مهدي اخوان ثالث از پيشكسوتان شعر امروز فارسي به ويژه شعر حماسي و اجتماعي است. او را شاعر حماسههاي شكست مينامند. شعر اخوان ريشه در ادبيات گذشته ايران دارد كه هم از نظر زبان و هم از نظر مضمون قوي و پر بار است. او در شعرش كلمات زبان محاوره را به راحتي در كنار كلمات ادبي فاخر مينشاند و از اين حيث زبان غني و خاص خود را داراست كه در ميان شاعران معاصر كاملاً مشخص است.
اشعار او ريشه هاي اجتماعي و عاشقانه دارد. اخوان در جواني با شعر كلاسيك فارسي آشنا شد و به سرودن قصيده و غزل پرداخت اما همواره به دنبال نوعي تازگي در شعر بود اخوان و در پي آشنايي با نيما و تحت تأثير شعر او دگرگون شد.
اشعار نخستين او تماماً به شيوه كهن است كه حاكي از توانايي وي در سرودن به شيوه سنتي است. سبك شعريی اخوان ثالث در اغلب مجموعه های او سبك حماسيی و اساطيریكهن با الهام از فردوسی است و تأثير شاهنامه در بيشتر اشعار او آشكار است بطوريكه شيوه شاعری او نوعی سبك خراسانی نوين است.
اما آنچه وي را در مقام شاعري صاحب سبك معرفي مي كند اشعار نو و تازه اوست كه آغاز آنرا ميتوان در مجموعه "زمستان" دانست. اخوان وزن را با شعر فارسي همراز و همدم ميدانست و نميخواست آنرا از شعر بگيرد. قافيه را هم براي تعادل و توازن و تناسب شعر لازم ميدانست و آنرا به كلي رد نميكرد.
زبان وي كاملاً مستقل، تازه و ويژه خود اوست. زبان او مجموعاً لحن حماسي دارد. لحني كه ريشه آنرا در اشعار فردوسي، ناصر خسرو و بهار ميتوان يافت.
اخوان از تغزل گويي به حماسه سرايي رسيد و شاعري اجتماعي شد. او باشور و هيجان پاي به ميدان اجتماع گذاشت اما خيلي زود گرفتار شكست شد و به وحشت افتاد. از اين پس تمام وجود او را نااميدي فرا گرفت و او حماسه سراي غمها گشت.
منتقدان و محققان، اشعار اخوان را به سه دوره تقسيم می کنند:
دوران نخست که از حدود بيست سالگی او آغاز شد و تا سال ۳۲ ادامه يافت. در اين دوران او اشعاری به سبک قدما می سرود. در اين دوران بود که به گفته مرتضی کاخی ملک الشعرای بهار آينده شعری خوبی برای اخوان آرزو می کند. در اين دوران م. اميد به زبانی فاخر و متشخص نزديک می شود.
دوران دوم فعاليت ادبی او از بعد بيست و هشت مرداد ۳۲ آغاز می شود و تا حوالی سال های پنجاه تا پنجاه و يک ادامه می يابد. اخوان در اين دوران به طور جدی به شعر نيمايی می پردازد و با تسلطی که به اوزان ادبيات کلاسيک دارد و با علاقه ای که به زبان خراسانی نشان می دهد، ازهم آميزی آنها با شعر نيمايی اشعاری خلق می کند که از نظر وزن و قافيه، زبان و مضمون کاملا نو و متفاوت اند.
در اين دوران است که مضامين سياسی و فلسفی در اشعار او جان می گيرند و به دليل اشعار اين دوران، که دوران پس از شکست نهضت ملی است، او شاعر حسرت ها و حماسه های شکست خورده لقب می گيرد. کار او با زبان در اين دوران رشک برانگيز است.
زبان فاخر و متشخص اشعار او، همراه با مضامين نويی که به کار می گيرد، سبب آفرينش شعرهای درخشان و کم نظيری در ادبيات معاصر ايران می شود
دوران سوم فعاليت های ادبی اخوان از اوايل دهه پنجاه تا پايان روزگار او ادامه يافت. شاخص ترين کارهای اخوان در اين دوره نوشتن کتاب بدعت ها و بدايع نيما يوشيج و عطا و لقای نيماست. او در کتاب نخست بديع و عروض و قافيه، فرم و بيان شعری نيمايی را جزء به جزء شرح داده و انطباق و سازگاری آنرا با ادبيات کلاسيک ثابت کرده و به اين ترتيب به تثبيت و استحکام شعر نو فارسی و به ويژه بخش نيمايی آن پرداخته است.
آخرين مجموعه شعر اخوان يکسال پيش از درگذشت او با نام تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم منتشر شد. اخوان در اين مجموعه ديگر بار به سوی ادبيات کلاسيک روی کرده است.
سال ها از درگذشت اخوان ثالث گذشته، اما هنوز آثار او به طور جدی در ميان شاعران معاصر مطرح است.
اخوان از بسياری از اساتيد مدعی دانشگاهها بيشتر بر زبان و ادب فارسی و ظرائف آن مسلط بود. مجموعه مقالات و موخره هايی که بر دواوين شعرش نوشته است، گويای اين امر است.
به همين دليل اخوان شاعری اديب و سخن پرداز است. به عبارتی تسلط او بر دانش ادبی و صناعات آن از جوهره شعريش تاحدی کاست و هرچه جلوتر رفت اين ويژگی بارزتر شد.
در شاعران معاصر کمتر کسی را داشته و داريم که به ميزان اخوان بر زبان و ادب فارسی مسلط بوده است. تعريف اخوان از شعر به بيان خود وي را ميتوان نمايانگر درك عميقش از شعر دانست :
«شعر محصول بیتابی آدم است در لحظاتی که شعور نبوت بر او پرتو انداخته. حاصل بیتابی در لحظاتی که آدم در هالهای از شعور نبوت قرار گرفته است. شاعر بیهیچ شک و شبهه طبعا و بالفطره باید به نوعی، دیوانه باشد و زندگی غیر معمول داشته باشد و این زندگیهای احمقانه و عادی که غالبا ماها داریم، زندگی شعری نیست. باید همهی عمر، هستی، هوش، همت، همهی خان و مان و خلاصه تمامت بود و نبود وجود را داد»
لودویگ وان بتهوون یکی از موسیقیدانان برجستهٔ آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دورهٔ رمانتیک بود. بتهوون، بهعنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازهٔ او موسیقیدانان، آهنگسازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار دادهاست. در میان آثار شناختهشدهٔ وی میتوان از سمفونی نهم، سمفونی پنجم، سمفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، سونات مهتاب، و هامرکلاویِر، اپرای فیدِلیو و میسا سولِمنیس نام برد.ادامه...
لودویگ فان بیتهوفِن یا لودویگ فان بتهوون (به آلمانی: Ludwig van Beethoven) (غسل تعمید در ۱۷ دسامبر ۱۷۷۰[۱][ت۱] – درگذشتهٔ ۲۶ مارس ۱۸۲۷) یکی از موسیقیدانان برجستهٔ آلمانی بود که بیشتر زندگی خود را در وین سپری کرد. وی یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین شخصیتهای موسیقی در دوران کلاسیک و آغاز دورهٔ رمانتیک بود. بتهوون، بهعنوان بزرگترین موسیقیدان تاریخ، همیشه مورد ستایش قرار گرفته و آوازهٔ او موسیقیدانان، آهنگسازان، و شنوندگانش را در تمام دوران تحت تأثیر عمیق قرار دادهاست. در میان آثار شناختهشدهٔ وی میتوان از سمفونی نهم، سمفونی پنجم، سمفونی سوم، سونات پیانو پاتتیک، سونات مهتاب، و هامرکلاویِر، اپرای فیدِلیو و میسا سولِمنیس نام برد.
بتهوون در شهر بنِ آلمان متولّد شد. پدرش، یوهان وان بتهوون، اهل هلند (فلاندر آن زمان) بود و مادرش ماگدالِنا کِوِریچ وان بتهوون تبار اسلاو داشت. این خانواده صاحب هفت فرزند شد که چهارتن از آنان در کودکی در گذشتند. آنان که باقی ماندند عبارت بودند از سه برادر به نامهای لودویگ، کاسپارکارل (۱۷۷۴-۱۸۱۵) و نیکولائوس یوهان (۱۷۷۶-۱۸۴۸). اولین معلّم موسیقی بتهوون پدرش بود. پدرش یکی از موسیقیدانان دربار بن بود. او مردی الکلی بود که سعی میکرد بتهوون را بهزورِ کتک، بهعنوان کودکی اعجوبه همانند موتزارت به نمایش بگذارد. هرچند استعداد بتهوون بهزودی بر همگان آشکار شد. بعد از آن، بتهوون تحت آموزش کریستین گوتلوب نیفه قرار گرفت. همچنین بتهوون تحت حمایت مالیِ شاهزاده اِلِکتور (همان درباری که پدرش در آن کار میکرد) قرار گرفت. بتهوون در ۱۷سالگی مادر خود را از دست داد و با درآمد اندکی که از دربار میگرفت، مسئولیّت دو برادر کوچکترش را بر عهده داشت.
بتهوون در سال ۱۷۹۲ به وین نقل مکان کرد و تحت آموزش ژوزف هایدن قرار گرفت؛ ولی هایدنِ پیر در آن زمان در اوج شهرت بود و به قدری گرفتار، که زمان بسیار کمی را میتوانست صرف بتهوون بکند. به همین دلیل بتهوون را به دوستش یوهان آلبرشتسبرگر معرّفی کرد. از سال ۱۷۹۴ بتهوون به صورت جدّی و با علاقه شدید نوازندگی پیانو و آهنگسازی را شروع کرد و به سرعت به عنوان نوازنده چیرهدست پیانو و نیز کمکم به عنوان آهنگسازی توانا، سرشناس شد.
بتهوون بالاخره شیوهٔ زندگی خود را انتخاب کرد و تا پایان عمر به همین شیوه ادامه داد: به جای کار برای کلیسا یا دربار (کاری که اکثر موسیقیدانان پیش از او میکردند) به کار آزاد پرداخت و خرج زندگی خود را از برگزاری اجراهای عمومی و فروش آثارش و نیز دستمزدی که عدّهای از اشراف که به توانایی او پی بردهبودند و به او میدادند، تأمین میکرد.
زندگی او به عنوان موسیقیدان به سه دورهٔ «آغازی»، «میانی»، و «پایانی» تقسیم میشود:
دورهٔ آغازی
در دورهٔ آغازی (۱۷۹۲-۱۸۰۲) کارهای بتهوون تحت تأثیر هایدن و موتسارت بود، درحالیکه در همان زمان مسیرهای جدیدتر و به تدریج دیدِ وسیعتری در کارهایش را کشف میکرد. بعضی از آثار مهم وی در دوران آغازی میتوان: سمفونیهای شماره ۱ و ۲، شش کوارتت زهی، دو کنسرتو پیانو، دوازده سونات پیانو (شامل سوناتهای مشهور پاتِتیک و مهتاب) را نام برد.
دورهٔ میانی
دوران میانی (۱۸۰۳-۱۸۱۶) مدتی پس از بحران روحی بتهوون که بهخاطر ناشنواییاش در او ایجاد شده بود، شروع شد.بر خی بر این باورند که ناشنوایی وی بر اثر باس زیاد سمفونی ۵ بوجود آمد. این در حالی است که مطالعات اخیر پزشکی نشان می دهند ناشنوایی وی بر اثر وجود سرب در پیانو شخصی وی بوده است. آثار بسیار برجستهای که درونمایه اکثر آنها شجاعت، نبرد و ستیز است، در این دوران شکل گرفتند. این آثار بزرگترین و مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک را شامل میشود. در این هنگام بتهوون، از لحاظ تمپو، چالاکی انگشتان و قدرت توقعات زیادتری از نوازندگان داشت؛ در تغییر مقام یا مدولاسیون راه خود را از لطف و نرمی تا صلابت و قدرت پیمود؛ ابتکار خود را در واریاسیون و سلیقه خود را در بدیهه سازی آزاد گذاشت، اما این هر دو را تابع منطق همبستگی و تکامل کرد. سونات و سمفونی را تغییر جنسیت داد و آنها را از لطافت و احساسات زنانه به اراده و جسارت مردانه سوق داد. او در این دوره در حرکت (موومان) سوم سمفونی یا سونات به جای مینوئه (که معمول آن دوران بود) یک سکرتسو سرشار از نتهای شاد میآورد که گویی به چهره تقدیر میخندید. تقریبا همه آثار این دوره به صورت کلاسیک درآمده و طی نسلها، پی در پی در رپرتوارهای ارکستری جلوه کردهاست. ادامه دارد .....
افصح المتکلمین از سزاوارترین لقب شیخ اجل سعدی بوده است
یکی از ویژگیهای سعدی سهل و ممتنع بودن آثارش می باشدکه در همه اعصار و دوره ها توتنسته با نبوغی که در کلامش جاریست و اندیشه ای که در پشت کلامش می باشدو هنری که چگونگی استفاده
کردن وبکار بردن دارد به راحتی با مخاطبان خود ارتباط برقرار نماید.میدانیم که شعر کلاسیک فارسی با حماسه سر گرفت تا به مثنوی و غزل رسید. مثنوی در خراسان ماند و غزل در تمام ایران و بخصوص در شیراز به کمال خود رسید که از درخشان ترین آفرینش های زبان پارسی است.فصاحت و بلاغت در نثر سعدی بی نظیر است.سعدی از عشق می گوید(با بیانی متفاوت تر از همه)
از شور و دلدادگی می گوید که موضوع اکثر غزلیاتش است.. و جالب اینکه از مضمونهای بی شماری برای اینکار استفاده کرده است.
سعدی علاوه بر غزل قصیده سرا هم بوده است و حفظ موسیقیائی کلام اویکی دیگر از ویژگیهای سعدی است.او مربی اخلاق است حکیم و سخن دان و سخنور است و به گفته دکتر عبدالحسین زرکوب در کتاب خنجره های آفتابی: سعدی هم استاد رموز عاشقی و هم آموزگار تقوا و خردمندی است،چیزی که در یک تن حمع شدنش نادر است.در وجدان او نیکی که هدف اخلاق است از زیبائی که غایت عاشقی است جدا نیست.حافظ از سعدی تاثیر پذیرفته و اگر سعدی نبود ،حافظ این حافظ نبود.سعدی در گلستان زندگی را در بابهای متفاوتی چون عشق ، مرگ ،فرهنگ جامعه ؛و مسائل دیگر از دیدگاههای متفاوتی بررسی کرده است و با زبانی شیوا که زبان امروزی ماست سخن گفته و از زیاده گوئی دوری کرده ،نثری سلیس و روان دارد.
او در طول زندگی خود سفرهای بسیاری داشته که در آثارش به چشم می خورد.عرفان را از بوستان می یابیم که شاهکار بلامنازع اوست
که حدود 4000 بیت می باشد.
او یکی از نوابغ جهان است که امید واریم جوانان بیش از پیش با سعدی مانوس شوند.
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
آوای قلم و آدرس
avayeghalam2.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.