده شده است، می توان تا اندازه ای به نخستین تفاوت هایی که می تواند حامل تفکیک موسیقی شناسی از مردم شناسی موسیقی باشد، پی برد اما باید باز هم یادآور شد که رویکردهای جدید به موسیقی، عناصری بسیار جدید را وارد این بحث کرده اند که مرزهای میان «صدا» و «موسیقی» را بسیار مبهم می کنند.
تماس میان مردم شناسی و موسیقی شناسی پیامدهای زیادی برای هر دو به همراه داشته است. موسیقی شناسی کلاسیک در برخورد با حجمی عظیم از داده های جدید و ابعاد ناآشنا برای خود، به ناچار دست به بازبینی اکثر مقولات بنیادین خویش زده است. در نگاه اول آن موسیقی شناسی، موسیقی بنا بر گوهر خود، اثری به شمار می آمد که انسانی مشخص در دوره تاریخی معلومی به وجود آورده و هدف از آن به اجرا در آمدنش به صورت یک اجرا در یک کلیسا یا در جایی دیگر و یا صرفاً برای لذت موسیقیدان کم حرفه ای بوده است. اما مردم شناسی، مواد خام جدیدی را وارد کار می کند که به اندیشیدنی کاملاً متفاوت نیاز دارد: موسیقی هایی که مؤلفه ای مشخص ندارند و اغلب نمی توان منشاء زمانی آنها را تعیین کرد: موسیقی هایی که به نوشته در نیامده اند و در ساخته شدن آنها از هیچ نظم شناخته شده ای تبعیت نشده است: موسیقی هایی که از دستگاه ها و مقیاس های نامتعارف استفاده کرده و نهادهای اجتماعی، با نگاهی کاملاً متفاوت در زندگی روزمره و یا افراد برای آنها ایجاد می کنند . این بازنگری عمومی در چشم اندازهای موسیقی شناسی هنوز در جریان است(...) با این وصف؛ برخی از موسیقی شناسان حاضر به پذیرش موضوع کار مردم شناسان موسیقی، به مثابه «موسیقی» نیستند و گاه از واژه «پیش موسیقی» درباره آن استفاده می کنند، اما مردم شناسی موسیقی تلاش می کند این پیش داوری ها را پشت سر بگذارد و بر ویژگی جهانشمولی پدیده موسیقیایی تأکید کند تا به این ترتیب راه را هر چه بیشتر از پیش بر نوعی موسیقی شناسی علمی بگشاید. واقعیت آن است که همانطور که علوم انسانی صرفاً می توانند به گونه ای تطبیقی وجود داشته باشند، موسیقی شناسی نیز باید لزوماً تطبیقی باشد. در گونه ای متقابل، زمانی که در پی ارائه تعریفی از مردم شناسی موسیقی باشیم، باید آن را نوعی از مردم شناسی بدانیم که بر رفتارهای موسیقیایی انسانها دقیق می شود و در این حال باید اذعان کنیم که مردم شناسی قابلیت غنی شدن زیادی با بهره گیری از موسیقی شناسی خواهد داشت. همه رسوم تدفین، همه شفاگری ها، همه قربانیانی که نثار نیاکان می شدند، همه شکارها، همه قطع درختان برای مناسبت های مناسکی، حفر چاه ها، تولدها، آغاز جنگ ها و نبردها، برداشت محصول ها، بذر پاشی ها، کارهای جمعی، اجرای مناسک، بر تخت نشستن رئیس ها و کاهنان، همه و همه با موسیقی همراهند و یا دقیق تر بگوییم به یاری یک عمل موسیقیایی نیاز دارند . درباره اهمیت سنت شفاهی در جوامع ابتدایی، بسیار و به درستی سخن گفته شده است، اما نباید فراموش کرد که این سنت تقریباً همیشه با موسیقی همراه است. بسیاری از دستگاههای موسیقی در آغاز صرفاً دستگاه هایی برای تغییر شکل دادن یا تقویت صدا و در یک کلام کاراتر کردن صدا و حرکات موزون بوده اند. برخلاف آنچه در جامعه معاصر ما دیده می شود که در آن ساخت و اجرای موسیقی به معدود افرادی اختصاص دارد و اکثریت غالب افراد دیگر صرفاً شنونده آن هستند، در جوامع موسوم به «ابتدایی» موسیقی پیش از هر چیز امری در حوزه کنش است. بزرگترین شمار افراد در بیشترین اوقات زندگی خود، همچون در لحظات پر اهمیت زندگی به آن می پردازند ؛ یعنی زندگی نوعی شیوه زیستن است. موسیقی یک فعالیت زنده در کامل ترین معنی این واژه است و حضوری همه جانبه دارد و بنابراین، به مثابه پایه و اساس تمامی رفتارهایی به شمار می رود که مورد توجه مردم شناسی هستند. مردم شناسی تنها زمانی رضایت بخش خواهد بود که جامعیت داشته باشد و از این لحاظ باید اذعان کرد که مردم شناسی موسیقی هنوز جایگاه خود را در این زمینه ندارد و توجهی بسیار بیشتر می طلبد.
 

www.shereno.com

ارسال شده در تاریخ : جمعه 12 اسفند 1390برچسب:زمان,زنده,جاری,هویت,موزون,گلاسیک,نو,مدرن,تماس, پیام,پیامد,وصف,موجود,بیولوژی,امروز, :: 10:31 :: توسط : آوا رضایی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 85 صفحه بعد

درباره وبلاگ
قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای قلم و آدرس avayeghalam2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.

a






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 374
بازدید دیروز : 525
بازدید هفته : 374
بازدید ماه : 3148
بازدید کل : 190601
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1


Translate code -->

<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->
<-BlogTitle->

<-BlogTitle->
<-BlogDescription->
نويسندگان
آخرين مطالب
<-PostContent->
موضوعات مرتبط: <-CategoryName->

برچسب‌ها: <-TagName->

ادامه مطلب
[ <-PostDate-> ] [ <-PostTime-> ] [ <-PostAuthor-> ]
درباره وبلاگ

قسم به قلم و آنچه تا ابد بر لوح محفوظ عالم خواهد نگاشت
موضوعات وب
برچسب‌ها وب
آرشيو مطالب
امکانات وب
<-BlogCustomHtml->

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 374
بازدید دیروز : 525
بازدید هفته : 374
بازدید ماه : 3148
بازدید کل : 190601
تعداد مطالب : 845
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1